Document Type : Original article
Authors
1 Department of Sports Biomechanics and Motor Behavior, Faculty of Sport Sciences, University of Mazandaran, Babolsar, Iran.
2 Department of Corrective Exercise and Sport Injuries, Faculty of Medicine, University of Guilan, Rasht, Iran.
Abstract
Keywords
Main Subjects
Introduction
Dynamic balance refers to an individual’s ability to maintain the center of mass over the base of support during movement on one leg. Dynamic balance may be considered an essential component of performance in football, where players are required to perform repetitive and explosive movements such as acceleration and sudden deceleration, sudden change in direction, shooting, jumping, and landing. The Y balance test is one of the most popular tests to measure dynamic balance. Poor performance on this test may be associated with an increased risk of non-contact lower limb injuries. Since the anterior cruciate ligament injury in athletes is associated with balance disorders, and poor balance is a predictor of lower limb injury in athletes. It seems that conducting a study to determine the various neuromuscular parameters affecting the balance of adolescent football players with dynamic knee valgus (DKV) to select training parameters for designing injury prevention training programs. Therefore, the present study aims to investigate the relationship between neuromuscular risks and balance in football players with DKV.
Materials and Methods
This is a correlational study. Participants were 83 football players aged 12-13 years from Shahin Mazandaran Football Club in Amol, Iran who had DKV. One of the exclusion criteria was the a previous injury in the trunk or lower limbs in the past 6 months. Measurements were performed in 20 days in Shahin Mazandaran Club. Before the tests, the parents of subjects declared their consent to participate in the study. Before the measurements, none of the subjects did any strenuous exercise. In this study, the squat test was used to evaluate DKV, and static and dynamic balances were evaluated by the Bass Stick test and Y balance test, respectively. The strength and range of motion (ROM) of selected muscles was assessed with the manual muscle testing (MMT) and a goniometer, respectively. Trunk endurance was assessed by the McGill test. Data analysis was performed using SPSS software, version 24. Kolmogorov-Smirnov test was used to assess the normality of data distribution; Due to the normality of data distribution, Pearson correlation test was used to investigate the relationship between predictor variables and criterion variable. The significance level was set at 0.05.
Results
Descriptive information about the demographic characteristics of the subjects and the study variables are given in Table 1.
The results of the present study showed a significant relationship between static balance and the study parameters (P≤0.05) except for trunk flexion strength (P=0.16), hip flexion ROM (P=0.83), hip extension ROM (P=0.96), hip abduction ROM (P=0.77) and ankle dorsiflexion ROM (P=0.94). The dynamic Y balance at anterior direction had a significant relationship with trunk endurance (P≤0.05) and trunk strength (P≤0.05), except for plank (P=0.45) and left-side plank (P=0.07). The dynamic Y balance at posteromedial direction had a significant relationship with all variables except for 60° flexion (P=0.40), plank (P=0.53), left-side plank (P=0.09), and trunk extension strength (P=0.23).
The results of the study also showed the significant relationship of dynamic balance at posterolateral direction and the total score of Y balance test with total trunk endurance test score (P=0.03, P=0.003) and right-side plank (P=0.005, P=0.001). Other trunk endurance test parameters had no significant relationship with posterolateral dynamic balance and total score of Y balance test (P<0.05). Moreover, trunk extension strength and hip strength variables had a significant relationship with posterolateral dynamic balance and total Y balance test score (P≤0.05). The trunk flexion strength had no significant relationship with posterolateral dynamic balance (P=0.06). Furthermore, the ROM of ankle dorsiflexion had a significant relationship with balance at the posteromedial (P=0.03), posterolateral (P=0.02) directions and the total Y balance score (P=0.02).
Conclusion
Conclusion In general, the results of the present study showed a significant relationship of variables such as trunk endurance and strength and hip abduction and external rotation with static balance in adolescent soccer players with DKV. On the other hand, there was a significant relationship between Dynamic balance with total score of trunk endurance test and trunk strength and the ROM of ankle dorsiflexion in these athletes. There is a need to pay attention to these variables to improve the balance in football players with DKV. In future, a similar study should be conducted on female athletes using other parameters.
Ethical Considerations
Compliance with ethical guidelines
The ethical principles, such as obtaining informed consent from the participants, the confidentiality of their information, giving them the right to leave the study, were observed in this research. Ethical approval was obtained from the Research Ethics Committee of the Sport Sciences Research Institute of Iran (Code: IR.SSRI.REC.1399.880)
Funding
This study was extracted from the PhD thesis of the first author approved by the Department of Sport Injuries & Corrective Exercises, Guilan University. This research did not receive any specific grant from funding agencies in the public, commercial, or not-for-profit sectors.
Authors' contributions
The authors contributed equally to preparing this article.
Conflict of interest
The authors declared no conflict of interest.
Acknowledgments
The authors would like to thank all soccer players from the Shahin Amol Club and the coaches of this team for their cooperation in this research.
مقدمه
تعادل پویا بهعنوان توانایی یک فرد در حفظ مرکز جرم در محدوده سطح اتکا در وضعیت انجام حرکت روی یک پا تعریف شده است [1] و توانایی اساسی در انجام ایمن و دقیق چندین عمل ورزشی است که روی یک پا انجام میشود [2]. درنتیجه، تعادل پویا ممکن است یک مؤلفه اساسی عملکرد در ورزش فوتبال تلقی شود. جایی که بازیکنان ملزم به انجام حرکات یکطرفه تکراری و انفجاری، مانند افزایش شتاب و کاهش سرعت ناگهانی، تغییر جهت سریع، شوت زدن، پرش و فرود هستند [3]. آزمون تعادلی Y یکی از محبوبترین ابزارهایی است که برای اندازهگیری تعادل پویا استفاده میشود [4، 5]. آزمون تعادلی Y یک آزمون بالینی کارآمد در نظر گرفته شده است، زیرا اجرای آن ساده، نسبتاً ارزان و قابلحمل است و تعداد زیادی را میتوان در مدتزمان کوتاهی با این آزمون بررسی کرد [6]. علاوهبراین، نشان داده شد که آزمون Y حساسیت کافی برای تمایز بین سطوح مختلف رقابت [7] و جمعیت ورزشی [3] را دارد. به همین ترتیب، این آزمون برای تشخیص نقص تعادل دینامیکی در افراد مبتلابه بیثباتی مزمن مچ پا [8]، سندرم درد پاتلوفمورال [9] و پارگی رباط صلیبی قدامی [10] استفاده شده است.
علاوهبراین، عملکرد ضعیف در آزمون Y ممکن است به افزایش خطر صدمات غیرتماسی اندام تحتانی مرتبط باشد [11-13]. این ویژگیها ممکن است باعث شود که آزمون Y به یکی از ابزارهای پرکاربرد برای شناسایی ورزشکاران در معرض آسیب و نیز ابزاری برای هدایت برنامههای پیشگیری و توانبخشی تبدیل شود. به نظر میرسد این عوامل به افزایش محبوبیت آزمون Y در مقایسه با سایر ابزارهای پیچیده، پرهزینه و وقتگیر (بهعنوان مثال صفحه نیرو، دستگاههای تجزیهوتحلیل حرکت سهبعدی) منجر شده باشد که برای اندازهگیری سایر عوامل ورزشی و عوامل خطر آسیب طراحی شده و اجرای آنها در تمرینات بالینی روزانه یا در زمینهای ورزشی دشوار است.
تعادل پویا همراه با تعادل ایستا توانایی پیچیدهای هستند که از هماهنگی و همافزایی بین سیستم دهلیزی، بینایی و حس عمقی حاصل میشوند [14]. ازاینرو، ممکن است تحت تأثیر برخی از متغیرهای عملکرد عصبیعضلانی (بهعنوان مثال قدرت مفصل ران و زانو، دامنه حرکتی مفصل اندام تحتانی و ثبات ناحیه مرکزی) قرار گیرد. بنابراین باتوجهبه اهمیت آزمون تعادلی ایستا و پویا برای عملکرد ورزشی و پیشگیری از آسیب/توانبخشی، به نظر میرسد تعیین اینکه که کدامیک از عوامل عصبیعضلانی میتواند به عملکرد تعادل کمک کند و در طراحی مداخلات آموزشی هدفمند کمککننده باشد، دارای اهمیت است. اگرچه برخی از مطالعات سهم فردی برخی از اقدامات قابلتغییر در عملکرد عصبیعضلانی را در آزمون تعادل Y در فوتبال (قدرت زانو [15] و مفصل ران [16]، توانایی پرش [15، 17]، ثبات ناحیه مرکزی [17]، دامنه حرکتی مچ پا [18] و خم شدن مفصل ران [19] بررسی کردهاند اما مطالعهای یافت نشد تا به تعیین ارتباط این متغیرها با تعادل ایستا و پویا در فوتبالیستهای با نقص والگوس داینامیک زانو بپردازد.
والگوس دینامیک زانو الگوی تغییریافته حرکت یا تغییر در ترازبندی اندام تحتانی است [20] که به تغییر عملکرد اندام تحتانی در صفحه فرونتال [21] و جذب نیروی عکسالعمل زیاد توسط لیگامانهای زانو در طول فعالیتهای ورزشی منجر شده که عاملی در قرارگیری زانو در وضعیت والگوس است و به افزایش آسیب رباط متقاطع قدامی منجر میشود [22]. باتوجهبه اینکه آسیب رباط متقاطع قدامی در ورزشکاران با اختلالات مرتبط با تعادل و کنترل پاسچر همراه است [23] و تعادل ضعیف بهعنوان پیشبینیکننده آسیب اندام تحتانی ورزشکاران توصیف شده است و فوتبالیستهای با تعادل ضعیفتر تقریباً 2 برابر بیشتر در معرض آسیب اندام تحتانی قرار دارند [24]، به نظر میرسد انجام مطالعهای درزمینه تعیین پارامترهای مختلف عصبیعضلانی اثرگذار بر تعادل فوتبالیستهای نوجوان مبتلابه نقص والگوس داینامیک زانو در جهت انتخاب پارامترهای تمرینی جهت طراحی برنامههای تمرینی پیشگیری از آسیب، دارای اهمیت باشد. بنابراین هدف از مطالعه حاضر، بررسی ارتباط بین ریسکهای عصبیعضلانی با تعادل در فوتبالیستهای مبتلا به نقص والگوس داینامیک زانو بود.
مواد و روشها
این مطالعه از نوع مطالعات ارتباطسنجی بود. جامعه آماری این تحقیق کلیه فوتبالیستهای دامنه سنی 12 تا 13 سال مجموعه مدارس فوتبال شاهین مازندران بودند که حداقل 3 سال سابقه فعالیت در این رشته ورزشی را داشتند و تعداد 83 نفر از آنها که مبتلابه نقص والگوس داینامیک زانو بودند انتخاب شدند. معیارهای خروج از مطالعه وجود آسیب قبلی در 6 ماه گذشته در تنه و اندام تحتانی بود که با پرسش از آزمودنی مورد بررسی و تأیید قرار گرفت. اندازهگیریها در بازه زمانی 20 روزه در باشگاه شاهین مازندران (آمل) انجام شد. قبل از انجام آزمونها، توضیحات لازم درمورد ارزیابیها به آزمودنیها داده شد و تمامی آزمودنیها با رضایت کامل والدین در تحقیق شرکت کردند. قبل از اندازهگیریها، هیچیک از آزمودنیها تمرین سنگینی انجام ندادند. برای ارزیابی قد از متر نواری و برای سنجش وزن از ترازوی دیجیتال استفاده شد. شاخص توده بدنی نیز ازطریق فرمول وزن برحسب کیلوگرم تقسیم بر مجذور قد برحسب متر محاسبه شد. در این مطالعه ملاحظات اخلاقی رعایت شد و کد اخلاق از پژوهشگاه تربیتبدنی و علوم ورزشی دریافت شد.
ارزیابی والگوس داینامیک زانو
در این مطالعه جهت تعیین وجود والگوس داینامیک زانو از آزمون اسکات بالای سر استفاده شد. هر آزمودنی 5 آزمون اسکات روی هر 2 پا در وضعیت استاندارد (پاها به اندازه عرض شانه باز میشوند، انگشتان مستقیم رو جلو قرار میگیرند، دستها بالای سر قرار میگیرند با آرنج قفلشده در اکستنشن و زانوها تا ۹۰ درجه فلکشن میشوند) را اجرا کرد. درحالیکه آزمونگر از روبهرو او را مشاهده میکرد. به آزمودنی اجازه داده شد پیش از آزمون اسکات، این آزمون را تمرین کند. اگر حین حرکت و اجرای ۳ آزمون اسکات از ۵ اسکات، آزمونگر بهطور بصری از نمای قدامی مشاهده میکرد که نقطه میانی پاتلای پای برتر از بخش داخلی انگشت بزرگ پا عبور کند، فرد دارای والگوس داینامیک زانو بود [25]. میزان روایی و پایایی این آزمون بهترتیب 78 درصد و 73 درصد گزارش شد (تصویر شماره 1. الف) [26].
ارزیابی تعادل ایستا
در این مطالعه از آزمون تعادل بس استیک جهت ارزیابی تعادل ایستا استفاده شد. در این آزمون فرد مدتزمانی که میتوانست در مدت ۶۰ ثانیه بر روی پنجه پا بر روی یک قطعه الوار 2/5 سانتیمتر بدون لمس زمین بایستد، ثبت شد. این آزمون 3 بار روی پای برتر اجرا شد و بهترین نتیجه بهعنوان نمره آزمون تعادل ایستا در نظر گرفته شد (تصویر شماره 1. ب) [27].
ارزیابی تعادل پویا
از آزمون تعادلی Y برای ارزیابی تعادل استفاده شد. برای انجام این آزمون، آزمودنی در مرکز جهات میایستاد و سپس بر روی 1 پا قرار میگرفت و با پای دیگر عمل رسش را انجام میداد و به حالت طبیعی روی 2 پا برمیگشت. آزمودنی با پنجه پا دورترین نقطه ممکن را در هریک از جهات تعیینشده لمس میکرد. فاصله محل تماس تا مرکز، فاصله رسش بود که به سانتیمتر اندازهگیری شد. بهمنظور به حداقل رساندن اثرات یادگیری، هر آزمودنی 6 بار این آزمون را در جهتهای سهگانه تمرین کرد [28]. آزمون بر روی پای برتر که با شوت توپ فوتبال تعیین میشد، انجام شد. طول اندام تحتانی نیز از خار خاصره قدامیفوقانی تا قوزک داخلی پا جهت نرمال کردن دادهها و مقایسه آزمودنیها اندازهگیری شد. جهت به دست آوردن نمره تعادل پویا در هر جهت بهصورت جداگانه از فرمول شماره 1 استفاده شد (تصویر شماره 1. ت).
ارزیابی قدرت
در این مطالعه جهت ارزیابی قدرت از دینامومتر دستی که ساخت کشور انگلیس است استفاده شد. روایی دینامومتر در ارزیابی قدرت 95 تا 98 درصد گزارش شد [29]. قدرت ایزومتریک ابداکتور، چرخاننده خارجی ران پای غالب، فلکسو و اکستنسور تنه فوتبالیستهای نوجوان براساس روشهای استاندارد ارزیابی شد. جهت کنترل میزان نیروی اعمالشده توسط آزمونگر از استرپ استفاده شد. حداکثر نیرو 3 کوشش جداگانه ثبت شد که هریک 5 ثانیه به طول انجامید و فاصله بین هر کوشش 30 ثانیه بود (جهت رفع خستگی ناشی از کوششها). میانگین این 3 کوشش برای هریک از عضلات ارزیابی شده ثبت و برای تجزیهوتحلیل استفاده شد. وضعیت قرارگیری در آزمونهای قدرت براساس روش کندال و همکاران انجام شد [30، 31].
برای اندازهگیری قدرت ایزومتریک فلکسورهای تنه، آزمودنی به پشت دراز کشید، درحالیکه مفصل زانو در وضعیت 90 درجه فلکشن قرار داشت. پاها بهوسیله استرپ به میز معاینه محکم میشد. سر ابزار انجام دینامومتر دستی بر روی جناغ سینه و در مرکز قفسه سینه قرار داده شد و آزمودنی با حرکت فلکشن تنه، صورت ایزومتریک تنه را به ابزار فشار میداد و در این شرایط قدرت توسط دینامومتر ثبت میشد. برای هر فرد 3 بار اندازهگیری قدرت ایزومتریک انجام شد و میانگین این 3 اندازهگیری بهعنوان قدرت ایزومتریک فلکسور تنه ثبت شد. برای اندازهگیری قدرت ایزومتریک اکستنسورهای تنه آزمودنی به شکل درازکشیده، پاها بهوسیله استرپ به میز معاینه محکم شد. سر دینامومتر در زاویه تحتانی کتف و در مرکز پشت بدن بین تیغههای شانه قرار گرفت و آزمودنی با حرکت اکستنشن، تنه را بهصورت ایزومتریک به دینامومتر فشار میداد و در این شرایط قدرت توسط دینامومتر ثبت میشد. همانند اندازهگیری قدرت ایزومتریک عضلات فلکسور، برای هر فرد 3 بار اندازهگیری قدرت انجام شد و میانگین این 3 اندازهگیری بهعنوان قدرت ایزومتریک اکستنسور تنه ثبت شد [32].
روایی ابزار دینامومتر در ارزیابی قدرت 95 تا 98 درصد گزارش شد [29]. در ارزیابی قدرت ابداکتور ران، آزمودنی روی میز معاینه به پهلو خوابیده، به کمک استرپ پای موردآزمون در زاویه موردنظر (یک بالش بین 2 پا قرار میگرفت تا ران 10 درجه ابداکشن یابد و در وضعیت طبیعی قرار گیرد) ثابت میشد و تنه آزمودنی با استفاده از یک استرپ که بر بالای تاج خاصره و دور میز درمان بسته شده بود، ثابت شد. در ران پای موردآزمون، مرکز فشار نیروی داینامومتر بر روی نقطهای که در 5 سانتیمتری پروگزیمال خط جانبی مفصل زانو بود، قرار گرفت [27].
برای اندازهگیری قدرت چرخشدهندههای خارجی ران، آزمودنی در وضعیت نشسته با ران و زانوهای 90 درجه قرار گرفت. دینامومتر در 5 سانتیمتری پروگزیمال قوزک داخلی زیر استرپ قرار داده شد. برای کنترل حرکات اندام فوقانی از آزمودنی خواسته شد دستها را بهصورت ضربدری روی سینه قرار دهد. در این وضعیت آزمودنی چرخش خارجی ران را انجام داد و میزان قدرت در این حرکت ثبت میشد (تصویر شماره 1. ت تا خ) [33].
ارزیابی دامنه حرکتی
دامنه حرکتی غیرفعال ابداکشن و چرخش خارجی ران و دورسی فلکشن مچ پا در یک راستای مناست و متعادل با کمک گونیامتر و به روش ورکین و وایت ارزیابی شد [34]. از هر حرکت موردآزمون 3 کوشش انجام شد و میانگین آنها برای تجزیهوتحلیل نهایی مورد استفاده قرار گرفت. بهعنوان مثال برای اندازهگیری دامنه حرکتی ابداکشن ران از آزمودنی خواسته شد به پشت روی میز معاینه دراز بکشد. لگن در وضعیت خنثی و پاها در وضعیت آناتومیکی قرار گرفت. آزمونگر با یک دست لگن را در طرف موردآزمون تثبیت میکرد و با دست دیگر جانب داخلی دیستال استخوان را میگرفت و به ران حرکت ابداکشن میداد و نحوه ابداکشن ران را به آزمودنی آموزش میداد. سپس از آزمودنی خواسته شد بهصورت فعال ابداکشن ران را انجام دهد. مرکز گونیامتر بر روی خار خاصرهای قدامی فوقانی در طرف مورد اندازهگیری، بازوی ثابت در راستای خطی که خار خاصرهای قدامی فوقانی راست و چپ را به یکدیگر متصل میکرد و بازوی متحرک موازی با محور طولی ران به طرف خط میانی کشکک قرار میگرفت. در وضعیت شروع گونیامتر 90 درجه را نشان میداد که بهعنوان صفر در نظر گرفته شد [34].
جهت اندازهگیری دامنه حرکتی فلکشن ران از آزمودنی خواسته شد بهصورت سوپاین دراز کشیده، زانو و ران پای غیرآزمون را در وضعیت اکستنشن بدون ابداکشن و اداکشن قرار دهد و با اندام موردآزمون حرکت فلکشن ران را با زانوی خم انجام دهد. مرکز گونیامتر بر روی تروکانتر بزرگ ران، بازوی ثابت موازی با نیمساز جانبی لگن و میز معاینه و بازوی متحرک موازی با نیمساز جانبی فمور به طرف اپی کندیل خارجی قرار گرفت [34]. در اندازهگیری دامنه حرکتی اکستنشن ران، از آزمودنی خواسته شد در وضعیت خوابیده به شکم قرار گیرد و ران و زانوی هر 2 پا را در وضعیت خنثی قرار دهد. آزمونگر با یک دست لگن را ثابت کرد و با دست دیگر قسمت قدامی دیستال ران پای موردآزمون را گرفت و آن را بهصورت خلفی (زانو در وضعیت اکستنشن) تا حد ممکن اکستنشن داد و نحوه اکستنشن ران را به آزمودنی آموزش داد. سپس از آزمودنی خواسته شد بهصورت فعال اکستنشن ران را انجام دهد. مرکز گونیامتر بر روی تروکانتر بزرگ ران قرار گرفت. بازوی ثابت با خط زیر بغل تنه و بازوی متحرک موازی با محور طولی ران به طرف اپی کندیل خارجی ران قرار گرفت [34]. همچنین دامنه حرکتی دورسی فلکشن مچ پا با زانوی خم، در وضعیت خوابیده به پشت با اعمال یک غلتک فومی زیر زانو و آویزان کردن پا از انتهای تخت معاینه ارزیابی شد. در این ارزیابی بازوی ثابت گونیامتر در راستای استخوان نازک نی و بازوی متحرک در راستای متاتارس پنجم قرار گرفت [34] (تصویر شماره 1. د تا ر).
ارزیابی استقامت ناحیه مرکزی
برای این کار از پروتکل معتبر مکگیل که بهمنظور تعیین استقامت عضلات پایدارکننده تنه طراحی شده است استفاده شد [35]. این پروتکل شامل 5 آزمون است که استقامت تمامی عضلات تنه را میسنجد: آزمون فلکسور تنه، آزمون اکستنسور تنه و آزمونهای پلانک از جلو و به طرفین. از یک زمانسنج دستی برای ثبت مدتزمان حفظ وضعیت ایزومتریک توسط آزمودنیها استفاده شد. در بین هر آزمون، حداقل 5 دقیقه استراحت تعیین میشد. توانایی عضلات خلفی ناحیه مرکزی بدن با استفاده از آزمون اصلاحشده بایرینگـسورنسن سنجیده شد. ورزشکار به حالت دمر قرار میگرفت، بهطوریکه لگن در لبه تخت درمانی قرار میگرفت. از فرد دیگری، برای تثبیت ورزشکار بر تخت در نواحی پا و لگن کمک گرفته شد. ورزشکار بالاتنه خود را با قرار دادن دستهایش بر روی نیمکت در مقابل تخت حمایت میکرد تا بتواند توانایی قرار دادن دستها بهصورت ضربدری و کسب یک موقعیت افقی را یاد بگیرد. ورزشکار باید این وضعیت را حفظ میکرد و زمان برای او ثبت میشد. ضریب همبستگی درونگروهی آزمون استقامت اکستنسور تنه برابر با 0/97 گزارش شده است [36].
در ارزیابی استقامت، ورزشکار آزمون پل زدن به پهلو را همانطور که بهوسیله مکگیل و همکاران توصیف شده است اجرا میکرد که بهعنوان مقیاسی برای ارزیابی قدرت عضلات جانبی قسمت مرکزی بدن، بهویژه مربع کمری بهکار میرود. ورزشکار در وضعیت جانبی درازکش به راست قرار میگرفت، بهطوریکه پای بالایی در جلوی پای پایینی قرار میگرفت و مفاصل ران ورزشکار هیچگونه فلکشنی نداشت. سپس از ورزشکار خواسته شد تا رانها را از تخت بلند کند؛ درحالیکه تنها از پاها و آرنج راست خود برای حمایت استفاده میکرد. بازوی چپ فرد باید بر روی سینه قرار میگرفت، طوریکه دست او بر روی شانه راست باشد. زمان کلیای که ورزشکار قادر به بالا نگه داشتن ران از تخت باشد، بهوسیله کرنومتر ثبت میشد. برای سنجش پل زدن به بغل در سمت مخالف، روش مشابه که پیشتر گفته شد استفاده میشد؛ ضریب همبستگی درونگروهی آزمونهای پلانک پل از طرفین برابر با 0/99 گزارش شده است [36].
هدف آزمون فلکشن تنه در زاویه 60 درجه ارزیابی ظرفیت استقامت عملکردی عضلات قدامی ناحیه مرکزی بدن (راست شکمی) بود. جهت سنجش استقامت عملکردی عضلات قدامی ناحیه مرکزی بدن، ابتدا از ورزشکار خواسته شد که در وضعیت تکیه، درحالیکه پشت او بر روی تخته 60 درجه قرار داشت، هر دو مفصل ران را از زاویه 90 درجه خم کند و دستها را به حالت ضربدری روی سینه قرار دهد. با استفاده از نواربندی بر روی مچ پا یا بهوسیله ثابت کردن مچ پا بهوسیله دست یک فرد کمکی، به ثبات بدن ورزشکار کمک شد. برای شروع آزمون درحالیکه ورزشکار در وضعیت تکیه به تخته 60 درجه قرار داشت، تخته را 10 سانتیمتر از قسمت پشت ورزشکار دور کرده و از ورزشکار خواسته میشد تا حد امکان این وضعیت را حفظ کند. مدتزمانی که ورزشکار قادر بود تا این وضعیت را حفظ کند، توسط کرنومتر ثبت میشد. زمانی که پشت آزمودنی با تخته تماس حاصل میکرد، آزمون متوقف میشد. ضریب همبستگی درونگروهی آزمون فلکسور تنه برابر با 0/97 بود (تصویر شماره 1. ز تا ص) [7].
تجزیهوتحلیل دادهها با نرمافزار SPSS نسخه 24 انجام شد. ازآنجاییکه تعداد آزمودنیها 83 نفر بود، از آزمون کولموگروف اسمیرنف برای ارزیابی نرمال بودن توزیع دادهها استفاده شد. باتوجهبه اینکه نتایج این آزمون معنیدار نبود، درنتیجه توزیع دادهها نرمال بود و بهمنظور بررسی ارتباط بین متغیرهای پیشبین و متغیر ملاک از روش ضریب همبستگی پیرسون با تعیین سطح معنیداری 0/05 استفاده شد.
یافتهها
اطلاعات توصیفی درمورد ویژگیهای فردی آزمودنیها و متغیرهای تحقیق در جدول شماره 1 ارائه شده است.
در جدول شماره 2 نتایج مربوط به ارتباط بین متغیرهای تحقیق با تعادل ایستا و پویا ارائه شد.
نتایج مطالعه حاضر نشاندهنده وجود ارتباط معنیدار بین تعادل ایستا با متغیرهای تحقیق (0/05≥P) به غیر از قدرت فلکشن تنه (16/0=P) و دامنه حرکتی (0/05<P) بود که همه ارتباطهای بهدستآمده مثبت بودند و تنها با دامنه حرکتی دورسی فلکشن مچ پا رابطه منفی به دست آمد. بین استقامت تنه (0/05≥P) (به غیر از آزمون پلانک (0/45=P) و پلانک از چپ (0/07=P)) و قدرت (0/05≥P) با جهت قدامی تعادل پویا ارتباط معنیداری مشاهده شد که این ارتباط در جهت خلفی داخلی با تمامی متغیرها به غیر از فلکشن 60 درجه (0/40=P)، پلانک (0/53=P)، پلانک از چپ (0/09=P) و قدرت اکستنشن تنه (0/23=P) معنیدار بود. نتایج مطالعه همچنین درزمینه ارتباط بین جهت خلفی خارجی و نمره کل آزمون Y و استقامت نشاندهنده وجود ارتباط معنیدار بین این متغیرها و آزمون پلانک از راست (P=0/005 و P=0/001) و نیز نمره کل استقامت (P=0/03 و P=0/003) بود، اما سایر متغیرهای استقامت ارتباط معنیداری با جهت خلفی خارجی و نمره کل آزمون Y نداشتند (0/05<P). همچنین ارتباط معنیداری بین متغیرهای قدرت تنه (به غیر از قدرت فلکشن تنه (0/06=P)) و ران با جهت خلفی خارجی و نمره کل آزمون Y وجود داشت (0/05≥P). درزمینه دامنه حرکتی نیز رابطه معنیداری بین دامنه حرکتی دورسی فلکشن مچ پا و جهتهای خلفی داخلی (0/03=P)، خلفی خارجی (0/02=P) و نمره کل تعادل پویا (0/02=P) مشاهده شد.
بحث
بهصورت کلی نتایج مطالعه حاضر نشاندهنده وجود ارتباط معنیدار بین تعادل ایستا با استقامت تنه (به غیر از فلکشن 60 درجه) و قدرت تنه و ران بود. همچنین نمره کل تعادل پویا ارتباط معنیداری با دامنه حرکتی دورسی فلکشن مچ پا با زانوی خم، نمره کل استقامت، قدرت تنه و ران داشت.
هر ورزشی در هر سطح رقابتی به تفاوت در مهارتهای فنی، حرکات خاص، بار تمرین و ظرفیتهای جسمی نیاز دارد که همه موارد ورزشکاران را مستلزم سازگاریهای عضلانیاسکلتی مزمن فردی میکند. بنابراین احتمالاً استراتژیهای مختلفی برای کنترل عصبیعضلانی ایجاد میکند و امتیازات آزمون تعادل ایستا و پویا را تحت تأثیر قرار میدهد [3]. نتایج بهدستآمده درزمینه دامنه حرکتی مچ پا ممکن است از این فرضیه پشتیبانی کند که تغییر انعطافپذیری مچ پا با زانوی خم ممکن است ازطریق مکانیکی (بهدلیل نارسایی رباط) و یا بیثباتی عملکردی (تغییر کنترل عضلانی عصبی) بر تعادل پویا تأثیر بگذارد [37]. عدم وجود همبستگی آماری معنادار در میان دامنه حرکتی مفصل ران و زانو و تعادل پویا قبلاً توسط اورمویر و همکاران پشتیبانی شده است [18].
درزمینه استقامت ناحیه مرکزی اوزمین بین آزمونهای فلکشن 60 درجه، سورنسن و پلانک از طرفین و نمره تعادل پویای 17 مرد فوتبالیست سالم که با آزمون ستاره ارزیابی شد، ارتباط معنیداری مشاهده نکرد [17] که درزمینه آزمونهای فلکشن 60 درجه، سورنسن و پلانک از چپ با مطالعه حاضر همراستاست. همچنین براتی و همکاران بین استقامت عضلات اکستنسور و عضلات جانبی با تعادل ایستا ارتباط معنیداری مشاهده کردند [38] که با نتایج مطالعه شارما و همکاران [39] و نیز مطالعه حاضر همراستاست. رویکرد یکپارچه ثبات ناحیه مرکزی را میتوان ازطریق عملکرد ترکیبی تثبیت کنندههای فعال ستون فقرات (عضلات)، تثبیتکنندههای غیرفعال (ستون فقرات) و مکانیسم کنترل عصبی به دست آورد. برای به حداکثر رساندن تعادل و ارتقای بیومکانیک کارآمد، به انتقال پویا و کنترلشده نیروهای بزرگ از اندام فوقانی و تحتانی ازطریق ناحیه مرکزی نیاز است [40].
در طول آزمون لکلک، وزن بدن بر روی انگشتان پا تثبیت میشود. بیان شده است که وقتی مرکز ثقل در موقعیت صحیح حفظ شود، میتوان وضعیت صحیح ستون فقرات را حفظ کرد. این امر به عمل هماهنگ الگوی همافزایی عضلانی برای مقابله با اغتشاشات و حفظ تعادل بدن و کنترل بهینه وضعیت منجر میشود. یک ناحیه مرکزی قویتر به فرد امکان انقباض پایدار بهینه عضلات تثبیتکننده ستون فقرات عمقی را میدهد که مسئول کنترل حرکات صفحه ساژیتال هستند. تعادل، هماهنگی ترکیبی بین عضلات سطحی و عمقی نخاع را ارزیابی میکند. پس یک ناحیه مرکزی قویتر، کنترل مؤثری بر ستون فقرات ایجاد میکند که مرکز ثقل را در موقعیت مطلوب حفظ میکند و درنهایت تعادل کلی را منجر میشود. این احتمالاً همبستگی بالاتر تست تعادل ایستادن لکلک و آزمون استقامت را توجیه میکند، زیرا هماهنگی بیشتر عضلات ستون فقرات به کنترل بیشتر تنه در جهت تثبیت وزن بدن هنگام انجام تست تعادل لکلک منجر میشود. در آزمون پلانک از طرفین، عضلات تثبیتکننده جانبی (مربع کمری) تنه فعال میشوند [41].
در این مطالعه، رابطه معنیداری بین آزمون تعادل ایستا و این آزمون پیدا شد. انقباض عضلات جانبی از عضلات عمقی نخاع پشتیبانی میکند و نیروی بیشتری برای کنترل حرکت ایجاد میکند و ثبات و تعادل ستون فقرات را حفظ میکند [41]. یک ناحیه مرکزی پایدار به افزایش تعادل منجر میشود که درنهایت میزان آسیبدیدگی اندام تحتانی را کاهش میدهد. ویلسون و همکاران نشان دادند ارتباط مشخصی بین ثبات عضلات مرکزی و آسیب اندام تحتانی وجود دارد [32]. عضلات مرکزی قویتر، ثبات بیشتری را در تنه ایجاد میکنند که تحرک اندام تحتانی را تسهیل میکند. مجموعه عضلات شکم، شامل عضله عرضی شکم، عضلات مورب داخلی و خارجی و عضله راست شکمی، با انقباض خود باعث ایجاد ثبات در ستون فقرات میشود و پشتیبانی بیشتری از حرکات اندام تحتانی میکند [42]. طبق یافتههای کیبلر، فعال شدن عضلات مرکزی در الگوی حرکتی اندام تحتانی، کنترل وضعیت را بهبود میبخشد و بدن از عضلات ثباتدهنده مرکزی برای تولید گشتاور نیروی چرخشی در اطراف بدن و ایجاد حرکت اندام استفاده میکند و ازاینرو تعادل را حفظ میکند [43].
نقص در پایداری ناحیه مرکزی، میتواند به جابهجایی کنترلنشده بالاتنه در حین حرکات تک پا منجر شود و مرکز جرم بدن را از پایه نگهدارنده دور کند که ممکن است ثبات دینامیکی اندام تحتانی را به خطر بیندازد [44]. در همین راستا همبستگی بین قدرت ابداکشن ایزومتریک مفصل ران و فواصل بهدستآمده در آزمون تعادل Y توسط آمبگانکار و همکاران نشان داده شده است [16].
همچنین ویلسون و همکاران به تأثیر قدرت عضلات ابداکتور و چرخاننده خارجی ران بهعنوان عضلات مؤثر بر ناحیه مرکزی، بر عملکرد افراد سالم در آزمون تعادلی Y اشاره کردند [45]. در آزمون تعادلی Y نیاز است فرد بتواند بدن خود را درحالیکه حالت یک پا را حفظ میکند، در وضعیت صحیح نگه دارد. بهطور بالقوه، این امر به مقاومت کافی کمربند ران برای حفظ ثبات لگن و تنه در طول آزمون نیاز دارد که در نقص والگوس داینامیک زانو این ثبات به چالش کشیده میشود [45]. در بازیکنان فوتبال رابطه مثبت و معنادار موجود در مطالعه حاضر بین قدرت ابداکشن مفصل ران و تعادل دینامیک ممکن است به نقشی که عضلات ابداکتور در حین حرکات تک پا بازی میکنند نسبت داده شود [46].
این عضله در درجه اول بهعنوان یک تثبیتکننده مفصل ران در صفحه فرونتال عمل کرده و درحالیکه بازیکنان در حال انجام آزمون تعادلی Y هستند، میتواند به حفظ موقعیت پایدارتر، جلوگیری از والگوس زانو در حرکت و متعاقباً در دسترسی به رسش بیشتر به آنها کمک کند [25]. در همین راستا بیان شد عضلات سرینی میانی و سرینی کوچک که همراه با کمک سایر گروههای عضلانی، در ابداکشن مفصل ران کمک میکنند، در یک وضعیت تک پا، با مقاومت در برابر نیروی جاذبه روی پا و لگن پشتیبانینشده، باعث ایجاد ثبات در لگن میشوند [47]. این گروههای عضلانی همچنین در هنگام قرار گرفتن در جلوی محور چرخش مفصل ران و مقاومت در برابر نیروی جاذبه روی تنه و همچنین بازگشت مفصل خمشده به خط وسط در صفحه ساژیتال عمل میکنند [48].
بهصورت کلی این یافتهها پیامدهای بالینی مهمی درپی دارند. با نشان دادن اینکه بین قدرت ایزومتریک ابداکشن و چرخشدهندههای خارجی مفصل ران و عملکرد تعادل در ورزشکاران با نقص والگوس داینامیک زانو ارتباط وجود دارد، انتظار میرود که برنامههای تقویتکننده باید علاوهبر بهبود استقامت تنه، قدرت عضلات ران و عملکرد آزمون تعادل Y را بهبود بخشند و بهطور بالقوه خطر آسیب بعدی را کاهش دهند. براساس نتایج مطالعه این احتمال وجود دارد که حداقل بخشی از توانایی عملکرد تعادل با کمک دامنه حرکتی دورسی فلکشن مچ پا، آزمونهای استقامتی تنه و قدرت عضلات ناحیه مرکزی قابلپیشبینی باشد و احتمالاً 1 یا چند پارامتر دیگر مرتبط با عملکرد در آزمون تعادل Y وجود دارد که هنوز مشخص نشدهاند.
نتیجهگیری
بهطور کلی نتایج مطالعه حاضر نشان داد ارتباط معنیداری بین متغیرهایی همچون استقامت و قدرت تنه، در ابداکشن و چرخش خارجی ران با تعادل ایستا در فوتبالیستهای نوجوان با نقص والگوس داینامیک زانو وجود دارد. از طرف دیگر این ارتباط بین نمره کل استقامت و قدرت ناحیه مرکزی و نیز دامنه حرکتی دورسی فلکشن مچ پا در این ورزشکاران مشاهده شد که میتواند نشاندهنده اهمیت توجه به این متغیرها در جهت بهبود تعادل در فوتبالیستهای با نقص والگوس داینامیک زانو باشد. در مطالعات آتی این موضوع میتواند بر روی نمونههای خانم و با مؤلفههای دیگر بررسی شود.
محدودیتهای این مطالعه عدم دسترسی به ابزار آزمایشگاهی پیشرفته همچون موشن، فورس پلیت وای ام جی جهت ارزیابی دقیقتر متغیرها و نیز عدم تعیین میزان تأثیر ژنتیک و انگیزه آزمودنیها در اجرای آزمونها بود.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
در اجرای پژوهش ملاحظات اخلاقی مطابق با دستورالعمل کمیته اخلاق پژوهشگاه تربیتبدنی و علوم ورزشی در نظر گرفته شده و کد اخلاق به شماره IR.SSRI.REC.1399.880 دریافت شده است.
حامی مالی
این مقاله برگرفته از پایاننامه آقای حامد باباگل تبار سماکوش در گروه آسیبشناسی ورزشی و حرکات اصلاحی دانشگاه گیلان است. این پژوهش هیچگونه کمک مالی از سازمانیهای دولتی، خصوصی و غیرانتفاعی دریافت نکرده است
مشارکت نویسندگان
تمام نویسندگان در آمادهسازی این مقاله مشارکت یکسان داشتند.
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان، این مقاله تعارض منافع ندارد.
تشکر و قدردانی
از تمامی فوتبالیستهای نوجوان تیم شاهین آمل و مربیان این تیم که در این پژوهش محققین را یاری کردند، سپاسگزاری میشود.
References