Document Type : Original article
Authors
1 Department of Motor Behavior, Faculty of Physical Education and Sport Sciences, Mohagegh Ardabili University, Iran.
2 Department of Motor Behavior, Faculty of Physical Education and Sport Sciences, Kharazmi University of Tehran, Iran.
3 Department of Rehabilitation, Faculty of Rehabilitation, Shahid Beheshti University, Tehran.
Abstract
Keywords
Main Subjects
Introduction
The knee joint is one of the largest joints in the body, whose ligaments are frequently injured in various sports. The most common knee injury is the anterior cruciate ligament (ACL) rupture, and about 70% of ACL ruptures occur due to non-contact mechanisms, such as cutting, pivoting, and landing movements in sports such as football, basketball, and handball. To reduce or prevent ACL damage, training methods, especially linear and non-linear methods, can be helpful. Studies have shown that the effect of non-linear pedagogy (NLP) on various variables is higher compared to linear pedagogy (LP). In the field of ACL injury, Mohammadi Orangi et al. [10] showed that the NLP was more effective than LP for ACL injury prevention. In their study, kinetic and kinematic variables were found to be effective factors in ACL injury prevention before and after training and in the cutting task. This is the only existing research in this field. Conducting a similar study using a landing task can expand the results of Mohammadi Orangi et al.’ study [10]. Therefore, this study aims to compare the effect of LP and NLP on kinematic variables during a landing task to introduce an effective strategy to prevent ACL injury.
Materials and Methods
In this quasi-experimental study, the study population consists of all students of Khorazmi University in Tehran, Iran. The number of samples in two group of LP and NLP was 12 (24 in total) who were selected by a convenience sampling method. The samples were students aged 18-32 years who were beginner basketball players. Pre-test and post-test phases included the measurement of kinematic variables. The intervention included 16 training sessions, each for 90-115 minutes for two months.
To collect kinematic data, a 6-camera motion analysis system (Raptor-4 Digital Real Time System, United States) was used with an accuracy of 0.5 mm for translational motion and 0.5 degrees for rotation in a volume of 4×4 meters. For this purpose, 21 reflective markers with a diameter of 14 mm were installed according to the Vicon Plug-in-Gait marker set as well as trunk markers on the chest, clavicle, C7, T10 on the left and right sides. Using Cortex software version 2.5.0.1160, the kinematic data were recorded in the system. For performing the task, a step was placed in front of the person, and the person was asked to perform a single-leg landing from the step on their dominant foot. The height of the step was the same for all the subjects, and each person performed the landing task three times, and the average score was considered as the final score. Each person was given a chance to practice the task once. The collected data were analyzed in MATLAB software.
Results
The results showed a significant difference between the two groups in all variables (P<0.05). We found that the NLP group had significantly better scores than the LP group in all variables after training, since the knee joint angles had more flexion.
Conclusion
The results of this study emphasize the role of constraint manipulation in training and highlight the fact that NLP, by focusing on exploration and searching for optimal solutions, has more effect on kinematic variables.
Ethical Considerations
Compliance with ethical guidelines
All ethical principles, such as obtaining informed consent from the participants, protecting their confidentiality, and giving them the right to leave the study, were considered in this research. Ethical approval was obtained from the Ethics Committee of Kharazmi University (Code: IR.KHU.REC.1398.032)
Funding
This study was extracted from a research project funded by the University of Mohaghegh Ardabili.
Authors' contributions
Authors contributed equally to preparing this article.
Conflict of interest
The authors declared no conflict of interest.
Acknowledgments
The authors would like to thank all participants for their cooperation in this study.
مقدمه
مفصل زانو یکی از بزرگترین مفاصل بدن است که لیگامانهای آن بهکرات در حرکات ورزشی مختلف صدمه میبینند. شایعترین آسیب لیگامانی زانو، پارگی لیگامان صلیبی قدامی است [1] و مکانیسم آن حدود 70 درصد بهصورت غیربرخوردی مانند حرکات برشی و چرخشی و فرود در ورزشهایی مثل فوتبال، بسکتبال و هندبال است که مستعد فرود و چرخش هستند [2]. نقص و پارگی لیگامان صلیبی قدامی تأثیر شدیدی بر پایداری استاتیکی و دینامیکی زانو و اندام تحتانی و همچنین عملکرد ورزشی فرد میگذارد [3]. ازاینرو تلاش برای کاهش پارگی لیگامان صلیبی قدامی و یا کمک به پیشگیری از این آسیب اهمیت فراوانی دارد.
یکی از راههای کاهش پارگی لیگامان صلیبی قدامی استفاده از روشهای آموزش یادگیری حرکتی است. در این راستا بنجامین و همکاران نشان دادند شیوههای آموزشی مبتنی بر یادگیری حرکتی برای پیشگیری از پارگی لیگامان صلیبی قدامی در ورزشکاران بسکتبال مناسب است [4]. بااینحال هنوز بهطور کامل مشخص نیست که آیا این استراتژیها بهترین شیوه برای پیشگیری از پارگی لیگامان صلیبی قدامی است یا نه [5] چراکه در یادگیری حرکتی روشهای آموزش جدیدتری نیز مطرح است که در ابعاد مختلف بر عملکرد حرکتی مفید هستند [6] و ادعا میشود برای پیشگیری از پارگی لیگامان صلیبی قدامی مفید باشند.
از روشهای جدید آموزش در یادگیری حرکتی میتوان به روشهای خطی و غیرخطی اشاره کرد. روش خطی از دیدگاه شناختی نشئت میگیرد که یادگیری را حاصل شکلگیری رد ادراکی از الگوی حرکت در ذهن میداند که درنتیجه تمرین و تکرار همان الگوی رد ادراکی شکلگرفته تقویت میشود و فرد در حرکت به خودکاری میرسد؛ زیرا این دیدگاه تغییرپذیری را برای مهارت مضر میداند و بیان میکند که یادگیری هر چقدر نزدیک به محیط واقعی و تکلیف هدف تمرین شود نتیجه بهتری خواهد داشت [7]. در این رویکرد چون تأکید بر ارائه الگوی بهینه است روشهای آموزش آن نیز خطی است، یعنی فرد با تکرار الگوی حرکتی مطرحشده سعی در خودکاری دارد و مربی در طول فرایند یادگیری با ارائه بازخورد سعی در تقویت یادگیری فرد دارد و با پیشرفت فرد در تمرین از ارائه بازخورد کاسته میشود [7]. در مقابل روش خطی، روش غیرخطی قرار میگیرد که از دیدگاه پویایی بومشناختی نشئت میگیرد. در این دیدگاه چنین مطرح میشود که یادگیری بهصورت مستقیم از ادراک فرد درباره محیط صورت میگیرد، بهعبارتدیگر قرارگیری در محیط واقعی و تعامل قیود حاصل از محیط و تواناییهای فرد به اجرای حرکت و یادگیری منجر میشود [6] که فرد با قرارگیری در محیط و حل چالشهای پیشرو به رشد و یادگیری دست پیدا میکند [6]. ازاینرو این رویکرد تغییرپذیری را در تمرین مفید میداند و بیان میکند که هیچ 2 حرکتی در محیط واقعی شبیه به هم نیستند و هر حرکتی متناسب با تعامل قیود، پاسخ منحصربهفرد خودش را خواهد داشت، ازاینرو یک فرد هر چقدر در یک محیط اکتشافی و چالشی متناسب با ویژگیهای منحصربهفرد خود تمرین کند از درجات آزادی بیشتری در سیستم عصبی او بهرهبرداری میشود و این به بروز حرکات مناسب در محیطهای گوناگون منجر میشود و از آسیب ناشی از تمرینات دیکتهشده جلوگیری میکند [8]. طرفداران این روش آموزش، متناسب با شرایط تمرینی آن ادعا میکنند در این رویکرد قرارگیری فرد در یک محیط اکتشافی انگیزه او را برای کشف الگوی حرکتی متناسب با ویژگیهای بدنی منحصربهفرد خود بیشتر میکند. ازاینرو این روش لذتبخش است و با جلوگیری از اعمال فشارهای تمرینی اضافه بر فرد از آسیبدیدگی او جلوگیری میکند و فرد را برای ادامه تلاش در مسیر هدف سوق میدهد [6].
در بررسی پیشینه مربوط به مقایسه روشهای خطی و غیرخطی، مطالعات نشان میدهند که تأثیر روش غیرخطی بر متغیرهای گوناگون بهتر از روش خطی است [9-12]. درزمینه پیشگیری از پارگی لیگامان صلیبی قدامی هم محمدی اورنگی و همکاران نشان دادند روش غیرخطی در مقایسه با روش خطی برای پیشگیری از پارگی لیگامان صلیبی قدامی مؤثرتر است [13]. در آن مطالعه متغیرهای کنتیکی و کینماتیکی بهعنوان عوامل مؤثر بر پیشگیری از پارگی لیگامان صلیبی قدامی قبل و بعد از تمرین و در تکلیف برش ارزیابی شدند و نتایج آنها نشان داد برای پیشگیری از این آسیب روش غیرخطی بهتر از روش خطی عمل میکند. بااینحال مطالعه محمدی اورنگی و همکاران تنها تحقیق موجود در این زمینه است و براساس پیشنهاد مشخص نویسندگان آن مطالعه انجام چنین مطالعهای برای تکلیفی مانند فرود، نتایج مطالعه قبلی را گسترش میدهد و برای مربیان در جهت تصمیمگیری بهتر کمککننده است. بنابراین هدف این مطالعه مقایسه تأثیر روشهای خطی و غیرخطی بر متغیرهای کینماتیک در فرود بسکتبال است تا ازطریق آن راهکار مؤثری برای پیشگیری از پارگی لیگامان صلیبی قدامی معرفی شود.
مواد و روشها
راهبرد پژوهش حاضر آزمایشی از نوع نیمهتجربی، طرح تحقیق مقطعی و مقایسهای و روش تحقیق بالینی است. جامعه آماری تحقیق را کلیه دانشجویان دانشگاه خوارزمی تهران تشکیل دادند و نمونه آماری برای هریک از گروههای آموزشی 12 (24 نفر در کل) نفر بود که به روش دردسترس انتخاب شدند. این افراد همگی دانشجو بودند و سن آنها بین 18 تا 32 سال بود و همچنین همگی در بسکتبال مبتدی بودند. معیار مبتدی بودن: 1. پرسش از شرکتکننده در پرسشنامه اطلاعات فردی؛ 2. پاس نکردن واحد بسکتبال براساس پرینت ریزنمرات.
دلیل اینکه این تعداد انتخاب شد این بود که در صورت نیاز به بازی هر گروه بتواند در 2 تیم مساوی بازی کنند [13].
معیارهای ورود به مطالعه
1. سلامت آزمودنیها در زمان اجرای آزمونها؛ 2. عدم آسیبدیدگی در اندام تحتانی.
معیارهای خروج از مطالعه
1. عدم همکاری در زمان مداخله و یا آزمون؛ 2. عدم رضایت از مداخله و یا شرایط آزمون.
همچنین هیچیک از آزمودنیهای سابقه جراحی در اندام تحتانی و مشکلات پزشکی یا عصبی نداشتند. این مطالعه شامل پیشآزمون، شامل اندازهگیری متغیرهای کینماتیکی در یکی از آزمایشگاههای شهر تهران بود. مداخله نیز شامل 16 جلسه تمرین و پسآزمون مشابه با پیشآزمون بود. قبل از انجام پژوهش پروپوزال این کار در دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، گروه تربیتبدنی دانشگاه محقق اردبیلی تصویب و مجوزهای لازم برای انجامگرفته شد. همچنین قبل از شروع فرایند تحقیق کد اخلاق برای این مطالعه دریافت شد. برای جمعآوری دادههای کینماتیک از یک سیستم تجزیهوتحلیل حرکت 6 دوربینه، ساخت کشور آمریکا (کالیفرنیا) با دقت 0/5 میلیمتر حرکت انتقالی و 0/5 درجه دوران در حجم 4×4 متر استفاده شد [14]. همچنین با استفاده از نرمافزار Cortex (2/5/0/1160) اطلاعات کینماتیک آزمودنیها در سیستم ثبت شد. این نرمافزار اطلاعاتی که از دوربینها دریافت میشد را در سیستم کامپیوتری ثبت میکرد. اطلاعات در نرمافزار اکسل متناسب با روشهای آماری مناسب تحلیل شدند. برای جمعآوری این اطلاعات یک استپ در مقابل فرد قرار داده شد و از فرد خواسته شد تا با پای برتر خود فرود را انجام بدهد. یعنی فرد از روی استپ با 1 پا فرود را انجام میداد. ارتفاع استپ برای همه آزمودنیها یکسان بود و هر فرد 3 بار حرکت فرود را انجام میداد و میانگین نمرات آن بهعنوان نمره یا امتیاز فرد در نظر گرفته میشد. دستورالعملی که برای آزمودنیها داده میشد اول بهصورت کلامی بود و سپس توسط محقق اجرا میشد و به هر فرد نیز 1 بار فرصت داده میشد تا تکلیف را تمرین کند. برای دریافت اطلاعات، مارکرهای متصلشده اطلاعات زوایایی مفصلی را ثبت کردند و پیشآزمون و پسآزمون قابلمقایسه بود. دادهها با نرمافزار متلب تجزیهوتحلیل شدند. متغیرهایی که در این مطالعه اندازهگیری شدند شامل زاویه فلکشن تنه، زاویه فلکشن هیپ، زاویه فلکشن زانو، زاویه والگوس زانو، زاویه دورسی فلکشن مچ پا، دامنه حرکتی هیپ، دامنه حرکتی زانو، دامنه حرکتی مچ پا، دامنه فلکشن هیپ و دامنه فلکشن زانو بودند [15-17]. کاهش زاویه این متغیرها از پیشآزمون به پسآزمون (افزایش میزان فلکشن) در یک مداخله نشاندهنده بهتر بودن آن مداخله برای پیشگیری از پارگی لیگامان صلیبی قدامی است [13]. برای اجرای این پژوهش 24 دانشجوی مبتدی در ورزش بسکتبال دانشگاه خوارزمی بهصورت دردسترس انتخاب شدند و پس از توضیح اهداف تحقیق در مرحله بعد آزمودنیها بهصورت تصادفی در 2 گروه تمرین خطی و غیرخطی قرار گرفتند. در ادامه آزمودنیها پیشآزمون مربوط به متغیرهای وابسته را انجام دادند. برای این منظور 21 نشانگر انعکاسی با قطر 14 میلیمتر باتوجهبه مجموعه نشانگرVicon Plug-in-Gait و با نشانگرهای تنهای بر روی سینه، کلاویکال، C7، T10 در چپ و راست نصب شدند [4]. همه افراد شورت ورزشی و تیشرت ورزشی داشتند [4]. سپس بهمنظور تعیین پای برتر و غیربرتر هر آزمودنی، توپی در مقابل آنها قرار گرفت و از آنها خواسته شد با پای خود آن را به دورترین مکان ممکن شوت کنند. پایی که آزمودنی توپ را با آن شوت میکند، بهعنوان پای برتر و پایی که ترجیح میداد برای ضربه روی آن بایستد و از پای ضربه زننده حمایت کند، بهعنوان پای غیر برتر او در نظر گرفته شد و نتایج ثبت شد [15-17]. پس از آن شرکتکنندگان با پای برتر خودشان فرود را از روی استپ انجام میدادند. این مراحل در پیش و پسآزمون یکسان بود. در این مطالعه شرکتکنندگان در یک دوره 2 ماهه هر هفته 2 جلسه (16 جلسه) و هر جلسه 90 تا 115 دقیقه [18] تمرین کردند.
در جدول شماره 1 تفاوتهایی که بین روش تمرینی خطی و غیرخطی وجود دارد و در مطالعات قبلی نیز به آنها تأکید شده است [9، 13، 17]، آورده شده است و در این مطالعه نیز مداخلات متناسب با این تفاوتها پیش رفت.
بااینحال و بهطورکلی در روش آموزش خطی، هریک از مهارتهای بسکتبال بهصورت مجزا تمرین شدند و درنهایت بهصورت بازی درآمدند. در این شیوه مربی الگوی ایدئال را به اجراکنندگان معرفی کرد و از آنها خواست که این الگو را تکرار کنند. چراکه مطالعات اخیر بازخورد بینایی را نسبت به بازخورد کلامی در معرفی الگو مناسب میدانند [4]. در این روش آموزش، بازخورد جزئی به هر عمل داده شد. مثلاً در پاس دادن گفته شد توپ در چه فاصله از سینه باشد و شیوه قرارگیری دست چگونه باشد. در این روش همه مطالبی که در الگوی ایدئال باید در نظر گرفته میشد توسط مربی در نظر گرفته شد و قبل از شروع نیز خودش الگوی ایدئال را به آزمودنیها نمایش داد. در این روش آموزش همه فراگیران الگوی ایدئال را در یک تمرین ثابت مثلاً پاس دادن به همتیمی از فاصله 2 متری تمرین کردند و سپس مهارتهای دیگر تمرین شد [6].
در روش آموزش غیرخطی هیچ الگوی ایدئالی به فرد داده نشد. بهجای بازخورد جزئی، دستورالعمل کلی به عملکرد فرد داده شد. علاوهبراین مربی در این روش فراگیر را در یک محیط اکتشافی متناسب با ویژگیهای خود فرد تمرین داد نه بهصورت کلی. مثلاً در تکلیف پاس فرد علاوهبر اینکه فاصلههای مختلف را تمرین میکرد توپهایی با اندازه و وزن متفاوت در اختیارش قرار داده شد تا متناسب با ویژگی بدنی خود توپ را انتخاب و تمرین کند. درواقع محیط برای رسیدن بر اهداف تمرینی متناسب با ویژگیهای تکتک افراد طراحی شد [19]. برای این کار قبل از تمرین، ویژگیهای بدنی از قبیل قد، وزن و سایر ویژگیهای مؤثر بر طراحی تمرین اندازهگیری شدند. ازاینرو برای رسیدن به اهداف تمرینی، محیط متناسب با ویژگیهای بدنی هر فرد طراحی شد. تصور میشد در این روش تمرینی، فرد الگوی غالب متناسب با ویژگی خودش را پیدا خواهد کرد [6]. درنهایت پسآزمون مشابه با پیشآزمون در همه متغیرها ارزیابی شد. هر 2 روش آموزش در تحقیقات اخیر مورد استفاده قرارگرفتهاند. دادهها در نرمافزار SPSS نسخه 24 تحلیل شدند. برای بررسی نرمال بودن دادهها از آزمون کولموگروف اسمیرنف در سطح 0/05 استفاده شد. برای مقایسه اطلاعات جمعیتشناختی 2 گروه از آزمون تی مستقل استفاده شد و برای بررسی اثر تمرین بر متغیرهای وابسته و اینکه تشخیص دهیم کدام گروه بهتر است از تحلیل کوواریانسدر سطح معناداری 0/05 استفاده شد.
یافتهها
نتایج آزمون کولموگروف اسمیرنف نشان داد دادهها نرمال هستند (0/05<P). اطلاعات جمعیتشناختی آزمودنیها در جدول شماره 2 آمده است.
همانطور که مشخص است بین 2 گروه در اطلاعات جمعیتشناختی تفاوت معناداری وجود ندارد.
همانطور که در جدول شماره 3 مشخص است نتایج نشان داد برای همه متغیرها اختلاف معناداری بین 2 گروه آموزشی وجود دارد (0/05>P).
با بررسی میانگین بین گروهها در پیش و پسآزمون که در تصویر شماره 1 آمده است متوجه میشویم که گروه غیرخطی پس از تمرین در مقایسه با گروه خطی در همه متغیرها بهطور معناداری بهتر از گروه خطی بوده است.
به این صورت که زوایای مفصلی فلکشن بیشتری داشته است.
بحث
این مطالعه با هدف مقایسه تأثیر روشهای خطی و غیرخطی بر متغیرهای کینماتیک در تکلیف فرود بسکتبالیستهای مبتدی انجام شد. در حالت کلی نتایج نشان داد در همه متغیرهای بررسیشده روش غیرخطی بهطور معناداری بهتر از روش خطی است؛ یعنی زوایای مفصلی از پیشآزمون تا پسآزمون فلکشن بیشتری در روش غیرخطی داشته است و این به خنثیسازی نیروهای وارده توسط عضلات منجر میشود تا به رباط صلیبی قدامی کمتر نیرو وارد شود و این موضوع از پارگی لیگامان صلیبی قدامی در روش غیرخطی جلوگیری میکند. گرچه مطالعات محدودی در این زمینه انجام شده است، اما نتایج مطالعه حاضر با مطالعه محمدی اورنگی و همکاران همسو است. در آن مطالعه نیز تأثیر روشهای خطی و غیرخطی بر متغیرهای کینماتیکی بررسیشده بود و نتایج نشان داده بود روش غیرخطی برای کاهش زوایای مفصلی که مرتبط با پیشگیری از پارگی لیگامان صلیبی قدامی هستند بهتر از روش خطی است.
همانطور که مطرح شد نتایج این مطالعه نشان داد روش غیرخطی برای پیشگیری از پارگی لیگامان صلیبی قدامی بهتر از روش خطی است. در این زمینه میتوان گفت رویکرد خطی توسط رویکرد غیرخطی درزمینهٔ اکتساب مهارت موردانتقاد قرار گرفته است. به دلیل اینکه در رویکرد خطی از پیوند اطلاعات و حرکت در محیط واقعی جلوگیری میشود [20]. به این صورت که تکرار مهارت به شکل یکسان راهحلهای مختلف حرکتی را کشف نمیکند و باعث میشود فرد حرکت یکسانی انجام دهد و بنابراین حسهای مختلف در یک عمل تجربه نمیشود و این اکتشاف در تمرین را مختل میکند [17].
در رویکرد خطی معمولاً با معرفی و تکرار یک الگوی غالب و محدود کردن فرد برای تمرین آن فعالیت، فرصت اکتشاف و حل مسئله از یادگیرنده گرفته میشود و فراگیر تقریباً نقش غیرفعال دارد [21]، اما درروش غیرخطی فراگیر این فرصت را دارد که خودش چالشهای حرکتی را حل کند و همچنین در این روش فرد با گروه مقایسه نمیشود و متناسب با ویژگیهای فردی خودش تمرین دریافت میکند که این برای اکتشاف راهحل حرکتی فرد کمککننده است [21]. این نتایج را همچنین میتوان از منظر تغییرپذیری تبیین کرد. تغییرپذیری در تمرین به فرد کمک میکند تا همه راههای ممکن برای حل یک مسئله حرکتی را یاد بگیرد [22]. برعکس تصور قدیمی که فکر میشد تغییرپذیری برای یادگیری عملکرد مضر است، مطالعات مربوط به روش غیرخطی نشان داده است که تغییرپذیری نهتنها برای عملکرد مضر نیست بلکه مفید هم هست [22]. به این صورت که یاد گرفتن راههای متعدد برای انجام یک عمل باعث میشود فرد حرکت را با روشی که فشار کمتری بر فرد وارد میکند انجام دهد و این به روان انجام دادن حرکت منجر میشود. این موضوع به فرد کمک میکند تا راهی را که با کمترین انرژی و هزینه است انتخاب کند و از آسیبدیدگی نیز جلوگیری میکند [22]. در روش غیرخطی نیز فراگیر برای رسیدن به الگوی بهینه تلاش میکند و این کار منجر میشود تا فرد راههای متعدد را امتحان کند و بهترین راه (با فشار کمتر) برای رسیدن به هدف را انتخاب کند [22]. این موضوع باعث میشود تا فرد پس از مدتی تمرین به روش غیرخطی حرکتی را انجام دهد که فلکشن بیشتری دارد و چون در فلکشن بیشتر نیرو بین عضلات تقسیم میشود پس میتوان نتیجه گرفت که روش غیرخطی برای پیشگیری از پارگی لیگامان صلیبی قدامی مؤثر است.
نتایج این مطالعه را میتوان با دیدگاه برنشتاین نیز تبیین کرد. برنشتاین مطرح کرد که در محیط واقعی و ورزشی هیچ 2 حرکتی مشابه هم انجام نمیگیرد. این موضوع حتی در ضربههای یکسان بر روی چکش نیز صدق میکند. پس از آن ارائه بازخورد و الگو برای رسیدن به یک الگوی ایدئال (روش خطی) مورد انتقاد قرار گرفت و دستکاری قیود (روش غیرخطی) در تمرین مطرح شد. در بحث دستکاری قیود براساس دیدگاه برنشتاین ادعا میشود که چون الگوی ایدئالی برای حرکت وجود ندارد، بنابراین تمرین یکنواخت هم برای یادگیری و هم برای اجرا و مهارت نمیتواند کمککننده باشد و باید تمرین اکتشافی مدنظر قرار بگیرد [23]. ازآنجاییکه در روش غیرخطی با استفاده از دستکاری قیود به فراگیر کمک میشود تا انواع مختلف راهحلها را امتحان کند و راهکار اجرای مهارت را کشف کند (تغییرپذیری بالا)، بنابراین تأثیر تمرین به روش غیرخطی برای همه متغیرها (در این مطالعه متغیرهای کینماتیکی) بهتر از روش خطی نمایان میشود. این موضوع را با بحث درجات آزادی نیز میتوان بررسی کرد. در بحث درجات آزادی اینچنین مطرح میشود که تمرین به روش اکتشافی به کشف راحلهای مختلف برای هر حرکت منجر میشود و یا بهعبارتدیگر در تمرینات اکتشافی فرد آزادی عمل بیشتری برای انجام حرکت دارد [24] و ازآنجاییکه در روش غیرخطی تمرین بهصورت اکتشافی است، راهحلهای زیادی هم برای انجام مهارت و حرکت در دسترس فراگیر است و چون پیشگیری از آسیب نیاز به راهحلهای مختلف دارد تا مفیدترین و یا بهترین آنها انتخاب شود، بنابراین روش غیرخطی برای متغیرهای کینماتیکی بهتر از روش خطی تأثیر میگذارد.
نتیجهگیری
در حالت کلی نتایج این مطالعه بر نقش دستکاری قیود در تمرین و یادگیری تأکید میکنند و این نکته را برجسته میکنند که روشهای غیرخطی با تمرکز بر اکتشاف و جستوجوی راهحل مناسب بر متغیرهای کینماتیکی مؤثر است.
این مطالعه از این جهت که یکی از معدود مطالعاتی است که استراتژیهای یادگیری حرکتی را بر متغیرهای کینماتیکی بررسی کرده است حائز اهمیت است. بااینحال ارزیابی نکردن متغیرهای کنتیکی مهمترین محدودیت این مطالعه است و بهتر است در مطالعات بعدی موردتوجه قرار بگیرد. همچنین به دلیل مشکلات فرهنگی ما نتوانستیم مردان و زنان را با هم مورد ارزیابی قرار بدهیم. چون امکان ترکیب هر 2 جنس و تمرین همزمان آنها وجود نداشت. ازاینرو بهتر است مطالعات بعدی با در نظر گرفت محدودیتهای این مطالعه نتایج آن را گسترش دهند.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
اصول اخلاقی تماماً در این مقاله رعایت شده است. شرکتکنندگان اجازه داشتند هر زمان که مایل بودند از پژوهش خارج شوند. همچنین همه شرکتکنندگان در جریان روند پژوهش بودند. اطلاعات آنها محرمانه حفظ شد. همچنین قبل از شروع فرایند تحقیق کد اخلاق به شماره IR.KHU.REC.1398.032برای این مطالعه از دانشگاه خوارزمی دریافت شد.
حامی مالی
پژوهش حاضر برگرفته از طرح درون دانشگاهی دانشکده تربیتبدنی و علوم ورزشی دانشگاه محقق اردبیلی است که با حمایت دانشگاه محقق اردبیلی انجام شد.
مشارکت نویسندگان
تمام نویسندگان در آمادهسازی این مقاله مشارکت داشتند.
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان این مقاله تعارض منافع ندارد.
تقدیر و تشکر
از همه شرکتکنندگانی که در مطالعه حاضر شرکت کردند، تشکر میشود.
References
References