Document Type : Original article
Authors
Department of Corrective Exercises and Sport Injuries, Faculty of Sports Sciences, Razi University, Kermanshah, Iran.
Abstract
Keywords
Main Subjects
1. Introduction
Physical activity is an integral part of human life, ranging from normal daily activities to very intense sports activities. Doing a fierce competition, physiological situations nutritionally and psychologically challenge the athlete. Therefore, among the non-collision mechanisms of injury, Repetition of impact forces in jumps and landings, sometimes up to 10 times the body weight, leads to damage and reduced performance.
Fatigue is generally defined as a decrease in the ability of muscles to produce the desired force as a result of chain breakage. Events occur from the central nervous system to the muscle fibers. Studies show that fatigue from exercise increases the range of stature fluctuations, decreased ability to maintain balance and impaired profundity, and overall disturbance of neuromuscular balance. Strengthening the effective factors in balance can help improve the balance level of athletes and stimulate the skin’s tactile and pressure receptors, muscles, tendons, and joints; it can help enhance the sense of depth and thus the functional stability of the joint.
Massage is an intervention that has been around the world for thousands of years to treat. Rehabilitation and relaxation have been used based on the theoretical model. The four main mechanisms of massage effects are considered, including biomechanical, physiological, neurological, and psychological effects. Therefore, most studies have been done with a therapeutic perspective. The literature reviews studies that examine the impact of Swedish relaxation massage on balance in young people and especially student groups. Therefore, it is scarce and intended for the present study to investigate the effect of eight weeks of relaxation massage on the control of mental fatigue on biomechanical parameters and the incidence of injury in bodybuilding students.
2. Methods
This research is a quasi-experimental study, and the statistical population of this study was physical education students. From the statistical population, 30 male students with Mean±SD age= 19.5±5.5 years, weight= 69.6±6.8 kg, height= 187.75±4.5 cm, and sports history= 2.66±1.3 years. They were selected by purposeful and were randomly divided based on Research and Criteria into two groups: control group (n=15) and relaxation massage group (n=15). For ethical considerations and in accordance with the Helsinki Declaration of Ethical Principles observed in Research, such as the informed consent of the participants, the confidentiality of information, Participants are allowed to cancel their participation in the research. Those with a history of surgery or orthopedic problems and any visible abnormalities in the lower and upper limbs, and the absence of more than 3 sessions in exercise were excluded from the study.
After agreeing, the subjects attended the correctional movements laboratory of the university according to the previously announced schedule. After explaining the protocol and the process of familiarity with the tests and the intervention of relaxation massage, they entered the research process. All tests were performed to neutralize the effect of four learning rounds; each test was portrayed as a pre-test. after that, they received a Stroop test for 45 minutes to apply mental fatigue. They received the first post-test immediately after the onset of fatigue. After that, for eight weeks, the protocol of relaxation massage exercises was performed in a calm environment for the complete concentration of the subjects. After completing the relaxation massage intervention, the second post-test (after receiving the mental fatigue protocol) was performed.
3. Results
The results of ANOVA analysis with repeated measures (3*2) on balance, landing mechanics, lower limb function showed that the spherical assumption was not established (P=0.001). Therefore, Greenhouse-Geiser analysis showed that the effect of time was not significant (d=0.043, P>0.05). Also, the interactive impact of time and groups was not significant (d=11.0, P>0.05). However, the results of the independent t-test showed that there was a significant difference between the two groups in the post-test (d=0.001, t=-4.29). At other times there was no significant difference (P>0.05) plus the results of paired t-test showed that there was a significant difference between pre-test 2 and post-test in the experimental group (d=0.006, t=-3.25); however, there was no significant difference in other times (P>0.05). Also, there was no significant difference in the control group at different times from pre-test to post-test (P>0.05).
4. Discussion and Conclusion
The study aimed to investigate the effect of eight weeks of relaxation massage on students’ inhibition of mental fatigue, balance, landing mechanics, and lower limb function. The present study results showed that relaxation massage exercises in comparison with the control group had a significant effect on inhibiting mental fatigue, increasing lower limb function, balance, and improving students’ landing mechanics. One of the limitations of the present study is the small number of samples and the unisexuality of the samples.
Ethical Considerations
Compliance with ethical guidelines
All ethical principles are considered in this article.
Funding
This research did not receive any grant from funding agencies in the public, commercial, or non-profit sectors.
Authors' contributions
Authors contributed equally in preparing this article.
Conflict of interest
The authors declared no conflict of interest.
Acknowledgments
We want to thank and appreciate Razi University Physical Education Administration and the physical education students who have been involved in this study.
مقدمه
فعالیت بدنی بخش جداییناپذیر از زندگی انسان است که دامنه وسیعی از فعالیتهای عادی روزانه تا فعالیتهای بسیار شدید ورزشی را دربر میگیرد. انجام یک مسابقه یا رقابت شدید موقعیتهای فیزیولوژیک، تغذیهای و روانی ورزشکار را به چالش میکشد [1]. بروز حوادث و آسیب در ورزشهای مختلف امری اجتنابناپذیر است و ورزشکاران همواره در معرض مجموعهای از خطرهای بالقوه قرار دارند. همچنین خطر ذاتی آسیب به دلیل شرکت در فعالیت ورزشی، با ماهیت رشته ورزشی ارتباط نزدیکی دارد. با توجه به جمعیت فراوانی که در چنین فعالیتهایی شرکت میکنند، میتوان انتظار داشت که میزان آسیبهای ورزشی نیز افزایش یابد و با وجود توجهات، آمار و ارقام نشاندهنده بروز آسیبهای زیادی در میدانها و سالنهای ورزشی هستند. مسلم است که آسیبهای ورزشی نمیتوانند به طورکامل حذف شوند، اما ارزیابی مداوم و حرفهای الگوهای آسیب، سالانه میتواند تمرکز بر توسعه و ارزیابی راهبردهای پیشگیری از آسیبدیدگی ورزشکاران را فراهم کند [3 ،2].
گزارش شده است که طی مسابقه والیبال، حرکت فرود با 63 درصد از کل آسیبهای ثبتشده و 61 درصد از آسیبهای زانو مرتبط است [4]، به همین خاطر از میان مکانیسمهای غیربرخوردی آسیب، فرود تکپا توجهات زیادی را به خود جلب کرده است [5]. تکرار نیروهای برخوردی در پرش و فرودها که گاهی تا ده برابر وزن بدن هستند، منجر به بروز آسیب و کاهش عملکرد میشود [6]. بنابراین توانایی کنترل و جذب کافی این نیروها در طی فعالیتهای پویا و عملکردی، کلید ارتقای عملکرد و پیشگیری از آسیب است. از عوامل کینتیکی تأثیرگذار در آسیبهای اندام تحتانی بهویژه آسیب رباط صلیبی قدامی، میتوان به نیروی عکسالعمل زمین، نرخ بارگذاری نیرو و زمان رسیدن به تعادل اشاره کرد. بزرگی و الگوی وارد شدن نیروهای عکسالعمل زمین از جمله فاکتورهای پیشبین در آسیبهای ورزشی و یک مکانیسم بارگذاری اولیه برای آسیب رباط صلیبی قدامی به شمار میروند [8 ،7]. از اینرو کاهش نیروی عکسالعمل زمین در هنگام فرود در کاهش ریسک آسیب رباط صلیبی قدامی حائز اهمیت است. با توجه به اینکه رباط صلیبی قدامی باعث کنترل حرکت زانو در هر سه صفحه حرکتی میشود، سنجش زمان رسیدن به تعادل که نشاندهنده میزان تعادل پویای ورزشکار است و نیاز به ثبات و کنترل چندصفحهای دارد، برای شناسایی الگوهای حرکتی که ممکن است منجر به صدمات رباط صلیبی قدامی شود، مناسب است [9]. همچنین نرخ بارگذاری نیرو اندازهای از مقدار استرس واردشده به بافتها را نشان میدهد که افزایش مقدار آن بیانگر توانایی کم جذب شوک و اعمال فشار بالا بر اندام تحتانی در زمان کوتاه است [10]. مدلهای زیادی برای خستگی ارائه شده است؛ مانند مدل قلبی عروقی بیهوازی، مدل تولید انرژی تخلیه انرژی، مدل خستگی عصبی عضلانی، مدل خستگی آسیب عضله، مدل محور مرکزی (مغز)، مدل پیچیده سیستمی از خستگی، مدل انگیزشی روانی و غیره که این مدلها نشاندهنده سیستمهای متعدد بدنی هستند که ممکن است تحت تأثیر خستگی قرار گیرند [11].
خستگی در اثر تحمل انقباضی پیوسته به وجود میآید و با علائمی مانند کاهش نیرو، لرزش و درد موضعی مشخص میشود. کاهش تولید نیرو، نقص در ثبات پوسچرال، کاهش دقت و سرعت پاسخهای حرکتی، کاهش کنترل سرعت و شتاب اندامها و مستعد کردن بدن برای آسیبدیدگی، از پیامدهای خستگی هستند. احتمالاً خستگی از طریق این سازوکارها به همراه اختلال در هماهنگی عضلانی موجب نقصان عملکرد نیز میشود [12]؛ از اینرو به تعویق انداختن خستگی در طول فعالیت اهمیت بسیاری دارد. بسیاری از مربیان و ورزشکاران عقیده دارند که فعالیتهای پیش از تمرین مانند گرم کردن، کشش و ماساژ میتواند مزایایی برای عملکرد، پیشگیری از آسیب و به تعویق انداختن خستگی در پی داشته باشد. برخی از محققان افزایش فراخوانی واحدهای حرکتی و همزمانی فعالسازی واحدهای حرکتی و برخی دیگر عواملی همچون سرعت هدایت در طول غشاء، نرخ آتشباری و تغییر شکل پتانسیل عمل واحدهای حرکتی را از دلایل اصلی این تغییرات بیان کردهاند [13]. به همین منظور محقق خستگی ذهنی را مورد مطالعه و بررسی قرار داد.
خستگی ذهنی یک پدیده بسیار معمول در زندگی روزمره مدرن است. در چند دهه گذشته، کار تا حد زیادی از حالت فیزیکی به ذهنیگرایی تغییر کرده است [14]. مطالعات نشان میدهند خستگی ناشی از تمرین سبب افزایش دامنه نوسانات قامت، کاهش توانایی حفظ تعادل و اختلال حس عمقی و در کل به هم خوردن تعادل عصبی عضلانی میشود [16 ،15]. درنتیجه به نظر میرسد با بروز خستگی در عضلات بهویژه اندام تحتانی و تغییرات ایجادشده در فعالیت عضلات، توانایی تولید و پاسخ عضلانی مناسب برای حفظ تعادل و کنترل قامت کاهش یابد که میتواند به بیثباتی و کاهش تعادل با خستگی هنگام فعالیتهای بدنی و افزایش احتمال آسیب منجر شود. در تحقیقات گذشته برای اعمال خستگی از پروتکلهای گوناگونی چون پروتکل خستگی عضلانی موضعی، پروتکل خستگی ایزوکنتیک و پروتکل خستگی عملکردی استفاده شده است. پروتکل خستگی عملکردی برعکس دو پروتکل دیگر با اجرای حرکات در زنجیره حرکتی باز و بسته که شباهت بسیاری به حرکات ورزشی و احساس خستگی ورزشکار در طول مسابقه دارد، در مقایسه با سایر روشها، اخیراً بیشتر مورد توجه قرار گرفته است [16]. در حال حاضر اثبات شده است که خستگی ذهنی، عملکرد شناختی مانند توجه و برنامهریزی را مختل میکند. به نظر میرسد اثرات آن بر عملکرد حرکتی بستگی به نوع فعالیت بدنی دارد. به عنوان مثال مطالعات قبلی نشان دادند عملکرد استقامتی زمانی که افراد به لحاظ ذهنی خسته بودند، کاهش یافت. خستگی ذهنی هیچگونه تغییری را در پارامترهای عصبی عضلانی و قلبی تنفسی ایجاد نمیکند، اما ادراک ذهنی از کوشش را افزایش میدهد، درنتیجه زمان برای ناتوانی در تکلیف کاهش مییابد. در مقابل، خستگی ذهنی بر ظرفیت نیروی تولیدی تأثیر نمیگذارد [17]. یکی از مشاهدات اغلب گزارششده در مورد اثرات خستگی ذهنی این بود که افراد بعد از خستگی ذهنی، هنوز قادر به انجام تکالیف ساده و خودکار هستند، ولی در تکالیف پیچیده اختلال ایجاد میشود [18]. موضوع بسیار مهمی که ورزشکاران با آن مواجه هستند، محدود بودن زمان بین فعالیت برای ریکاوری فیزیولوژیکی و برگشت عضله به حالت قبل از فعالیت است. این مسئله در فعالیتهای شدید موجب افزایش خستگی و اُفت عملکرد میشود [19].
در این میان یکی از پرطرفدارترین روشهای طب مکمل، ماساژدرمانی است و در میان درمانهای مکمل، از نظر میزان استفاده توسط بیماران در رتبه سوم قرار دارد [20]. ماساژ از رایجترین درمانهای طب مکمل است که اجرای آن آسان، بیخطر، غیرتهاجمی و نسبتاً ارزان است [21].
تقویت عوامل مؤثر در تعادل میتواند در بهبود سطح تعادل ورزشکاران مؤثر باشد و نیز تحریک گیرندههای لمس و فشاری پوست، عضلات، تاندونها و مفاصل میتواند به بهبود حس عمقی و درنتیجه به ثبات عملکردی مفصل کمک کند [22]. این تحریکات میتوانند به صورت مختلف مانند اعمال سرما، بیحس کردن، تحریک ناحیه پنجه پا، ویبریشن (لرزاندن) عضلات زانو و مچ پا و ماساژ باشند [25-23].
ماساژ مداخلهای است که هزاران سال است در سراسر دنیا برای درمان، توانبخشی و ریلکسیشن کاربرد داشته است. بر اساس مدل تئوریکال، چهار مکانیسم اصلی تأثیرات ماساژ شامل تأثیرات بیومکانیکی، فیزیولوژیکی، عصبی و روانی را در نظر گرفتهاند [26]. همچنین نشان داده شده است که ماساژ ناحیه پا، تحریک مکانیکی پاها و بهطورکلی مانیپولاسیون (دستکاری) اطلاعات سیستم سوماتوسنسوری، با تحریک پوست، عضلات، تاندونها، گیرندههای مفاصل و درمجموع آورانهای حسی، روی روند کنترل وضعیت و تعادل مؤثر است [27]. شواهد بالینی وجود دارد که از تأثیر ماساژ بر بهبود تعادل حمایت میکند. ماساژ به دلیل تغییر در فعالیت سیستم عصبی، اضطراب و عواملی که ذهن را با بدن مرتبط میکند، میتواند باعث افزایش کنترل بیشتر فرد روی حرکات بدنی خود شود [28]. در همین راستا ویالنت و همکاران تأثیر آنی مثبت ماساژ و موبیلیزیشن ناحیه پا و مچ پا روی تعادل سالمندان را عنوان کردهاند [29]. در تحقیق دیگری چانگ و همکاران، تأثیر تحریکات ویبریشن مفاصل اندام تحتانی در وضعیت ایستاده بر تعادل سالمندان را بررسی نمودند و تأثیرگذاری مثبت مداخلات را اثبات کردند [30].
پوربرزگر و همکاران نشان دادند اعمال ماساژ باعث کاهش معنیدار خطای بازسازی زاویه در مفصل زانو، مچ پا، پلانتار فلکشن و دورسی فلکشن و بهبود حس عمقی و متعاقب آن کاهش بروز و پیشگیری از آسیب در ورزشکاران شده است [22]. همچنین برنارد و همکاران تأثیر 10 دقیقه ماساژ کف پا را روی افراد جوان بررسی کردند و دریافتند که بعد از اعمال ماساژ، میزان جابهجایی مرکز ثقل روی صفحه نیرو نسبت به قبل از آن کاهش مییابد [31]. همچنین عنوان شده است که ماساژ قبل از مسابقه میتواند عملکرد ورزشکاران را افزایش دهد و باعث بالا بردن کارایی مکانیکی در بدن ورزشکاران شود و به این ترتیب میتواند برای آمادهسازی ورزشکاران برای رقابت مفید باشد [32]. از طرفی افزایش کراتینکیناز و لاکتاتدهیدروژناز همراه با ماساژ شدید کل بدن نیز گزارش شده که نشاندهنده آسیبهای اندک مکانیکی و افزایش فعالیت غشای سلولی است [33].
با توجه به شیوع گسترده آسیبهای اندام تحتانی به خصوص در دانشجویان تربیتبدنی به دلیل خستگی ذهنی ناشی از فعالیتها و به دنبال آن فعالیت عملی در رشتههای ورزشی مختلف همچون دومیدانی که پرش و فرود زیادی در آن وجود دارد، تا کنون مطالعهای به بررسی اثربخشی مداخله ذهنی ماساژ در مهار خستگی نپرداخته است. همانطور که مشاهده میشود مطالعات انجامشده بیشتر با دیدگاه درمانی و روی تعادل افراد صورت گرفته و عنوان داشتهاند که ماساژ با بهبود گردش خون و تحریک گیرندههای مکانیکی باعث بهبود تعادل در این افراد شده است. در بررسی ادبیات پیشینه، مطالعاتی که به بررسی تأثیرگذاری ماساژ ریلکسیشن سوئدی بر تعادل در افراد جوان و علیالخصوص گروههای دانشجویان بپردازند بسیار کم به چشم میخورد. از اینرو مطالعه حاضر در نظر دارد تأثیر هشت هفته ماساژ ریلکسیشن در کنترل خستگی ذهنی بر پارامترهای بیومکانیکی و بروز آسیبدیدگی در دانشجویان تربیتبدنی را بررسی نماید. بنابراین فرض بر این است که تمرینات ماساژ ریلکسیشن باعث مهار خستگی ذهنی، بهبود تعادل، مکانیک فرود و عملکرد اندام تحتانی میشوند.
مواد و روشها
این تحقیق از نوع نیمهتجربی با طرح پیشآزمون و پسآزمون است. جامعه آماری این تحقیق را دانشجویان تربیتبدنی دانشگاه رازی تشکیل دادند که از بین این افراد 30 نفر دانشجوی تربیتبدنی، با داشتن سابقه حداقل یک سال فعالیت ورزشی به صورت غیرتصادفی در دسترس به عنوان نمونه تحقیق انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه تمرینات ماساژ ریلکسیشن (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. همچنین آزمودنیها از نظر ویژگیهای جمعیتشناختی و فعالیتهای ورزشی تخصصی با میانگین سن 5/5±19/5 سال، وزن 6/8±69/6 کیلوگرم، قد 4/5±187/75 سانتیمتر و سابقه ورزشی 1/3±2/66 سال همگن بودند. به منظور رعایت ملاحظات اخلاقی و بر اساس بیانیه هلسینکی، تمام مراحل پژوهش به اطلاع آزمودنیها رسانده شد و سپس رضایتنامه آگاهانه به صورت کتبی برای حضور در پژوهش دریافت شد. تمام آزمودنیها پرسشنامه ارزیابی پزشکی را تکمیل کردند و کسانی که سابقه جراحی یا مشکلات ارتوپدیک و هرگونه ناهنجاری قابل مشاهده در اندام تحتانی و فوقانی و غیبت بیش از سه جلسه در تمرینات داشتند از پژوهش خارج شدند.
آزمودنیها پس از موافقت برای شرکت در تحقیق، مطابق برنامه اعلامشده از قبل، در آزمایشگاه حرکات اصلاحی دانشگاه حضور یافتند و پس از تشریح پروتکل و فرایند آشنایی با تستها و مداخله ماساژ ریلکسیشن در فرایند تحقیق وارد شدند؛ به گونهای که هر نفر پس از ورود به آزمایشگاه با تکمیل فرم رضایتنامه آگاهانه، تمام تستهای مورد مطالعه را جهت خنثی نمودن اثر یادگیری چهار دور اجرا میکرد، سپس تکتک تستهای مطالعه را به عنوان مرحله پیشآزمون اجرا مینمود. پس از آن، 45 دقیقه تست استروپ را برای اعمال خستگی ذهنی دریافت میکرد و بلافاصله پس از اظهار وقوع خستگی، پسآزمون اول دریافت میشد. بعد از آن به مدت هشت هفته، پروتکل تمرینات ماساژ ریلکسیشن در محیطی آرام برای تمرکز کامل آزمودنیها اجرا شد. به دنبال اتمام مداخله ماساژ ریلکسیشن، پسآزمون دوم (پس از دریافت پروتکل خستگی ذهنی) به عمل آمد.
پروتکل خستگی ذهنی
بعد از آشنایی آزمودنیها با ماهیت و نحوه همکاری با اجرای پژوهش و آموزش نکات عمده و ضروری درباره نحوه اجرای پروتکل خستگی ذهنی، آزمودنیها 45 دقیقه به انجام یک فعالیت شناختی شامل فعالیت کامپیوتری کلمات رنگی استروپ پرداختند. به این صورت که چهار کلمه (قرمز، آبی، سبز و زرد) روی مانیتور با پسزمینه خاکستری به صورت همزمان نشان داده میشد و سپس از آزمودنیها خواسته شد که یکی از چهار کلید مشخصشده روی کیبورد کامپیوتر را که مطابق با رنگ کلمه نشاندادهشده است به جای معنی آن فشار دهد. برای افزایش دشواری فعالیت، زمانی که کلمه قرمز نشان داده میشد آزمودنی باید کلید مرتبط با معنی آن را فشار میداد. 50 درصد این آزمون به صورت مطابقت دادن رنگ با کلمه و 50 درصد دیگر آن مرتبط با معنی کلمات بود. بعد از هر کلمه به مدت 1000 میلیثانیه پس از نمایان شدن، یک صفحه سیاهرنگ نشان داده میشد و پس از 1000 میلیثانیه کلمه بعدی ظاهر میشد. به همین ترتیب کلمه جدید در هر 1000 میلیثانیه ارائه میشد و درمجموع در طول کل پروتکل900 محرک ارائه شد. در پاسخهای نادرست یا عدم پاسخ (بیشتر از 1500 میلیثانیه) صدای بوق به آزمودنی هشدار میداد تا به عنوان یک محرک باعث شود آزمودنیها سریعتر و با دقت بیشتری عمل کنند. به منظور افزایش انگیزه، برای آزمودنیهایی که سریعتر، دقیقتر و با موفقیت مراحل را پشت سر میگذاشتند، در صورت امکان نسبت به دیگر آزمودنیها در طول 45 دقیقه فعالیت، کلمات بیشتری ارائه میشد [34].
سیستم نمرهدهی خطای فرود
آزمون امتیازدهی خطای فرود 17 آیتم دارد. یک مجموعه از این سؤالات درباره وضعیت اندام تحتانی و تنه در لحظه اولین برخورد با زمین است (آیتمهای 1 تا 6). مجموعه دیگر، به ارزیابی خطاهای موجود در وضعیت پا پرداخته (آیتمهای 7 تا 11) و در لحظه اولین برخورد با زمین (آیتم 11)، لحظهای که تمام کف پا در تماس با زمین است (آیتمهای 7 و 8) و در بین زمان اولین برخورد و حداکثر زاویه فلکشن زانو (آیتمهای 9 و 10) به بررسی این خطاها میپردازد. مجموعه سوم، حرکات اندام تحتانی و تنه را در بین زمانهای اولین برخورد با زمین و حداکثر زاویه فلکشن زانو (آیتمهای 14 و 12) یا زمان حداکثر والگوس زانو (آیتم 15) ارزیابی میکند. امتیاز نهایی برای هر فرود، از مجموع امتیازات تمام آیتمها (صفر تا 15) محاسبه میشد، به طوری که امتیازات بیشتر (خطاهای بیشتر) نشاندهنده تکنیکهای فرود خطرزا بود. البته دو آیتم 16 و 17 به علت همراستا نبودن با دیگر آیتمها و به دلیل کلی بودن، در زمان تجزیه و تحلیل آماری حذف شدند [35]. در انتها میانگین امتیازات 3 پرش به منزله امتیاز نهایی برای هر فرد ثبت شد. پس از اجرای این روش درباره آزمون امتیازدهی خطای فرود، 5 گروه از خطاهای مرتبط شناسایی شد (12): عامل 1) کاهش فلکشن تنه، ران و زانو در صفحه ساجیتال و در لحظه اولین برخورد با زمین (آیتمهای 3 ،2 و 1)؛ عامل 2) والگوس زانو و عریض بودن سطح تکیه در لحظه اولین برخورد با زمین (آیتمهای5 ،15 و 7)؛ عامل؛ 3) چرخش پا به خارج و خم شدن زانوها در لحظه اولین برخورد با زمین (آیتمهای 10 و 1)؛ عامل 4) فرود با پاشنه پا و برخورد نامتقارن پا با زمین (آیتمهای 4 و 11)؛ و عامل 5) کمبودن فلکشن تنه، ران و زانو در صفحه ساجیتال روی سطح تکیه (آیتمهای 12 ،13 ،14). امتیازدهی به تک تک آیتمها به این صورت بود که به حرکت صحیح عدد صفر و به حرکت غلط عدد 1 تعلق میگرفت و در پایان، میانگین نمرههای هر 3 تلاش برای هر حرکت ثبت میشد. پایایی پرسشنامه مذکور 0/72-0/81گزارش شده است [36]. علاوهبر ارزیابی مکانیک فرود توسط پرسشنامه سیستم نمرهدهی خطای فرود–زمان واقعی، زوایای ارزیابی شده در پرسشنامه، همچنین با استخراج فریمهای مورد نظر از مهارت پرش- فرود با نرم افزار کاینوا (نسخه 8/15) و تعیین زوایای مورد نظر با استفاده از نرم افزار اتوکد (نسخه 2019) در دو نمای ساجیتال و فرونتال ارزیابی شد.
تست عملکرد اندام تحتانی
تست شامل هشت مرحله تمرین چابکی روی یک مسیر لوزیشکل است. در حقیقت این تست برای ارزیابی میزان توانایی ورزشکاران برای برگشت به ورزش پس از وقوع آسیب استفاده میشده، اما اخیراً برای ارزیابی میزان وقوع آسیب در جمعیتهای ورزشکار هم مورد استفاده قرار گرفته است. قبل از شروع به کار، ورزشکاران حداقل 5 دقیقه به گرم کردن پرداختند. در این تست جهت شمال جنوب 9/14 متر و جهت شرق غرب 3/5 متر بود و مثلثها به وسیله نوارچسب در انتهای محورها ساخته شدند. سپس مراحل تست به این شکل انجام گرفت: ورزشکار برای شروع در مثلث جنوبی قرار گرفت و به ترتیب دویدن به سمت جلو عقب جانبی، دویدن به شکل 8، دویدن دور تمام نوار چسبهای مثلثی، دویدن دور مثلث ابتدایی به صورت پا به خارج، دویدن دور مثلت ابتدایی به صورت پا به داخل، دویدن به سمت جلو و دویدن به سمت عقب انجام شد (تصویر شماره 1). درنهایت زمان انجام تست با کرونومتر ثبت میشد. پایایی تست بین 95 تا 97 درصد گزارش شده است [37].
تعادل پویا (Y-test)
از دستگاه تست تعادلی Y (پایایی درونگروهی در جهت قدامی 0/89، خلفی داخلی 0/93، خلفی خارجی 0/91) جهت ارزیابی کنترل وضعیت قامت پویا استفاده شد. در این آزمون فرد با پای برتر وسط وای (زاویه بین بازوها 90و 135 و 135) میایستد [38] (تصویر شماره 2). و اگر پای راست برتر بود، آزمون را خلاف جهت عقربههای ساعت و اگر پای چپ برتر بود در جهت عقربههای ساعت عمل رسیدن و لمس بازوها را انجام میدهد. خطاهای تست که منجر به تکرار تست میشد: 1) لمس زمین با پایی که عمل رسیدن را انجام میدهد؛ 2) لمس زمین با دست؛ 3) تحمل وزن هنگام لمس. هر آزمودنی سهبار تست را انجام میداد و نمرات تعادل که بر اساس طول پا (فاصله بین خار خاصرهای قدامی فوقانی تا قوزک داخلی در وضعیت خوابیده به پشت) نرمال میشد، با استفاده از فرمول زیر به دست آمد [39].
نمره تعادل پویا = مسافت طیشده از سه جهت / طول پا×100
ارزیابی تعادل نیمهپویا
تعادل نیمهپویا در این مطالعه توسط دستگاه Stability platform1630 (Lafayette Instrument Company, Loughborough, Leics., LE12 7TJ. U.K.) ارزیابی شد. آزمودنی ابتدا یک دقیقه به صورت آزمایشی جهت آشناسازی با نحوه انجام تست و تخته تعادل روی پلتفورم دستگاه قرار گرفت. میزان انحراف صفحه تعادل به طرفین (شیب پلتفورم به طرفین) حداکثر 15 درجه است؛ لیکن تعادل آزمودنی، با قرار گرفتن پلتفورم ناپایدار در دامنه 3± درجه، توسط آزمودنی لحاظ میشد و زمانسنج شروع به شمارش میکرد. آزمودنی سه مرتبه و هربار به مدت 30 ثانیه روی صفحه تعادل قرار گرفت. قبل و حین آزمون هیچ دستورالعمل یا بازخورد کلامی به آزمودنی داده نشد [40] (تصویر شماره 3).
تجزیه و تحلیل آماری
جهت توصیف دادهها و رسم نمودارها از آمار توصیفی و برای تعیین نرمال بودن دادهها از آزمون شاپیرو ویلک استفاده شد و سطح معنیداری کمتر از 0/05 در نظر گرفته شد. برای مقایسه میانگینها از روشهای آماری تحلیل واریانس در اندازههای تکراری با طرح (دو در سه) (گروه در زمان) استفاده شد. کلیه بررسیهای آماری با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه 22 صورت گرفت.
یافتهها
میانگین و انحراف استاندارد مشخصات جمعیتشناختی آزمودنیها در جدول شماره 1 ارائه شده است.
نرمال بودن دادهها که توسط آزمون شاپیرو ویلک انجام گرفت، معنیدار نبود (0/05<P). نتایج آزمون تحلیل واریانس نشان داد آزمودنیهای دو گروه در هیچیک از متغیرهای آنتروپومتریک اختلاف معنیداری نداشتند (0/05<P) (جدول شماره 2).
نتایج تحلیل آنوا با اندازهگیریهای تکراری (2×3) در مورد عملکرد اندام تحتانی نشان داد فرض کرویت برقرار نیست (0/001=P). بنابراین تجزیه و تحلیل گرینهاوس گیسر نشان داد که اثر زمان معنیدار نیست (d=0/07 و P>0/05). همچنین اثر تعاملی زمان و گروهها نیز معنیدار نبود (d=0/024 و P>0/05). در ادامه، نتایج تی مستقل نشان داد تفاوت معنیداری بین دو گروه در پسآزمون وجود ندارد (P>0/05). علاوه بر این، بر اساس نتایج تی زوجی، در هر دو گروه کنترل و تجربی در زمانهای مختلف از پیشآزمون تا پسآزمون تفاوت معنیداری وجود نداشت (P>0/05) (تصویر شماره 4).
نتایج تحلیل آنوا با اندازهگیریهای تکراری (2×3) در مورد تعادل نیمهپویا نشان داد فرض کرویت برقرار است (P>0/05). بنابراین تجزیه و تحلیل دادهها نشان داد که اثر زمان (d=0/30 و P<0/001) و اثر تعاملی زمان و گروهها نیز معنیدار بوده است (d=0/13 و P=0/026). در ادامه، نتایج تی مستقل نشان داد تنها در پسآزمون تفاوت معنیداری بین دو گروه وجود دارد (t=-3/89 و P=0/008) و در سایر زمانها تفاوت، معنیدار نیست (P>0/05). به علاوه، بر اساس نتایج تی زوجی، در گروه کنترل از پیشآزمون 1 تا پیشآزمون 2 (و پسآزمون) تفاوت معنیدار وجود داشت (t=3/034 و P=0/010). در گروه تجربی نیز بین زمانهای پیشآزمون 1 و پیشآزمون 2 (t=3/12 و P=0/008) و بین پیشآزمون 2 و پسآزمون تفاوت معنیداری وجود داشت (t=-2/68 و P=0/019)، اما در سایر زمانها تفاوت معنیدار نبود (P>0/05) (تصویر شماره 5).
نتایج تحلیل آنوا با اندازهگیریهای تکراری (2×3) در مورد تعادل پویا نشان داد فرض کرویت برقرار نیست (0/001 =P). بنابراین تجزیه و تحلیل گرینهاوس گیسر نشان داد که اثر زمان معنیدار نبوده است (d=0/043 و P>0/05). همچنین اثر تعاملی زمان و گروهها نیز معنیدار نبود (d=0/11 و P>0/05).اما نتایج تی مستقل نشان داد تفاوت معنیداری بین دو گروه در پسآزمون وجود دارد (t=-4/29 و P=0/001) و در سایر زمانها تفاوت، معنیدار نبود (0/05<P). براساس نتایج تی زوجی در گروه تجربی بین پیشآزمون 2 و پسآزمون تفاوت معنیدار بود (t=-3/25 و P=0/006)؛ اما در سایر زمانها تفاوت معنیدار نبود (0/05<P)؛ در گروه کنترل در زمانهای مختلف از پیشآزمون تا پسآزمون تفاوت معنیداری گزارش نشد (0/05<P) (تصویر شماره 6).
نتایج تحلیل آنوا با اندازهگیریهای تکراری (2×3) در مورد مکانیک فرود نشان داد فرض کرویت برقرار نیست (0/003=P).بنابراین تجزیه و تحلیل گرینهاوس گیسر نشان داد که اثر زمان معنیدار نیست (d=0/096 و P>0/05)، اما اثر تعاملی زمان و گروهها معنیدار بود (d=0/135 و P=0/037). در ادامه، نتایج تی مستقل نشان داد تنها در پسآزمون تفاوت معنیداری بین دو گروه وجود دارد (t=2/89 و P=0/008) و در سایر زمانها تفاوت معنیدار نبود (0/05<P). براساس نتایج تی زوجی، در گروه کنترل در زمانهای مختلف از پیشآزمون تا پسآزمون تفاوت معنیداری وجود نداشت (0/05<P). در گروه تجربی نیز بین پیشآزمون 1 و پسآزمون (t=3/720 و P=0/003) و بین پیشآزمون 2 و پسآزمون تفاوت معنیداری وجود داشت (t=3/54 و P=0/004) و درسایر زمانها تفاوت معنیدار نبود (0/05<P) (تصویر شماره 7).
بحث
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر هشت هفته ماساژ ریلکسیشن بر مهار خستگی ذهنی، بهبود تعادل، مکانیک فرود و عملکرد اندام تحتانی در دانشجویان بود. نتایج بهدستآمده از پژوهش حاضر نشان داد تمرینات ماساژ ریلکسیشن در مقایسه با گروه کنترل در مهار خستگی ذهنی، افزایش عملکرد اندام تحتانی، تعادل و بهبود مکانیک فرود دانشجویان تأثیر معنیداری داشته است؛ بدین معنی که خستگی ذهنی بر تعادل، مکانیک فرود و عملکرد اندام تحتانی اثرگذار بوده و با ایجاد خستگی ذهنی در آزمودنی، سازگاری دستگاههای عصبی، شناختی و تعدیل سیستم عصبی خودکار دچار اختلال میشود. با توجه به اظهارات محققان پیشین میتوان دلایلی مانند کاهش کارایی سیستم مؤثر به دلیل خستگی عضلانی (در اثر تجمع متابولیتها و تغییرات در اطلاعات حس عمقی) [41]. کاهش فعالیت گیرندههای مفصلی، دوکهای عضلانی و اندامهای وتری گلژی در اثر خستگی و درنتیجه کاهش پاسخ عضلانی و واکنشهای عضلانی مسئول ثبات مفصلی پویا [42]، همچنین کاهش انگیختگی سلولهای عصبی قشری حرکتی را مسئول کاهش تعادل به دنبال خستگی ناشی از فعالیت ذهنی دانست.
در تأیید نتایج این تحقیق، هوانلو و همکاران [15] و خوشاندام و همکاران [16] نشان دادند خستگی ناشی از تمرین سبب افزایش دامنه نوسانات قامت، کاهش توانایی حفظ تعادل و اختلال حس عمقی و در کل به هم خوردن تعادل عصبی عضلانی میشود. همچنین لن لمبورت و همکاران [19] گزارش نمودند مهمترین موضوع بعد از فعالیت ورزشکاران، محدود بودن زمان بین فعالیت برای ریکاوری فیزیولوژی و برگشت عضله به حالت قبل از فعالیت شدید است که باعث افزایش خستگی و اُفت عملکرد میشود. احتمالاً به دلیل احساس واماندگی بعد از خستگی ذهنی به علت تجمع آدنوزین در مغز، مقاومت در برابر تلاش افزایش یافته و احساس و درک خستگی و کمبود انرژی ظاهر میشود [43]. فرضیه دیگر احتمالاً در بعد خستگی ذهنی میتواند بر اعمال حرکتی و حتی خستگی عضلانی نیز اثر بگذارد. از طرفی مطالعات انجامشده حاکی از آن است که خستگی سبب افت عملکرد اندام تحتانی، تعادل پویا و حس عمقی مفصل نیز میشود که همه این موارد در پیشبینی بروز آسیبهای اندام تحتانی نقش مؤثری دارند.
در پیشینه تحقیق، ماساژ اثرات مثبتی بر شاخصهای خستگی ادراکشده نیز دارد که میتواند توجیه خوبی برای استفاده از آن توسط ورزشکاران باشد. اعمال ماساژ میتواند با تحریک گیرندههای پوستی، گیرندههای مفصلی و دوکهای عضلانی به بهبود فعالیت این گیرندهها منجر شده و از این طریق باعث بهبود حس عمقی افراد شود [44]. در همین راستا تودنم و همکاران نیز بیان داشتهاند که انجام 15 دقیقه ماساژ بر روی عضلات ناحیه ساق پا باعث بهبود میزان و کیفیت آورانهای عصبی، موجب بهبود تولید نیرو و حس عمقی این ناحیه گردیدهاند [45]. همچنین کارل و همکاران (2016) اشاره داشتهاند که انجام ماساژ بر روی عضله چهارسر رانی باعث دقت حرکتی از طریق بهبود انتقال دادههای حسی میشود [46]. از این رو گمان میرود که تحقیق حاضر با افزایش توان سازگاری دستگاههای عصبی، شناختی و تعدیل سیستم عصبی خودکار، میتواند باعث مهار خستگی ذهنی و افزایش پایداری فیزیکی شده، که در نتیجه میتواند بر بهبود عملکرد اندام تحتانی، کاهش خطای فرود و افزایش سطح تعادل نیمه پویا و پویای ورزشکاران اثرگذار باشد. از طرفی بهبود خاصیت کشسانی عضلات و تاندونها موجب بهبود دامنه حرکتی اندام تحتانی آزمودنیها (هر چند موقت) شده است. از آنجا که داشتن دامنه حرکتی مناسب یکی از الزمهای دسترسی بیشتر در اجرای آزمون میباشد، این افزایش دامنه حرکتی موجبات بهبود کسب امتیاز در افراد را فراهم آورده است [47]. همچنین رئوب و همکاران اشاره داشتهاند که انجام ماساژ روی عضله چهارسر رانی باعث دقت حرکتی از طریق بهبود انتقال دادههای حسی میشود [48]. از اینرو گمان میرود که تحقیق حاضر با افزایش توان سازگاری دستگاههای عصبی، شناختی و تعدیل سیستم عصبی خودکار، میتواند باعث مهار خستگی ذهنی و افزایش پایداری فیزیکی شود که درنتیجه میتواند بر بهبود عملکرد اندام تحتانی، کاهش خطای فرود و افزایش سطح تعادل نیمهپویا و پویای ورزشکاران اثرگذار باشد. از طرفی بهبود خاصیت کشسانی عضلات و تاندونها موجب بهبود دامنه حرکتی اندام تحتانی آزمودنیها (هرچند موقت) شده است. از آنجا که داشتن دامنه حرکتی مناسب یکی از الزامهای دسترسی بیشتر در اجرای آزمون Y است، این افزایش دامنه حرکتی موجبات بهبود کسب امتیاز در افراد را فراهم آورده است [49]. همچنین مشخص شده است که اعمال این نوع از تحریکات میتواند باعث سازگاریهایی در ساختار بخش کورتیکال مغز که کنترل اجرای حرکات را در اختیار قرار دارد، شود و از آن طریق نیز میتواند به بهبود کنترل حرکات فرد کمک کند [48].
برخی از دانشمندان علوم ورزشی به مقوله خستگی، به عنوان یکی از عوامل منفی اثرگذار بر عملکرد ورزشی و ارتباط آن با کنترل قامت توجه کردهاند، زیرا خستگی و کم شدن کنترل قامت میتواند از عوامل آسیبهای اسکلتی عضلانی در ورزشکاران باشد [49]. برخی از مطالعات از کاهش کمی و کیفی عملکرد تکنیکی فوتبالیستها به دنبال خستگی ذهنی و جسمی حکایت نمودهاند. علاوه بر موارد ذکرشده، د لوکا و همکاران نیز گزارش کردند که عملکرد استقامتی (افزایش زمان رسیدن به خستگی، زمان سرعت فعالیت)، به دنبال خستگی ذهنی کاهش داشته است [50]. نیومن و همکاران در تحقیقات خود اثر خستگی ذهنی و عضلانی را بر عملکرد زمان حرکت و تاکتیک بازیکنان فوتبال نشان دادند و بیان کردند خستگی ذهنی باعث کاهش عملکرد فیزیکی (توانایی دویدن ویژه فوتبال، سرعت، دقت تصمیمگیری و همچنین دقت در فعالیتهای نیازمند هماهنگی) شده است [51] که میتواند نتیجه کاهش عملکرد اندام تحتانی به دنبال خستگی ذهنی در این مطالعه را تأیید نماید.
همانطور که گفته شد، کنترل مرکز ثقل در محدوده سطح اتکاء نیازمند همکاری مناسب بین گیرندههای اعصاب محیطی و سیستم اعصاب مرکزی است، بدین طریق که اگر پیامهای آورانی مناسبی از محیط به سیستم اعصاب مرکزی برسند آن را قادر میسازند تا شرایط و اقدامات لازم را برای حفظ و بهبود کنترل وضعیتی به کار گیرد. همانطور که اشاره شد، اعمال ماساژ میتواند باعث بهبود گردش خون به آن ناحیه شده و باعث افزایش دمای محیط بدن شود که مطالعات حاکی از آن است که با افزایش دمای بافت، میزان و سرعت انتقال پیامهای عصبی در آن افزایش مییابد [47]. افزایش در میزان و سرعت انتقال دادههای عصبی موجب افزایش اطلاعات ارسالی از ناحیه مورد نظر به مغز شده و به آن اجازه میدهد تا بتواند کنترل بهتری روی شرایط اندام داشته باشد. همچنین اعمال ماساژ بر یک ناحیه از بدن موجب تحریک گیرندههای مکانیکی و پوستی موجود در آن ناحیه شده و باعث افزایش فعالیت آنها میشود. این افزایش فعالیت گیرندههای مکانیکی و پوستی نیز میتواند موجبات کنترل بهتر تعادل در فرد را ایجاد کند [31]. مطالعات نشان میدهند افزایش نامتعادل سطح فعالیت عضلانی و همانقباضیهای عضلانی بیش از حد در اندام تحتانی از عواملی است که میتواند حس عمقی فرد را تحت تأثیر قرار داده و همچنین میتواند از طریق ایجاد اختلال در مسیرهای عصبی موجب افزایش نوسان پوسچر و از این طریق باعث کاهش توانایی تعادل و ثبات وضعیتی در فرد شود؛ به همین دلیل گفته میشود که برای برخورداری از تعادل و ثبات مناسب، فرد باید دارای سطح فعالیت عضلانی مناسب و بهینه باشد [53 ،52]. چنین گفته میشود که اِعمال ماساژ باعث کاهش سطح فعالیت بیش از حدِ نرمال عضلانی میشود [53]. شاید یک دلیل بهبود امتیازات تعادل و کاهش خطا در آزمودنیهای تحقیق حاضر نیز این باشد که اِعمال ماساژ در ورزشکاران حاضر در مطالعه موجب نرمال شدن فعالیت عضلانی در اندام تحتانی شده و این امر نیز باعث بهبود توانایی اجرای آنها پس از اعمال پروتکل ماساژ شده است.
علاوه بر آن، نتایج این مطالعه نشان داد تمرینات ماساژ باعث تحریک گیرنده مفاصل و عضلات ناحیه و بهبود اطلاعات ارسالی این گیرندهها به سیستم اعصاب مرکزی و از آن طریق باعث بهبود عملکرد، مکانیک فرود و تعادل شده که نشانهای از تأثیرگذاری و بهبود حس عمقی مفصل زانو و مچ پای آزمودنیهای مورد مطالعه است. در همین راستا لیتی و همکاران [7]، کواتمن و همکاران [8] و پاترسون و همکاران [9] گزارش کردند که نیروی عکسالعمل زمین بر پارامترهای کینماتیکی مرتبط با آسیب رباط قدامی زانو اثر دارد و سبب تغییر در میزان زاویه فلکشن و والگوس زانو در لحظه تماس اولیه پا با زمین میشود. پنا و همکاران در پژوهشی اثر خستگی ذهنی بر تغییرپذیری ضربان قلب و عملکرد شناگران جوان را بررسی کرده و گزارش نمودند که خستگی ذهنی عملکرد شناگران را مختل کرده، ولی میزان فشار درکشده در طول آزمون شنا و تست استروپ بر تغییرپذیری ضربان قلب مشاهده نشد که همگی، یافتههای این مطالعه را تأیید مینمایند.
بهطورکلی، ماساژ به دلیل تغییر در فعالیت سیستم عصبی، اضطراب و عواملی که ذهن را با بدن مرتبط میکند، میتواند باعث افزایش کنترل بیشتر فرد روی حرکات بدنی خود شود [28]. بنابراین شاید بتوان اینگونه اظهار کرد که اعمال ماساژ با دادن آرامش به فرد و بهبود شرایط روحی و روانی وی و کاهش استرس و اضطراب افراد موجب کاهش انقباضات ناخواسته، تنشهای عضلانی، افزایش انطباق عضلات و باعث مهار خستگی ذهنی و کنترل بهتر افراد مورد مطالعه روی تعادل خود شده و موجب شده که این افراد در آزمونهای تعادل، عملکرد اندام تحتانی و مکانیک فرود بعد از اعمال پروتکل ماساژ امتیاز بهتری را نسبت به گروه کنترل کسب کنند.
نتیجهگیری
نتایج نشان داد هشت هفته تمرینات ماساژ ریلکسیشن باعث مهار خستگی ذهنی، بهبود تعادل، مکانیک فرود و عملکرد اندام تحتانی شده است. از محدودیتهای تحقیق حاضر میتوان به تعداد کم نمونهها و همچنین تکجنسیتی بودن نمونهها اشاره کرد.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
در اجرای پژوهش ملاحظات اخلاقی در نظر گرفته شده است.
حامی مالی
این مقاله هیچگونه کمک مالی از سازمان تأمینکننده مالی در بخشهای عمومی، دولتی، تجاری، غیرانتفاعی، دانشگاه یا مرکز تحقیقات دریافت نکرده است.
مشارکت نویسندگان
تمام نویسندگان در آمادهسازی این مقاله، مشارکت یکسان داشتهاند.
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان این مقاله تعارض منافع ندارد.
تشکر و قدردانی
بدینوسیله از مدیریت تربیت بدنی دانشگاه رازی و دانشجویان تربیتبدنی که در این تحقیق مشارکت داشته اند تشکر و قدردانی مینماییم.
References