Document Type : Original article
Authors
1 Department of Sport Injuries & Corrective Exercises, Faculty of Physical Education and Sport Sciences, University of Guilan, Rasht, Iran.
2 Department of Physiotherapy, Faculty of Medicine, Guilan University of Medical Sciences, Iran.
Abstract
Keywords
Main Subjects
Introduction
Valgus knee is one of the most common neuromuscular abnormalities that is involved in causing non-contact damage to the anterior cruciate ligament (ACL). Due to the prevalence of non-contact ACL injury, the present study aims to investigate the effect and durability of neuromuscular training program on knee valgus and the range of motion (ROM) and strength of selected lower limb muscles in adolescent male football players with dynamic knee valgus (DKV).
Materials and Methods
This is a quasi-experimental study. Participants were 25 male adolescent football players with DKV who were purposefully selected from Shahin Football Academy in Amol, Iran and randomly divided into two groups of control (Age: 12.50±0.67 years, height: 1.70±0.06 m, weight: 56.41±5.46 kg, body mass index: 19.49±1.57 kg/m2) and training (Age: 12.23±0.59 years, height: 1.67±0.10 m, weight: 53.07±8.96 kg, body mass index: 18.83±1.54 kg/m2). The existence of DKV was assessed by Squats test and the valgus angle were assessed by jump-landing test and Kinovea software. The strength and the abduction and external rotation ROM of the hip and the dorsiflexion and plantarflexion ROM of the ankle were evaluated with Manual Muscle Testing and a goniometer, respectively. After performing the pre-test assessments, the subjects in the training group performed neuromuscular training for 8 weeks, while the control group also participated in the physical fitness program of Shahin Football Academy. At the end, assessments were performed again in two groups. To examine the differences, repeated measures analysis of variance and Bonferroni post hoc test were used in SPSS software, version 24. The significance level was set at 0.05.
Results
The results showed a significant difference in knee valgus angle (P=0.001), abduction ROM of hip (P=0.01), external rotation ROM of hip (P=0.01), dorsiflexion ROM of ankle with knee extension (P=0.001), dorsiflexion ROM of ankle with knee flexion (P=0.001), hip abduction strength (P=0.002), hip external rotation strength (P=0.01), and plantarflexion strength of ankle (P=0.03) between the control and training groups. However, the results showed no significant difference in plantarflexion ROM of ankle and dorsiflexion strength of ankle (P>0.05). After one month, the results showed the sustainability of the effect of training on abduction and external rotation ROM of hip, dorsiflexion ROM of ankle with knee extension and flexion, and dorsiflexion and plantarflexion strength of ankle (Table 1).
Conclusion
It seems that the neuromuscular training can reduce the risk of non-contact ACL injury in male football players with DKV by improving strength and ROM of hip and ankle. Hence, the neuromuscular training is recommended as an effective program for these athletes.
Ethical Considerations
Compliance with ethical guidelines
All ethical principles such as obtaining informed consent from the participants, their confidentiality of their information, and allowing them to leave the study at any time were considered in this study. Ethical approval was obtained from the Ethics Committee of the Sports Sciences Research Institute of Iran (Code: IR.SSRI.REC.1399.880)
Funding
This study was extracted from the PhD thesis of Hamed Babagoltabar Samakoush approved by the Department of Sport Injuries and Corrective Exercises at Guilan University.
Authors' contributions
Both authors contributed equally to preparing this article.
Conflict of interest
The authors declared no conflict of interest.
Acknowledgments
The authors would like to thank the coaches and young athletes at Shahin Football Club for their cooperation in this study.
مقدمه
فوتبال که یکی از محبوبترین رشتههای ورزشی در ایران و جهان است [1] بهصورت ذاتی ورزشی آسیبزا است که آسیب رباط صلیبی قدامی ازجمله آسیبهای شایع در این ورزش است [2]. این آسیب در فوتبالیستهای نوجوان مبتدی بیشتر از فوتبالیستهای بالغ است [3]؛ درزمینه آسیب در نوجوانان در یک بررسی 10 ساله از سال 2005 تا 2015 و در دامنه سنی 5 تا 14 سال درمجموع 320 آسیب رباط صلیبی قدامی گزارش شده است که بیشترین میزان این آسیب (9/96 درصد) در دامنه سنی 10 تا 14 سال بوده است و فعالیتهای ورزشی 6/56 درصد از آسیبهای رباط صلیبی قدامی را به خود اختصاص داده بود [4].
بهطورکلی رفتار مکانیکی اختصاصی مفاصل پروگزیمال و دیستال مفصل میانی زنجیره حرکتی اندام تحتانی، تعیینکننده توزیع درست یا نادرست نیروهای تحمیلشده بر سیستم عضلانیاسکلتی این مفصل هستند [5، 6]. بر همین اساس توانایی ورزشکار در حفظ راستای پویای صحیح سگمنتهای اندام تحتانی در صفحات حرکتی، میتواند عاملی بسیار مهم در وقوع آسیب زانو در ورزش باشد [7]. مطالعات انجامشده نشان داد نقصهای عملکرد عصبی عضلانی ازجمله تغییر قدرت، زمانبندی و فراخوانی عضلات هنگام انجام فعالیتهای ورزشی، عامل اصلی آسیب غیربرخوردی رباط صلیبی قدامی در ورزشکاران است [5، 8، 9].
عوامل عصبیعضلانی، فعالیتهای عملکردی و کینماتیک حرکتی از متغیرهای درونی قابل تعدیل است که در ایجاد آسیب غیربرخوردی رباط صلیبی قدامی اثرگذارند [5، 10]. هیووت و همکاران، چهار نقص عصبی،عضلانی غلبه تنه، غلبه لیگامان، غلبه چهارسر و غلبه پا را بهعنوان سازوکارهای زیربنایی آسیب رباط صلیبی قدامی معرفی کردند [11] که از آنها میتوان جهت غربالگری و تعیین افراد دارای الگوهای حرکتی نامناسب و مستعد آسیب رباط صلیبی قدامی استفاده کرد [12].
نقص والگوس (غلبه لیگامانی) از شایعترین نقصهای عصبیعضلانی بوده که در زمان فراهم نشدن پایداری پویای لازم برای مفصل توسط راهبردهای کنترل عصبیعضلانی ایجاد میشود. این عامل منجر به جذب نیروی عکسالعمل زیاد توسط لیگامانهای زانو در طول فعالیتهای ورزشی میشود که عاملی در قرارگیری زانو در وضعیت والگوس است [13]. نتایج مطالعات نشان میدهد افزایش والگوس زانو منجر به تغییر عملکرد اندام تحتانی در صفحه فرونتال شده [14] که ممکن است به دنبال تغییرات الگوهای انقباضی عضلات تنه و ران ایجاد شود [15]. مطالعهای بر روی ورزشکارانی که دچار آسیب رباط صلیبی قدامی انجام شد که نشان داد در مقایسه با افراد سالم هنگام فرود، 8 درجه والگوس بیشتری داشتند [16]. بارگذاری والگوس، فشار نسبی اعمالشده به رباط صلیبی قدامی را افزایش میدهد و این امر در سطوح بالا میتواند منجر به واماندگی لیگامانی شود [17]. در همین راستا، مطالعات دیگر نیز نشان دادند افراد دارای افزایش والگوس هنگام انجام فعالیتهای پویا، بیشتر در معرض آسیبهای رباط صلیبی قدامی قرار دارند [14، 18، 19]. بر همین اساس یکی از راههای مؤثر در کاهش بروز آسیبهای رباط صلیبی قدامی، کاهش بارگذاریهای والگوس است. بهطور خاص، نشان داده شد که برنامههای متمرکز بر روی متغیرهای عصبیعضلانی و افزایش حس عمقی، خطر آسیب رباط صلیبی قدامی را به میزان 51-88 درصد کاهش میدهد [20].
درزمینه اثرگذاری و انتخاب نوع تمرین، مطالعات متفاوتی انجام شد که اثرات مختلفی نیز به دنبال داشت.چنانکه برخی مطالعات به عدم تأثیر تمرینات قدرتی [21، 22] و کششی [23] بر والگوس داینامیک زانو اشاره کردند. بااینحال ساساکی و همکاران بهبود معناداری درزمینه بیومکانیک فرود به دنبال استفاده از تمرینات قدرتی ناحیه مرکزی اشاره کردند [24]. از تمرینات اختصاصی مؤثر در کاهش والگوس داینامیک زانو، برنامه تمرینی طراحیشده توسط گوتو بوده که از تمرینات رهاسازی مایوفیشیال، بهبود دامنه حرکتی، قدرت و انسجام تشکیلشده و مبنای طراحی آن تأکید بر مفصل مچ پا بهعنوان عامل اصلی ایجاد نقص والگوس داینامیک بود [25]. نتایج مطالعه شاهحیدری و همکاران درزمینه تأثیر تمرین عصبیعضلانی بر کاهش والگوس داینامیک زانو در دختران فعال با نتایج پژوهش گوتو همراستاست. بااینحال مطالعه شاهحیدری و همکاران درزمینه قدرت عضلات منتخب اندام تحتانی و نیز دامنه حرکتی مفصل ران و زانو تفاوت معناداری را نشان نداد [26]. باتوجهبه وجود تفاوت در نتایج مطالعات مختلف درزمینه تأثیر تمرین بر میزان والگوس داینامیک زانو و عوامل مرتبط با آن مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر و ماندگاری برنامه تمرینی عصبیعضلانی بر والگوس زانو، دامنه حرکتی و قدرت عضلات منتخب اندام تحتانی فوتبالیستهای نوجوان مبتلا به نقص والگوس داینامیک زانو انجام شد.
مواد و روشها
مطالعه حاضر از نوع نیمهآزمایشی بوده که ازنظر زمان اجرا مقطعی و ازحیث استفاده از نتایج کاربردی بود. جامعه آماری تحقیق شامل فوتبالیستهای پسر نوجوان دارای نقص والگوس داینامیک زانو مدرسه فوتبال شاهین آمل بودند که باتوجهبه ادبیات تحقیق و مطالعه تحقیقات مشابه در این زمینه، ورزشکاران دارای حداقل 3 سال سابقه ورزشی بودند و نیز حداقل در 3 جلسه تمرین در هفته شرکت داشتند. نمونهها با استفاده از نرمافزار برآورد حجم نمونه (جیپاور)، باتوجهبه آزمون آماری آنکووا و داشتن یک کووریت، در آلفای 0/05 و بتای 0/2 بهدلیل بزرگ بودن، حجم نمونه 15 نفر در هر گروه درنظر گرفته شد تا توان آماری برابر با 0/8 که توان آماری مناسب برای مطالعات تجربی میباشد، به دست آید. از مجموع 30 نفر شرکتکننده، 13 نفر از گروه تمرینی و 12 نفر از گروه کنترل در پسآزمون شرکت کردند [27]. قبل از آغاز تحقیق، والدین تمامی آزمودنیها فرم رضایتنامه شرکت در آزمونهای تحقیق را امضاء کردند. سپس طی یک جلسه نحوه انجام آزمونها برای آزمودنیها تشریح شد. همه آزمودنیها سالم بودند و سابقه کمردرد یا آسیب زانو و مچ پا نداشتند. همچنین ورزشکارانی وارد تحقیق شدند که دارای نقص والگوس دینامیک زانو با منشأ ایمبالانس عضلانی در مچ پا بودند. در این مطالعه ملاحضات اخلاقی رعایت شده است و کد اخلاق از پژوهشگاه تربیت بدنی و علوم ورزشی دریافت شد.
ارزیابی منشأ والگوس زانو
در این مطالعه جهت تعیین وجود والگوس داینامیک زانو و نیز تعیین منشأ ایمبالانس عضلانی مؤثر بر آن از آزمون اسکات بالای سر استفاده شد. هر آزمودنی 5 آزمون اسکات روی هر دو پا در وضعیت استاندارد (پاها به اندازه عرض شانه باز، انگشتان مستقیم رو جلو، دستها بالای سر با آرنج قفلشده در اکستنشن، زانوها تا ۹۰ درجه فلکشن میشوند) را اجرا کرد؛ درحالیکه آزمونگر از روبرو او را مشاهده میکرد. به آزمودنی اجازه داده شد پیش از آزمون اسکات، این آزمون را تمرین کند. اگر حین حرکت و اجرای ۳ آزمون اسکات از ۵ اسکات، آزمونگر بهطور بصری از نمای قدامی مشاهده میکرد که نقطه میانی پاتلای پای برتر از بخش داخلی انگشت بزرگ پا عبور کند، فرد دارای والگوس داینامیک زانو بود [28]. سپس برای تشخیص علت اصلی اینکه والگوس داینامیک زانو ایمبالانس عضلانی در ران یا مچ پا است، یک شی به ارتفاع 5 سانتیمتر زیر هر دو پاشنه قرار میگرفت و فرد 5 اسکات دیگر را انجام میداد [28]. در صورتی که والگوس زانوی حین اسکات جفت پا با بالاآوردن پاشنه اصلاح میشد، محدودیت حرکتی مچ پا (محدودیت دورسی فلکشن، کوتاهی عضله گاستروکنمیوس و سولئوس) عامل اصلی والگوس زانو بود. میزان روایی و پایایی این آزمون بهترتیب 78 درصد و 73 درصد گزارش شد [29].
ارزیابی زاویه والگوس زانو
از پروتکل تعدیلشده هوت و همکاران برای ارزیابی زاویه والگوس زانو در وضعیت فرود استفاده شد [30]. بدین صورت که آزمودنی بالای جعبهای با ارتفاع 50 سانتیمتر قرارگرفت، بهنحویکه فاصله بین قوزکهای داخلی پا 35 سانتیمتر بود. از آزمودنی خواسته میشد ابتدا فرود و سپس حداکثر پرش عمودی را انجام دهد و دستها را بالا بیاورد. جهت محدود کردن حرکات افقی بدن از آزمودنی خواسته شد پاشنه پای مورد آزمون را در تماس با لبه جلویی جعبه قرار دهد. هر آزمودنی 3 کوشش صحیح با فاصله 2 دقیقه را انجام داد. در این پژوهش آزمون فرود–پرش به این دلیل انتخاب شد که طبق مطالعه ناگانو و همکاران، آزمون یادشده بهترین آزمون برای غربالگری ورزشکاران در معرض خطر آسیب رباط صلیبی قدامی معرفی شده است. اطلاعات پای برتر در تجزیهوتحلیل نهایی مورد استفاده قرار گرفت. برای انجام آزمون دوربینهای باتوجهبه طول قد آزمودنیها تنظیم بر روی سهپایه و در فاصله 365 سانتیمتر از سکوی فرود-پرش نصب شد. در این آزمون ورزشکار 3 بار توالی صحیح فرود-پرش را تکرار کرد و درنهایت پس از اتمام هر 3 کوشش صحیح با نرمافزار کینووا تجزیهوتحلیل نهایی شد. زاویه والگوس در تصویر پیش از فرود که بیانگر فریمی بود که پنجه پا درست پس از فرود به پایین از روی جعبه با زمین تماس پیدا میکرد با استفاده از نرمافزار کینووا محاسبه میشد (تصویر شماره 1-1) [31] .
ارزیابی قدرت
در این مطالعه جهت ارزیابی قدرت ازMMT که یک دینامومتر دستی ساخت کشور انگلیس است، استفاده شد. قدرت ایزومتریک دورسی فلکشن و پلانتار فلکشن مچ پا، ابداکتورها و چرخاننده خارجی ران پای غالب فوتبالیستهای نوجوان براساس روشهای استاندارد ارزیابی شد. جهت کنترل میزان نیروی اعمالشده توسط آزمونگر از استرپ استفاده شد. حداکثر نیرو 3 کوشش جداگانه که مدتزمان هریک 5 ثانیه بود و فاصله بین هر کوشش 30 ثانیه بود (جهت رفع خستگی ناشی از کوششها)، ثبت شد و میانگین این 3 کوشش برای هریک از عضلات ارزیابیشده ثبت و برای تجزیهوتحلیل استفاده شد. وضعیت قرارگیری در آزمونهای قدرت براساس روش کندال و همکاران انجام شد [32، 33].
برای مثال در ارزیابی قدرت ابداکتورهای ران آزمودنی روی میز معاینه به پهلو خوابید، به کمک استرپ پای موردآزمون در زاویه موردنظر (یک بالش بین دو پا قرار گرفت تا ران 10 درجه ابداکشن یافته و در وضعیت طبیعی قرار گیرد) ثابت شد. تنه آزمودنی با استفاده از یک استرپ که بر بالای تاج خاصره و دور میز درمان بسته شده بود، ثابت میشد. در ران پای موردآزمون، مرکز فشار نیروی داینامومتر بر روی نقطهای که در 5 سانتیمتری پروگزیمال خط جانبی مفصل زانو بود، قرار گرفت (تصویر شماره 1-2) [34]. برای اندازهگیری قدرت چرخشدهندههای خارجی ران، آزمودنی در وضعیت نشسته با ران و زانوهای 90 درجه قرار گرفت. دینامومتر در 5 سانتیمتری پروگزیمال قوزک داخلی قرار داده شد. برای کنترل حرکات اندام فوقانی از آزمودنی خواسته شد دستها را بهصورت ضربدری روی سینه قرار دهد. در این وضعیت آزمودنی چرخش خارجی ران را انجام داد و میزان قدرت در این حرکت ثبت میشد (تصویر شماره 1-3) [35] .
در ارزیابی قدرت دورسی فلکشن و پلانتار فلکشن، مچ پا آزمودنی در حالت نشسته به نحوی قرار گرفت که مفصل زانو در اکستنشن و مچ پا در وضعیت صفر درجه بود. برای اندازهگیری قدرت پلانتار، دینامومتر در پروگزیمال متاتارسوفالانژیال بر روی سطح پلانتار قرار گرفته و از فرد خواسته شد مچ پا را به سمت پایین ببرد (تصویر شماره 1-5). برای اندازهگیری قدرت دورسی فلکسورها، دینامومتر در پروگزیمال مفاصل متاتارسوفالانژیال بر روی سطح دورسال قرار گرفته و از فرد خواسته شد مچ پا را به سمت بالا ببرد (تصویر شماره 1-4) [34] .
ارزیابی دامنه حرکتی
دامنه حرکتی غیرفعال ابداکشن و چرخش خارجی ران و دورسی فلکشن و پلانتارفلکشن مچ پا در یک راستای مناسب و متعادل با کمک گونیامتر و به روش ورکین و وایت ارزیابی شد [36]. از هر حرکت موردآزمون، 3 کوشش انجام شد و میانگین آنها برای تجزیهوتحلیل نهایی مورد استفاده قرار گرفت. برای مثال برای اندازهگیری دامنه حرکتی ابداکشن ران از آزمودنی خواسته شد به پشت روی میز معاینه دراز بکشد. لگن در وضعیت خنثی و پاها در وضعیت آناتومیکی قرار گرفت. آزمونگر با یک دست لگن را در طرف موردآزمون تثبیت کرده و با دست دیگر جانب داخلی دیستال استخوان را گرفته و به ران حرکت ابداکشن میداد و نحوه ابداکشن ران را به آزمودنی آموزش میداد. سپس از آزمودنی خواسته شد بهصورت فعال ابداکشن ران را انجام دهد.
مرکز گونیامتر بر روی خار خاصرهای قدامی فوقانی در طرف مورد اندازهگیری، بازوی ثابت در راستای خطی که خار خاصرهای قدامی فوقانی راست و چپ را به یکدیگر متصل میکرد و بازوی متحرک موازی با محور طولی ران به طرف خط میانی کشکک قرار میگرفت. در وضعیت شروع گونیامتر 90 درجه را نشان داد که بهعنوان صفر در نظر گرفته شد (تصویر شماره 1-6) [36]. در ارزیابی دامنه حرکتی چرخش خارجی ران از آزمودنی خواسته میشد لبه میز معاینه بنشیند، درحالیکه زانو در وضعیت فلکشن 90 درجه و ران در ابداکشن و اداکشن صفر درجه و فلکشن 90 درجه قرار گرفته بود. سپس بهصورت فعال چرخش خارجی را انجام داد. مرکز گونیامتر بالای بخش قدامی کشکک، بازوی متحرک در امتداد خط میانی ساق پا و بازوی ثابت بهصورت عمود بر زمین قرار گرفت (تصویر شماره 1-7) [36] .
همچنین دامنه حرکتی دورسی فلکشن مچ پا با زانوی صاف (تصویر شماره 1-9) و پلانتار فلکشن (تصویر شماره 1-10)، در وضعیت خوابیده به پشت با اعمال یک غلتک فومی زیر انتهای ساق پا جهت حفظ اکستنشن کامل زانو و نیز دامنه حرکتی دورسی فلکشن مچ پا با زانوی خم در همان وضعیت با قرار دادن یک غلتک فومی زیر زانو و آویزان کردن پا از انتهای تخت معاینه (تصویر شماره 1-8). ارزیابی شد. در هر 3 ارزیابی بازوی ثابت گونیامتر در راستای استخوان نازکنی و بازوی متحرک در راستای متاتارس پنجم قرار گرفت [36].
برنامه تمرینی عصبیعضلانی
برنامه تمرین عصبیعضلانی گوتو 8 هفته تمرین و ۳ جلسه در هفته بود که درمجموع شامل 24 جلسه تمرین همراه با بازخورد و آموزش بود (جدول شماره 1). فاصله بین جلسات تمرین حداقل ۴۸ ساعت بود. آزمودنیهای گروه تمرین باید حداقل در 23 جلسه از جلسات تمرین شرکت کنند که 80 درصد کل جلسات را شامل میشد. اگر آزمودنی کمتر از 23 جلسه در برنامه شرکت میکرد از پژوهش حذف میشد. این برنامه تمرین شامل ۵ دقیقه گرم کردن و ۵ دقیقه سرد کردن و براساس پژوهشهای قبلی شامل:
۱. رهاسازی توسط خود فرد؛
۲. کشش توسط خود فرد؛
۳. تقویت عضلات؛
۴، تمرینات عملکردی است [25].
هریک از تمرینات مرتبط با رهاسازی در تمامی هفتههای تمرینی در 1 ست 2 دقیقهای انجام شد. علاوهبراین هریک از تمرینات مرتبط با کشش در 2 ست 30 ثانیهای انجام شدند. تمرینات قدرتی در 4 هفته اول با 2 ست 10 تکراری انجام شد. که در هفتههای پنجم و ششم تمرینات 2 تکرار به تمرینات اضافه شد و در 2 هفته آخر نیز تمرینات با 3 ست 12 تکراری انجام شد. تمرینات عملکردی نیز در 4 هفته اول با 2 ست 10 تکراری و در 3 هفته آخر در 3 ست 10 تکراری انجام شدند. استراحت بین ستها در این مطالعه 45 ثانیه و استراحت پایان ستهای تمرینی 90 ثانیه در نظر گرفته شد.
آزمودنیهای گروه کنترل در طول 8 هفته در برنامه آمادگی جسمانی اختصاصی تیم شاهین آمل که شامل کار با توپ، تمرینات سالن وزنه، تمرینات سرعتی و هوازی بود، شرکت کردند. پس از اتمام هفته هشتم و نیز 1 ماه پس از آن مجدد ارزیابیهای مربوط به والگوس زانو، قدرت و دامنه حرکتی انجام شد.
جهت تجزیهوتحلیل اطلاعات جمعآوریشده از روشهای آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد. جهت بررسی طبیعی بودن توزیع دادهها از آزمون شاپیرو ویلک استفاده شد. جهت بررسی تفاوت بین گروهی از آزمون آماری تحلیل واریانس مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح معناداری 0/05 استفاده شد. کلیه عملیات آماری بهوسیله نرمافزار SPSS نسخه 24 انجام شد.
یافتهها
در این مطالعه اطلاعات توصیفی در مورد ویژگیهای فردی آزمودنیها و متغیرهای تحقیق در جدول شماره 2 شده است.
همچنین در بررسی استنباطی متغیرها باتوجهبه نرمال بودن دادهها که با آزمون شاپیرو ویلک مشخص شد و همچنین برقراری تجانس واریانس که با آزمون لون و ماچلی مورد بررسی قرار گرفت از آزمون تحلیل واریانس مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی جهت بررسی تأثیر تمرین و مقایسه گروهها استفاده شد که نتایج آنها در جداول شماره 3 و 4 ارائه شد.
نتایج آزمون تی مستقل در مقایسه ویژگیهای فردی آزمودنیها نشان داد دو گروه ازنظر ویژگیهای فردی همگن هستند و تفاوتی بین گروهها وجود ندارد.
نتایج آزمون تحلیل واریانس مکرر نشان داد اختلاف معناداری والگوس در لحظه برخورد (0/001=P)، دامنه حرکتی ابداکشن (0/01=P) و چرخش خارجی ران (0/01=P)، دامنه حرکتی دورسی فلکشن با زانو صاف (0/001=P) و خم (0/001=P)، قدرت ابداکشن (0/002=P) و چرخش خارجی ران (0/01=P) و پلانتار فلکشن مچ پا (0/03=P) بین دو گروه کنترل و تمرینی وجود دارد، اما نتایج آزمون این آزمون در متغیر دامنه حرکتی پلانتارفلکشن و قدرت دورسی فلکشن مچ پا تفاوتی را نشان نداد (0/05≤P).
جهت بررسی تفاوت درونگروهی در زمانهای مختلف و نیز تفاوت بین گروهی در 3 زمان از آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده شد که نتایج آن در جدول شماره 4 ارائه شد. نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی نشاندهنده تأثیر معنادار برنامه تمرینی بر والگوس لحظه فرود (0/001=P) و سایر متغیرها (0/05≥P) به غیراز دامنه حرکتی پلانتار فلکشن مچ پا (0/05<P) بود. بهطوریکه میزان والگوس زانو پس از تمرین کاهش یافته است و در متغیرهایی همچون قدرت و دامنه حرکتی در صورت معناداری افزایش مشاهده شد. همچنین پس از 1 ماه نتایج نشاندهنده ماندگاری اثر تمرینات در متغیرهای دامنه حرکتی ابداکشن و چرخش خارجی ران، دامنه حرکتی دورسی فلکشن مچ پا با زانوی صاف و خم، قدرت دورسی فلکشن و پلانتار فلکشن مچ پا بود.
بحث
پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر برنامه تمرینی عصبیعضلانی بر والگوس زانو، قدرت و دامنه حرکتی عضلات منتخب فوتبالیستهای نوجوان مبتلا به نقص والگوس داینامیک زانو انجام شد. نتایج مطالعه حاضر نشان داد پس از 8 هفته اعمال برنامه تمرینی عصبیعضلانی تفاوت معناداری در والگوس زانو، دامنه حرکتی ران و مچ پا (دورسی فلکشن) و قدرت ران و مچ پا (پلانتار فلکشن) بین دو گروه کنترل و تمرینی مشاهده شد.
نتایج مطالعه حاضر درزمینه اثر تمرین بر زاویه والگوس زانو با نتایج مطالعه شوامدر [37]، محمدی و همکاران [38] و همچنین کورل [39] همراستاست. بیشتر مطالعات تمرینات مرتبط با تعادل، قدرت ران و نیز بخش پروگزیمال بدن را جهت بهبود والگوس داینامیک زانو مورد بررسی قرار دادند، اما در این مطالعه تمریناتی مورد استفاده قرار گرفته که بیشتر بر روی قدرت و دامنه حرکتی مچ پا معطوف بود. براساس نتایج مطالعه حاضر درزمینه تغییرات والگوس زانو استفاده از تمرینات مچ پا نیز بهعنوان بخشی از یک برنامه جامع پیشنهاد میشود. باتوجهبه اینکه کاهش دامنه حرکتی دورسی فلکشن مچ پا [40، 41] و نیز قدرت عضلات پلانتار فلکسور مچ پا [42] از عوامل مؤثر در افزایش زاویه والگوس داینامیک زانو بوده و منشأ والگوس داینامیک در آزمودنیهای این مطالعه نیز از مچ پا است. به نظر میرسد بهبود دامنه حرکتی و قدرت مچ پا علاوهبر اثری که برنامه تمرینی بر مفصل ران داشته است، در تغییرات مرتبط با والگوس داینامیک زانو مؤثر بوده است.
در همین راستا لیما و همکاران به وجود ارتباط بین کاهش دامنه حرکتی دورسی فلکشن مچ پا و زاویه والگوس داینامیک زانو اشاره کردند [40] که بل و همکاران ارتباط کاهش دامنه حرکتی دورسی فلکشن مچ پا با افزایش اداکشن مفصل ران در طول فرود را عاملی در افزایش والگوس داینامیک زانو دانستند [43]. ازطرف دیگر افزایش اداکشن ران میتواند ناشی از کاهش قدرت پلنتارفلکشن مچ پا بهویژه مدیال گستروکنمیوس باشد، بهطوریکه لوید و بوخانان دریافتند مدیال گستروکنمیوس بهعنوان تثبیتکننده داینامیک زانو عمل میکند و گشتاور والگوس زانو را خنثی میکند [44]. درزمینه تأثیر تمرین بر بهبود قدرت عضلات پلانتار فلکسور و بهبود دامنه حرکتی دورسی فلکشن مچ پا، نعمتی و همکاران به اهمیت این بهبود بر کاهش والگوس داینامیک زانو اشاره کردند [45] که با نتایج مطالعه حاضر همراستاست.
از عوامل مؤثر در بهبود دامنه حرکتی دورسی فلکشن مچ پا در مطالعه حاضر میتوان به وجود تمریناتی همچون رهاسازی و کشش ساق پا در برنامه تمرینی اشاره کرد که گوتو این تمرینات را در بهبود دامنه حرکتی دورسی فلکشن مچ پا مؤثر دانست [25]. از دلایل عدم تأثیرگذاری تمرین بر قدرت دورسی فلکشن مچ پا و یا دامنه حرکتی پلانتارفلکشن مچ پا میتواند عدم اختلال در این متغیرها در جامعه مورد مطالعه و یا عدم وجود تمرین مرتبط با این متغیرها در برنامه تمرینی باشد. ازطرف دیگر ورزشکاران رشته فوتبال بهدلیل ضربات مکرر به توپ از قدرت لازم در عضلات دورسی فلکسور و دامنه حرکتی مطلوب پلانتارفلکسور برخوردار هستند که این موارد میتواند با عدم تأثیرگذاری برنامه تمرینی مرتبط باشد.
علاوهبر تغییرات ناحیه مچ پا، تغییر قدرت و دامنه حرکتی مفصل ران نیز در اختلالات کینماتیک حرکت زانو (والگوس زانو) بهویژه در حرکت فرود-پرش مؤثر است. چنانکه در مطالعات گذشته به تأثیر ضعف عضلات ابداکتور و چرخاننده خارجی ران بر افزایش والگوس داینامیک زانو اشاره شد [46، 47]. علاوهبر گلوتئوس مدیوس بهعنوان عضلهای مؤثر در جلوگیری از والگوس زانو در حرکت فرود در فعالیتهای دیگری، سایر عضلات ممکن است از این حرکت جلوگیری کنند. بهطوریکه کرونین و همکاران بیان کردند در حرکاتی مانند برش (بهعنوان حرکتی رایج در فوتبال در کنار پرش-فرود) که با ران نسبتاً ابداکشنشده انجام میشود، ممکن است توانایی گلوتئوس مدیوس در کنترل اداکشن ران به خطر بیفتد. در این زمان گلوتئوس ماکسیموس که یک اکسترنال روتیتور بوده، بهعنوان یک ابداکتور مفصل ران، ممکن است نقشی محوری در کنترل اداکشن ران و حرکت والگوس زانو در طی این نوع وظایف داشته باشد [48].
درزمینه اثر تمرین بر قدرت و دامنه حرکتی مفصل ران نتایج مطالعه حاضر با نتایج مطالعه نوروزی و همکاران که اعمال تمرینات عصبیعضلانی و اثر آن بر قدرت عضلات ران در کنار قدرت عضلات تنه را در بهبود الگوی پرش-فرود مؤثر دانستند [49] و نعمتی و همکاران [45] همراستاست. از دلایل اثرگذاری تمرینات مطالعه حاضر میتوان استفاده همزمان از تمرینات کششی، قدرتی و عملکردی همچون کشش اداکتورهای ران، تقویت عضلات مدیال همسترینگ، عضلات چرخاننده خارجی و ابداکتورهای ران، تقویت سرینی بزرگ، حرکات عملکردی اسکات، لی و آموزش الگوی صحیح پرش و فرود در وضعیتهای مختلف در جهت کاهش والگوس داینامیک زانو باشد، زیرا براساس مطالعات گذشته اعمال تمرینات بهصورت جامع میتواند اثرگذاری بیشتری نسبت به استفاده از تمرینات بهصورت مجزا داشته باشد و بهبود همزمان قدرت، دامنه حرکتی و عملکرد کسب نتایج مطلوبتری را درپی دارد [50].
در همین راستا بیان شده است تمرینات قدرتی به تنهایی بر کینماتیک حرکت تأثیر نمیگذارد [21، 22]؛ همچنین مهدوی و همکاران اعمال 6 هفته برنامه تمرینی کششی عضلات ساق پا را در بهبود والگوس داینامیک زانو با منشأ مچ پا مؤثر ندانستند [23] که نشاندهنده لازمه استفاده از برنامههای تمرینی جامع است که برنامه تمرینی مطالعه حاضر نیز از این ویژگی برخوردار است. درزمینه ماندگاری اثربرنامه تمرینی مطالعه حاضر میتوان به اختصاصی بودن برنامه تمرینی برای والگوس داینامیک زانو با منشأ مچ پا و اعمال تمرینات بهمدت 8 هفته اشاره کرد که ممکن است به اثرات مطلوب عصبیعضلانی منجر شده باشد. از طرف دیگر آموزش کلامی مناسب در طول تمرین در ورزشکاران ممکن است منجر شده باشد تا ورزشکاران در طول تمرینات اختصاصی خود به این موارد توجه کنند و با اصلاح الگوی حرکتی، خطا تمرینی کاهش یابد و از این طریق اثر برنامه تمرینی حاضر پس از 1 ماه بی تمرینی از بین نرفته باشد.
از محدودیتهای مطالعه حاضر عدم توانایی محقق در کنترل میزان انگیزه ورزشکار، تغذیه و نیز تعیین حداکثر تلاش ورزشکار در طول دوره تمرینی و ارزیابیها بوده است. علاوهبراین پیشنهاد میشود از دستگاههای معتبرتری همچون ایامجی و الکتروگونیامتر جهت ارزیابی دقیقتر متغیرهایی همچون قدرت و دامنه حرکتی استفاده شود.
نتیجهگیری
وجود نقص در قدرت و دامنه حرکتی ناحیه ران و مچ پا از عوامل مرتبط با والگوس پویا زانو است که میتواند به آسیب رباط متقاطع قدامی منجر شود. باتوجهبه اینکه آزمونهایی همچون آزمون فرود-پرش با ارزیابی میزان والگوس در لحظه فرود توانایی تشخیص افراد با این اختلال را به مربیان و ارزیابها میدهد، به نظر میرسد با شناسایی ورزشکاران در معرض آسیب رباط متقاطع قدامی بهویژه در پیش از بلوغ بتوان با اعمال برنامههای تمرینی مؤثر، متغیرهایی همچون قدرت و دامنه حرکتی را بهبود داد و این اختلالات عصبیعضلانی را تا حدودی کاهش داد. براساس نتایج مطالعه حاضر استفاده از برنامه عصبیعضلانی مطالعه فعلی میتواند بهعنوان یک برنامه مؤثر در دوران پیش از بلوغ و در فوتبالیستهای مبتلا به والگوس پویا زانو با منشأ مچ پا پیشنهاد شود.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
در اجرای پژوهش، ملاحظات اخلاقی مطابق با دستورالعمل کمیته اخلاق پژوهشگاه تربیت بدنی و علوم ورزشی در نظر گرفته شده و کد اخلاق به شمارهIR.SSRI.REC.1399.880 دریافت شده است.
حامی مالی
این مقاله برگرفته از پایاننامه حامد باباگل تبار سماکوش با راهنمایی دکتر علی اصغر نورسته و گروه آسیبشناسی ورزشی و حرکات اصلاحی دانشگاه گیلان می باشد.
مشارکت نویسندگان
هر دو در آمادهسازی این مقاله مشارکت یکسان داشتند.
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان، این مقاله تعارض منافع ندارد.
تشکر و قدردانی
از تمامی فوتبالیستهای نوجوان تیم شاهین آمل و مربیان این تیم که در این پژوهش محققین را یاری کردند، تقدیر و تشکر میشود.
References