Document Type : Original article
Authors
1 Department of Motor Development, Faculty of Physical Education and Sports Sciences, University of Tehran, Tehran, Iran.
2 Department of Motor Behavior, Faculty of Physical Education and Sports Sciences, Kharazmi University, Tehran, Iran.
Abstract
Keywords
Main Subjects
Introduction
The physical dimension of health is of particular importance and its changes can affect the aspects of life. Gaining different fundamental movement skills can reduce the risk of skeletal injuries obesity in individuals. The lack of motor skills has been identified as an important factor in the development of obesity. Overweight or obese children and adolescents have been shown to have lower physical activity and poor motor function. Obesity is associated with orthopedic problems and abnormalities in the musculoskeletal system, one of which is flat feet. Various factors cause flat feet in children, such as age, sex, weight, race and some other anthropometric factors, including overweight and obesity, which have been reported as a serious and common problem in the 21st century. So far, several studies have examined the effects of overweight and obesity on development of flat feet, and different results have been reported. The question that arise is whether these factors are related to fundamental movement skills in childhood. Therefore, this study aims to investigate the relationship of fundamental movement skills with body composition and flat feet in children.
Materials and Methods
This is a descriptive-correlational study. Participants were 50 preschool children (27 girls and 23 boys) aged 3-6 years from Novak Kindergarten located in Tehran (District 1), Iran who were healthy with no congenital or acquired disorders or problems, and were selected using a convenience sampling method. To evaluate the fundamental movement skills, Ulrich (2015)’s test of gross motor development (TGMD-3) was used. To examine the body composition, the InBody 270 device was used, and a digital photo scanner (Voxelcare, Canada) was used to evaluate the flat feet deformity. To describe the data, descriptive statistics were used and Pearson correlation test and multiple regression analysis were used to test the hypotheses in SPSS software, version 24 considering the normality of data distribution according to the Shapiro-Wilk test. P≤ 0.05 was considered statistically significant.
Results
The mean score of TGMD-3 was 33.19±7.36, body weight= 24.20±5.78 kg, body fat percentage= 23.12±4.63, musculoskeletal mass=5.53±2.68 kg, and flat feet =95.13±12.43.
Table 1 presents the results of Pearson correlation test to determine the relationship of body composition components and flat feet with motor skills of preschool children. According to the results, the relationship of body weight, body mass index (BMI), body fat percentage, and flat feet with motor skills was significant and negative, while the relationship between musculoskeletal mass and motor skills was positive and significant. The values of R2 showed that 8.70 % of changes in body weight, 4.88% in BMI, 5.33% in body fat percentage, and 12.11% in musculoskeletal mass were explained by the flat feet.
Conclusion
There fundamental movement skills have a significant relationship with body composition and flat feet in children aged 3-6 years, such that the improvement of fundamental movement skills can lead to decrease in weight, BMI, and body fat percentage in children because these skills are the basis of daily activities and sports. Those with a better fundamental movement patterns in early childhood tend to develop better motor skills. Children with higher fundamental movement skills are at better conditions in terms of musculoskeletal mass and weight, which reduces musculoskeletal abnormalities, including flat feet.
Ethical Considerations
Compliance with ethical guidelines
All ethical principles were considered in accordance with the instructions of the ethics committee of the Sport Sciences Research Institute of Iran (Code: IR.SSRI.REC.1400.1227).
Funding
This research received no specific grant from any funding agency in the public, commercial, or not-for-profit sectors.
Authors' contributions
The authors contributed equally to the preparation of this article.
Conflict of interest
The authors declare no conflict of interest.
Acknowledgments
The authors of the article hereby express their gratitude to all the managers, assistants and respected children participating in this research who helped us.
مقدمه
تندرستی مهمترین سرمایه انسان است. این سرمایه مهم شامل ابعاد اجتماعی، روحی، عاطفی، ذهنی، ارتباطی و جسمانی است. بُعد جسمانی تندرستی یا همان وضعیت جسمانی مطلوب در زندگی بشر از اهمیت خاصی برخوردار است و تغییرات آن میتواند بر سایر ابعاد زندگی انسان نیز اثر بگذارد [1]. در جامعه ماشینی امروز فقر حرکتی همراه با عادات حرکتی نادرست در کودکان، تهدیدی اساسی برای تندرستی حال و آینده است که جامعه را مستعد گسترش انواع گوناگون ضعفهای عضلانی و ناهنجاریهای اسکلتی میکند [2]. مهارتهای حرکتی بنیادی یک چارچوب برای مهارتهای حرکتی و ورزشی در اواخر دوره نوجوانی هستند که در ادامه عمر میتوانند کیفیت بهتری از فعالیتهای روزانه زندگی را به وجود آورند [3].
همانطورکه از اسم مهارتهای بنیادی مشخص است، از آنها بهعنوان زیربنا و پایه برای اکتساب مهارتهای پیچیده یاد میشود [4]. این مهارتها شامل حرکات جابهجایی، دستکاری و تعادلی هستند که ازنظر مفهوم تا حدودی با زیرشاخههای حرکات مقدماتی همپوشانی دارند [5]. درنتیجه تا زمانی که کودک در انجام مهارتهای بنیادی به سطح ممتاز نرسیده باشد، یادگیری یک مهارت پیچیده ورزشی برای وی بسیار دشوار است [6]. این مهارتها نقش بسیار مهمی در یادگیری کودکان دارند و زمینه را برای رشد سایر یادگیریهای مهم، از قبیل مهارتهای تحصیلی و اجتماعی فراهم میکنند [7] درنتیجه هرگونه اختلال در فرایند مهارتهای حرکتی، سبب بروز ضعف و مشکل در مهارتهای تحصیلی، اجتماعی، یادگیری و کسب مهارتهای فردی میشود [8]. در طول مراحل رشد، مهارتهای حرکتی تأثیر بسزایی در تقویت رشد حرکتی در طول عمر خواهند داشت، زیرا با ایجاد امکان برای جستوجوی بیشتر محیط، موجبات رشد بهتر را مهیا میکنند [9].
در منابع مختلف علمی بیان شده است که کسب تجارب مختلف درزمینه مهارتهای بنیادی، میتواند احتمال بروز آسیبهای اسکلتی و همچنین ابتلا به بیماری چاقی را در افراد کاهش دهد [1]. در همین راستا بریانت و همکاران، در مطالعه خود گزارش کردند که اکتساب مهارتهای حرکتی بنیادی با وزن مطلوب و بهبود الگوی دویدن کودکان ارتباط دارد [10].
همچنین سریت و همکاران، نشان دادند که مهارتهای حرکتی بنیادی با شاخص توده بدنی کودکان دارای وزن طبیعی یا اضافهوزن متوسط ارتباط دارند؛ درحالیکه کودکان چاق یا لاغر مهارتهای حرکتی بنیادی کمتری نسبت به همسالان خود دارند [5]. در تحقیق کیم و همکاران، ارتباط معنیداری بین ترکیب بدنی و مهارتهای حرکتی بنیادین یافت شد. به بیانی دیگر توانایی حرکتی مهارتهای بنیادین در کودکان با وزن مناسب بهتر از کودکان دارای اضافهوزن بود [7]. موریسون و همکاران نشان دادند کودکان دارای اضافهوزن و چاق نسبت به همسالان با وزن طبیعی، نمرات پایینتری در مهارتهای حرکتی کسب میکنند [11]. سبزواری و همکاران، پیشنهاد میکنند که افزایش شایستگی در مهارت حرکتی بنیادی، راه پیشگیری از چاقی و اضافهوزن در کودکان است [12].
مطالعات زیادی ارتباط بین مهارت حرکتی بنیادی و شاخص توده بدنی را مورد بررسی قرار دادهاند که برخی گزارش کردند ارتباط معکوسی بین شاخص توده بدنی و مهارت حرکتی بنیادی وجود دارد [13، 14]، اما از سوی دیگر برخی مطالعات ارتباطی بین شاخص توده بدنی و مهارت حرکتی بنیادی را گزارش نکردند [15]. دلیل تفاوت در نتایج این مطالعات مشخص نیست، اما تفاوت در روشهای ارزیابی مهارت حرکتی، سن کودکان، عوامل اجتماعی و دموگرافی احتمالاً بر نتایج مطالعات تأثیر میگذارد [16]. علاوهبراین، اکثر این مطالعات در کشورهای توسعهیافته انجام شده است، اما سازمان بهداشت جهانی گزارش میکند که میزان شیوع اضافهوزن و چاقی در کودکان کشورهای درحالتوسعه بیشتر است و همچنان افزایش پیدا میکند [17]، بنابراین انجام اینگونه تحقیقات در کشورهای توسعهیافته ممکن است نتایج متفاوتی دربر داشته باشد. علیرغم اینکه مطالعات پیشین ارتباط مهارت حرکتی بنیادی و شاخص توده بدنی را در کودکان کشورهای دیگر (مانند استرالیا، بریتانیا و هند) بررسی کردهاند [12]، اما اطلاعات پراکنده و محدودی درمورد کودکان ایرانی وجود دارد.
اگرچه چاقی بهعنوان یک شرایط پیچیده چندعاملی [18] شناخته میشود، اما عدم اکتساب مهارت حرکتی بهعنوان یک عامل مهم در ایجاد چاقی شناسایی شده است [19]. بهطورکلی نشان داده شده است که کودکان و نوجوانان دارای اضافهوزن و چاق، سطوح فعالیت بدنی کمتر [20] و عملکرد حرکتی ضعیفتری (بهعنوان مثال، شایستگی حرکتی، توانایی حرکتی و مهارتهای حرکتی بنیادی) دارند [11]. چاقی امروزه بهعنوان یک بیماری شناخته میشود و متخصصین، این بیماری را با بیش از 90 نوع بیماری دیگر مرتبط میدانند [21]. چاقی با مشکلات ارتوپدی و ناهنجاریهای سیستم اسکلتیعضلانی متعددی ارتباط دارد که یکی از آنها شیوع کف پای صاف در کودکان است [22، 23]. فاکتورهای مختلفی موجب کف پای صاف میشوند که ازجمله آنها میتوان به سن، جنس، وزن، نژاد و برخی فاکتورهای پیکرسنجی (آنتروپومتریکی) دیگر اشاره کرد که مهمترین آن در کودکان، اضافهوزن و چاقی بوده و آن را یکی از مشکلات جدی و شایع در قرن 21 گزارش کردهاند [24]. تاکنون مطالعات متعددی تأثیر اضافهوزن و چاقی را بر روی کف پای صاف موردبررسی قرار دادهاند که نتایج متفاوتی گزارش شده است.
در همین راستا فایفر و همکاران نشان دادند 44 درصد از کودکان 3 تا 6 سال داری صافی کف پا بودند. همچنین در این مطالعه شیوع کف پای صاف با 3 فاکتور تأثیرگذار سن، جنس و وزن همراه بود [25]. در مطالعه دیگر، عزم و همکاران 474 کودک از 6 تا 10 سال را مورد بررسی قرار دادند که شیوع کف پای صاف را 22/4 درصد گزارش کردند. در این مطالعه افراد چاق 3/5 برابر بیشتر دچار کف پای صاف بودند [26]. مطالعه دیگر توسط ایونز، در کودکان 7 تا 10 سال استرالیایی نشان داد ارتباطی بین چاقی و کف پای صاف وجود ندارد [27]. باتوجهبه وجود این اختلافنظرها درمورد صافی کف پا و عوامل اثرگذار آن در بین کودکان، هنوز هم شکافهایی در این زمینه وجود دارد که این موضوع را حلوفصل نکرده است. از علل شکاف و اختلافنظر در این موضوع میتوان به نحوه اندازهگیری صافی کف پا، سن و استفاده از شاخصهای متفاوت تعیین اضافهوزن اشاره کرد. در بیشتر مطالعات گذشته از شاخص توده بدنی بهمنظور تعیین چاقی و اضافهوزن در کودکان استفاده شده است [25-27].
باتوجهبه شواهد، نشان داده شد که شاخص توده بدنی، شاخصی دقیق و مناسب برای محاسبه میزان چربی اضافه و چاقی در کودکان نیست [28]. بنابراین در تحقیق حاضر برای برآورد میزان ترکیب بدن در کودکان و ارتباط آن با صافی کف پا از شاخصهای مناسبتری، مانند وزن کلی بدن، درصد چربی، توده اسکلتیعضلانی استفاده شد. علاوهبراین با اینکه تبحر در مهارت حرکتی بنیادی بهعنوان پیشبین سلامت جسمانی و روانی فرد در آینده محسوب میشود [29]، اما تحقیقات اندکی درزمینه ارتباط مهارتهای حرکتی بنیادی با ترکیب بدن و صافی کف پا وجود دارد. از طرف دیگر پیکرسنجی که بهعنوان ابزاری متداول در تحقیقات رشد و نمو کاربرد دارد، از دیدگاه متخصصین ورزشی، شاخص مهم اما بحثبرانگیز برای مطالعه رشد مهارت حرکتی محسوب میشود [30].
موردی که همواره درخصوص ناهنجاریهای اسکلتیعضلانی بهویژه در اندام تحتانی مثل کف پای صاف مطرح بوده این است که «آیا این عوامل ارتباطی با تبحر در مهارتهای حرکتی در دوران کودکی دارند یا خیر؟» ازاینرو هدف از پژوهش حاضر بررسی ارتباط بین الگوهای حرکتی بنیادی با ترکیب بدن و ناهنجاری کف پای صاف در کودکان است.
مواد و روشها
مطالعه حاضر توصیفیهمبستگی و از نوع کاربردی است. 50 نفر کودک پیشدبستانی (27 دختر و 23 پسر) با دامنه سنی 3 تا 6 سال از مهدکودک نواک واقع در منطقه 1 شهر تهران که سالم بودند و هیچ اختلال و یا مشکل مادرزادی یا اکتسابی نداشتند بهصورت داوطلبانه و در دسترس در این پژوهش شرکت کردند. در ابتدا والدین فرم رضایتنامه را که حاوی اطلاعات کاملی از مشخصات فردی کودک و رضایت برای شرکت در این تحقیق بود، تکمیل کردند. در این تحقیق از آزمون مهارتهای حرکتی درشت-3 و دستگاه Foot scanner و InBody 270 استفاده شد. آزمون مهارتهای حرکتی درشت-3، آزمونی است فرایندگرا و نتیجهگرا که نتایج آن به 2 صورت هنجاری و ملاکی قابلتفسیر است. این آزمون مهارتهای حرکتی بنیادی کودکان دارای رشد طبیعی را در دامنه سنی 3 تا 10 سال ارزیابی میکند و شامل 6 مهارت جابهجایی و 7 مهارت توپی است. مهارتهای جابهجایی شامل دویدن، یورتمه رفتن، لیلی کردن، سکسکه دویدن، پرش افقی و سر خوردن است. مهارتهای توپی، شامل ضربه زدن دودستی به یک توپ ایستا، ضربه فورهند به یک توپ که توسط خود فرد رهاشده، دریبل ایستا با یکدست، گرفتن دودستی، ضربه به 1 توپ ایستا با پا، پرتاب از بالای دست و پرتاب از پایین دست است.
در آزمون مهارتهای حرکتی درشت -3 هر مهارت 2 بار اجرا میشود و هر ارزیاب بهطور مستقل برای هر معیار نمره 1 یا صفر میدهد. سپس آزمونگر کل نمرات هر معیار را از هر 2 کوشش مهارت برای به دست آوردن نمرات خام هر مهارت جمع میکند [31]، هر خردهآزمون نمره خام کلی دارد که از جمع نمره مهارتهای مربوطه به دست میآید. در این پژوهش از نمرات حاصل از خردهآزمونهای جابهجایی و توپی استفاده شد که مجموع نمرات حاصل از این خردهآزمونها نشاندهنده الگوی حرکتی بنیادی در کودکان است. در مطالعه محمدی و همکاران، ضرایب پایایی درون ارزیاب خردهآزمونهای جابهجایی، توپی و کل آزمون بهترتیب 0/98، 0/99 و 0/99 و پایایی بین ارزیاب 0/97، 0/98 و 0/98 به دست آمد (تصویر شماره 1) [31].
همچنین از دستگاه InBody برای بررسی ترکیب بدن استفاده شد. این دستگاه یکی از بهترین دستگاههای آنالایزر ترکیب بدن در دنیا و ساخت کشور چین و کمپانی InBody است. این دستگاه دارای خروجی مخصوص و سایز مناسب برای کودکان و دارای فرکانس 20 و 100 کیلو هرتز است. این دستگاه با بهکارگیری روش BIA و اندازهگیری مستقیم و اندامهای بدن، قادر است تا مقدار امپدانس الکتریکی را برای نواحی مختلف بدن ازجمله ناحیه بالاتنه که بزرگترین بخش بدن است و در ترکیبسنجی بدن از اهمیت ویژهای برخوردار است اندازهگیری کند (تصویر شماره 2) [32]. خروجی این دستگاه دارای جزئیات زیادی است که ما شاخص توده بدنی، وزن کلی بدن، درصد چربی و توده اسکلتی عضلانی را مورداستفاده قرار دادیم، در این دستگاه حجم اسکلتیعضلانی هر فرد که برحسب کیلوگرم محاسبه میشود بهعنوان توده اسکلتیعضلانی مشخص میشود. در پایان، این مؤلفهها براساس نمرات خروجی دستگاه در 3 سطح کم، نرمال، زیاد تقسیمبندی میشوند و عدد کمی به آنها اختصاص داده میشود. دقت فوقالعاده بالا و تکرارپذیری بالای نتایج حاصل از اندازهگیری دستگاه In Body و تطابق بالای نتایج آن با استانداردهای ترکیبسنجی، در مطالعات فراوانی گزارش شده است که نشاندهنده روایی و پایایی بالای دستگاه است [32].
علاوهبراین از دستگاه اسکنر سهبعدی برای ارزیابی ناهنجاری کف پای کودکان استفاده شد. این دستگاه ساخت شرکت کانادایی Voxel care است که اندازه قوس، طول پا، وضعیت کیفی، طول پاشنه و پنجه و عرض قوس را نشان میدهد. در این پژوهش از دادههای صافی کف پای کودکان استفاده شد که در 4 سطح طبیعی (نمره صفر تا 34)، صاف خفیف (35 تا 84)، صاف متوسط (85 تا 124) و صاف شدید (125 به بالا) نمرهگذاری میشود. همچنین این دستگاه قابلیت اندازهگیری کف پای کودکان 2 سال به بالا را دارد. در مطالعه تلفر و همکاران، روایی و پایایی این دستگاه قابلقبول گزارش شده است (تصویر شماره 3) [33].
بهطورکلی روش اجرای پژوهش بدینصورت بود که ارزیابی در 3 سالن جدا از هم در مهدکودک نواک انجام شد که 3 روز به طول انجامید. ابتدا کودکان و والدین یا مربی آنها در سالن ابتدای مجموعه حضور داشتند که بعد از پر کردن فرم مشخصات به سمت 2 سالن دیگر راهنمایی و هدایت میشدند. در یک سالن ارزیابی مهارتهای حرکتی کودکان توسط متخصصان رشد حرکتی با استفاده از آزمون مهارت های حرکتی درشت -3 انجام شد. در سالن دیگر دستگاه In body و foot scanner قرار داشت که کودکان به نوبت مورد ارزیابی قرار میگرفتند. روش کار ما در این تحقیق، تطبیق نتایج حاصل از این 3 ابزار و تحلیل نتایج از آنها بود. بهمنظور سازمان دادن، خلاصه کردن و توصیف اندازههای نمونه از آمار توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین و انحرافمعیار) و بهمنظور آزمون فرضهای آماری باتوجهبه تعداد نمونه پژوهش و تأیید پیشفرض نرمال بودن توزیع دادهها از ضریب همبستگی و رگرسیون چندگانه استفاده شد. در این تحقیق از نرمافزار SPSS نسخه 24 در سطح خطای 0/05 استفاده شد. همچنین در اجرای پژوهش ملاحظات اخلاقی مطابق با دستورالعمل کمیته اخلاق پژوهشگاه تربیتبدنی و علوم ورزشی در نظر گرفته شده است.
یافتهها
حداقل و حداکثر سن شرکتکنندگان در این پژوهش 3 تا 6 سال بود. جهت بررسی دادهها ابتدا میانگین نمرات مهارت حرکتی (0/36±33/19)، وزن بدن (5/78±24/20)، درصد چربی (4/63±23/12)، شاخص اسکلتیعضلانی (2/68±5/53) و کف پا (12/43±95/13) شرکتکنندگان مورد ارزیابی قرار گرفت. همچنین نرمال بودن دادههای با استفاده از آزمون شاپیرو ویلک در سطح اطمینان 95 درصد، پذیرفته شد. باتوجهبه توزیع طبیعی نمرات از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه استفاده شد که نتایج در ادامه ارائه شده است.
در جدول شماره 1 نتایج حاصل از آزمون ضریب همبستگی پیرسون جهت تعیین ارتباط مؤلفههای ترکیب بدن و کف پای صاف با مهارتهای حرکتی کودکان پیشدبستانی ارائه شده است. باتوجهبه نتایج جدول مشخص میشود ارتباط وزن بدن، شاخص توده بدن، درصد چربی و کف پای صاف با مهارتهای حرکتی منفی معنیدار، اما ارتباط شاخص اسکلتیعضلانی با مهارتهای حرکتی مثبت و معنیدار است. علاوهبراین باتوجهبه نتایج ضریب تعیین گزارششده، 38/68 درصد از تغییرات وزن بدن، 29/92 درصد از تغییرات شاخص توده بدن، 36/36 درصد از تغییرات درصد چربی، 43/42 درصد از تغییرات شاخص اسکلتیعضلانی و 8/94 در صد از تغییرات ناشی از کف پای صاف توسط مهارتهای حرکتی شرکتکنندگان توضیح و تبیین میشود.
در جدول شماره 2 نتایج حاصل از آزمون ضریب همبستگی پیرسون جهت تعیین ارتباط مؤلفههای ترکیب بدن با کف پای صاف کودکان پیشدبستانی ارائه شده است. باتوجهبه نتایج جدول مشخص میشود که ارتباط وزن بدن، شاخص توده بدن، درصد چربی با کف پای صاف، مثبت معنیدار، اما ارتباط شاخص اسکلتیعضلانی با کف پا، منفی معنیدار است. علاوهبراین باتوجهبه نتایج ضریب تعیین گزارششده، 8/70 درصد از تغییرات وزن بدن، 4/88 درصد از تغییرات شاخص توده بدن، 5/33 درصد از تغییرات درصد چربی، 12/11 درصد از تغییرات شاخص اسکلتیعضلانی توسط کف پای صاف شرکتکنندگان توضیح و تبیین میشود.
نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد، ضریب همبستگی چندگانه برای مؤلفههای ترکیب بدن و کف پا با مهارتهای حرکتی، 386/R=0 و ضریب تعیین R2=0/148 است که در سطح 001/P=0 معنیدار است. در انجام تحلیل رگرسیون چندمتغیره برای بررسی معادله، ابتدا همه متغیرهای پیشبین یکباره وارد معادله پیشبینی میشوند و درصورتیکه معادله رگرسیون معنادار نباشد، متغیری که ضعیفترین همبستگی جزئی با متغیر ملاک را دارد از معادله حذف میشود و این روند ادامه پیدا میکند تا درنهایت معادله رگرسیون معنادار به دست آید. باتوجهبه اینکه ارتباط بین مؤلفههای ترکیب بدن و کف پای صاف با مهارتهای حرکتی معنادار بود (P=0/001 و F=17/129)، بنابراین در جدول شماره 3 در گام اول متغیری که بیشترین قدرت پیشبینی را دارد گزارش شده است، اما در گام دوم معادله متغیری که در رتبه دوم پیشبین قرار دارد گزارش میشود. باتوجهبه ضریب بتای بهدستآمده مشخص میشود که وزن بدن بیشترین پیشگویی مهارت حرکتی بنیادی کودکان پیشدبستانی را دارد. همچنین شاخص توده بدن و شاخص اسکلتیعضلانی در مرتبه بعدی قرار دارند.
در ارتباط با پیشبینی کف پای صاف ازطریق مؤلفههای ترکیب بدن نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد ضریب همبستگی چندگانه برای مؤلفههای ترکیب بدن با کف پا، 0/332=R و ضریب تعیین 0/110=R2 است که در سطح 0/001=P معنیدار است. باتوجهبه اینکه ارتباط بین مؤلفههای ترکیب بدن با کف پای صاف معنادار بود (P=0/001 و F=32/231 )، بنابراین در جدول شماره 4 در گام اول متغیری که بیشترین قدرت پیشبینی را دارد گزارش شده است، اما در گام دوم معادله متغیری که در رتبه دوم پیشبین قرار دارد گزارش میشود. باتوجهبه ضریب بتای بهدستآمده در جدول شماره 4، مشخص شد که شاخص اسکلتیعضلانی بیشترین پیشگویی کف پای کودکان پیشدبستانی را دارد. همچنین وزن بدن در مرتبه بعدی قرار دارد.
بحث
پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط بین الگوهای حرکتی بنیادی با ترکیب بدن و ناهنجاری کف پای صاف در کودکان 3 تا 6 سال انجام شد. باتوجهبه معادلات آماری این پژوهش، شاخص توده بدن، درصد چربی و وزن کلی بدن ارتباط معنیدار و منفی با تبحر و اجرای مهارتهای حرکتی بنیادین دارند. بنابراین هرچه وزن کودکان نسبت به وزن نرمال بالاتر رود و کودک چاق شود، الگوی حرکتی ضعیفتر میشود. علاوهبراین نتایج حاصل از ضریب تعیین نشان داد 38/68 درصد از تغییرات وزن بدن، 29/92 درصد از تغییرات شاخص توده بدن، 36/36 درصد از تغییرات درصد چربی توسط مهارتهای حرکتی بنیادی تبین میشود. نتایج این اطلاعات در درک اینکه چگونه ترکیب بدنی مهارتهای حرکتی بنیادین کودکان را تحت تأثیر قرار میدهد، بسیار مهم است و ممکن است اطلاعات مفیدی برای هدفگیری مداخلات و یا افزایش سیاستهایی برای سلامتی کودکان ارائه دهد.
نتایج این بخش از مطالعه حاضر با مطالعات بریانت و همکاران [10]، سریت و همکاران [5]، کیم و همکاران [7]، موریسون و همکاران [11] و سبزواری و همکاران [12] همسو است. در حال حاضر ثابت شده است که سطح پایین فعالیت بدنی باعث افزایش چربی بدن و همچنین شاخص توده بدنی بالاتر میشود. درواقع گزارش شده است که چرخه حیرتانگیزی بین اضافهوزن و فعالیت بدنی وجود دارد که ممکن است بر الگوهای حرکتی بنیادی کودکان تأثیر بگذارد [12]. کودکان دارای اضافهوزن ممکن است کمتر در فعالیتهای بدنی شرکت کنند و کودکانی که وزن بالایی دارند ممکن است بخشی از آن بهدلیل عدم فعالیت بدنی آنها باشد و این دو مورد میتواند شایستگی در مهارت حرکتی را کاهش دهد [14].
علاوهبراین چاودری و همکاران گزارش کردند که کودکان با وزن طبیعی در مقایسه با کودکان کموزن و وزن بالا مهارت حرکتی بالاتری دارند [16]. برایناساس، چربی هندسه بدن را تحت تأثیر قرار داده، بهطوریکه توده قسمتهای مختلف بدن را افزایش میدهد. بنابراین این توده اضافی به حرکت بیومکانیکی غیرمؤثری منجر میشود. این امر نیز بهنوبه خود میتواند به عدم پیشرفت و تبحر در مهارتهای حرکتی بنیادی منجر شود، بهطوریکه نتایج این مطالعه مبین آن بود؛ اما نتایج مطالعه حاضر با مطالعه کلر هیوم و همکاران، همسو نیست. آنها تأثیر شاخص توده بدنی را در ارتباط با فعالیت بدنی و مهارت حرکتی بنیادی مورد بررسی قرار دادند. آنها تفاوت معنیداری بین نمرات مهارتهای حرکتی بنیادی کودکان چاق، دارای اضافهوزن و طبیعی گزارش نکردند [15]. ممکن است اختلاف در بین نتایج بیشتر مربوط به ابزارهای ارزیابی مهارت حرکتی باشد. در مطالعه کلر هیوم و همکاران، برای سنجش مهارتهای حرکتی بنیادی از تعداد محدودی مهارت (تنها 6 مهارت) استفاده شد. درصورتیکه در مطالعه حاضر از آزمون مهارت های حرکتی درشت-3 استفاده شد که یک آزمون رشدی دقیق است و بهطور کامل مهارتهای حرکتی بنیادی را ارزیابی میکند. علاوهبراین ممکن است تأثیر تفاوتهای فرهنگی و دموگرافی در الگوهای حرکتی کودکان در کشورهای مختلف باعث تفاوت در نتایج این دو مطالعه شده باشد.
نتایج پژوهش حاضر نشان میدهد ناهنجاری کف پای صاف ارتباط معنیداری با شاخص توده بدن، وزن و درصد چربی بدن دارد. بدینصورت که 8/70 درصد از تغییرات وزن بدن، 4/88 درصد از تغییرات شاخص توده بدن، 5/33 درصد از تغییرات چربی بدن توسط کف پای صاف تبین میشود. بنابراین باتوجهبه این نتایج میتوان گفت هرچه وزن کودک بیشتر باشد درجه صافی پا بیشتر است. درنتیجه به کاهش سطح الگوی حرکتی منجر میشود. علاوهبراین کف پای صاف ارتباط منفی با شاخص اسکلتیعضلانی دارد، بهطوریکه 12/11 درصد از تغییرات شاخص اسکلتیعضلانی توسط کف پای صاف تبین میشود. بنابراین هرچه توده اسکلتیعضلانی کودک بالاتر رود، درجه کف پای صاف کودک کمتر میشود.
نتایج تحقیق حاضر با نتایج مطالعات داولینگ و همکاران [34]، برونز و همکاران [35] و چانگ و همکاران [36] همخوانی دارد. بیشتر این تحقیقات ارتباط مثبتی بین افزایش وزن بدن و درصد چربی با افزایش شیوع صافی کف پا گزارش کردند. در مطالعه فایفر و همکاران که بر روی 835 کودک انجام شد، 52 درصد کودکان با اضافهوزن،62 درصد کودکان چاق و 42 درصد با وزن طبیعی دارای صافی کف پا بودند [25]. در یک مطالعه که برونز و همکاران در آلمان انجام دادند، مشاهده شد کودکان چاق و با اضافهوزن بیشتر دارای پای نوع صاف بودند، درحالیکه کودکان لاغر بیشتر دارای نوع پای بلند و کشیده بودند [35].
مشابه تحقیق حاضر در کشور تایوان توسط چانگ و همکاران در بین 1024 کودک 5 تا 13 سال صورت گرفت که تفاوت معناداری در شیوع صافی کف پا بهترتیب در کودکان با وزن طبیعی 27 درصد، اضافهوزن 31 درصد و چاق 56 درصد گزارش شد [36]. تحقیقات مشابه دیگر وجود دارد که نشان میدهد کودکان دارای اضافهوزن و چاق در استرالیا بیشتر صافی کف پا دارند [25]. بهطورکلی میتوان باتوجهبه نتایج این تحقیق و تحقیقات قبلی تصور کرد چاقی و اضافهوزن منتج به کف پای صاف در کودکان میشود. بنابراین طبق شواهد، افزایش توده بدن و صافی کف پا موجب ناهنجاریهای سیستم عضلانیاسکلتی و تغییر بیومکانیکال در جهت نیروها و اثر متقابل بر مفاصل پا میشود که درنتیجه موجب برهم خوردن راستای پا و کاهش عملکرد حرکتی میشود [26].
نتایج تحقیق حاضر با نتایج موریسون و همکاران [23] و ایونز و همکاران [27] که ارتباط بین شاخص توده بدن و قوس کف پای کودکان را بررسی کرده بودند، همسو نیست. از دلایل عدم مغایرت نتایج تحقیق میتوان به ابزار اندازهگیری قوس کف پا، فاکتورهای آنتروپومتریکی و نمونههای تحت مطالعه اشاره کرد. در تحقیق موریسون و همکاران در کودکان 9 تا 12 سال از روش افت ناوی برای اندازهگیری قوس کف پا استفاده شده بود [23]. شاید روش مورداستفاده در اندازهگیری قوس کف پا بهخوبی الگوی افزایش وزن بر روی کاهش قوس طولی داخلی را نشان ندهد. از دیگر تحقیقات ناهمسو با تحقیق حاضر، تحقیق ایونز و همکاران در کودکان 7 تا 10 سال با استفاده از روش شاخص 6 مرحلهای وضعیت پا (6-FPI) بود که ارتباطی بین چاقی و کف پای صاف پیدا نشد [27]. از مهمترین علل عدم مغایرت، روش ارزیابی قوس کف پا بود که از روش FPI-6 استفاده شده بود. باتوجهبه اینکه این شاخص بیشتر بر پایه مشاهدات ارزیاب انجام میشود و روایی این روش بهدلیل تحت تأثیر قرار گرفتن مورفولوژی بافت نرم پایین است، درنتیجه ممکن است اثرات چاقی و اضافهوزن با روش FPI-6 تغییر قوس طولی داخلی پا را بهخوبی نشان ندهد. این در حالی است که در پژوهش حاضر برای ارزیابی صافی پا از دستگاه فتواسکنر پیشرفته استفاده شد.
در ارتباط با سطح پایین الگوی حرکتی بنیادی در کودکان با پای صاف میتوان اینگونه استنباط کرد که کودکان چاق و اضافهوزن، دارای تحرک و فعالیت بدنی بسیار کمی هستند و این امر به کاهش فرصتهای بازی، یادگیری و تمرین مهارتهای حرکتی بنیادی در این کودکان منجر شده و درنهایت میتواند به مشکلات روانی و جسمانی منتهی شود [37]. علاوهبراین کاهش فعالیت بدنی همراه با افزایش وزن میتواند صافی کف پا را تشدید کند. باتوجهبه نتایج تحقیق، لزوم انجام فعالیتها و بازیهای حرکتی در مراکز پیشدبستان و دبستان لازم به نظر میرسد. اگر این برنامهها با دقت اجرا شوند، میتوانند به افزایش تبحر کودکان در مهارتهای حرکتی بنیادی منجر شوند. درنتیجه افزایش فعالیت بدنی به کاهش شیوع چاقی، اضافهوزن و اختلالات اسکلتیعضلانی در آنها منجر میشود. در پایان باید اشاره کرد که بهدلیل تأثیر شایستگی در مهارت حرکتی برای ایجاد وزن سالم و پیشگیری از بیماریهای غیرواگیردار مانند بیماریهای قلبیعروقی، کبد چرب غیرالکلی و ناهنجاریهای اسکلتیعضلانی که پیامدهای چاقی و اضافهوزن هستند، باید بر روی آموزش و تمرین مهارتهای حرکتی بنیادین کودکان توجه بیشتری شود، زیرا کودکانی که شایستگی حرکتی بالاتری دارند، در مقابل شاخص توده بدنی پایینتر و درنتیجه وضعیت سلامتی بالاتری دارند.
نتیجهگیری
نتایج پژوهش کنونی نشان داد ارتباط معنیداری بین الگوهای حرکتی بنیادی با ترکیب بدن و ناهنجاری کف پای صاف در کودکان 3 تا 6 سال وجود دارد بدینصورت که تقویت الگوهای حرکتی باعث کاهش وزن، شاخص توده بدن و درصد چربی در کودکان میشود، زیرا این مهارتها مبنای فعالیتهای روزمره و ورزشی هستند. کسانی که در اوایل کودکی دارای الگوی حرکتی بنیادی بالاتری هستند، تمایل به توسعه شایستگی حرکتی بهتری دارند که این به کودکان فرصت بیشتری برای شرکت در فعالیتهای (ورزشی و تفریحی) اثرگذار بر ترکیب بدن میدهد. علاوهبراین کودکانی که سطح بالاتری از الگوی حرکتی بنیادی را نشان میدهند از وضعیت بهتری در شاخص اسکلتیعضلانی و وزنی برخوردارند که همین باعث کاهش ناهنجاریهای اسکلتیعضلانی ازجمله کف پای صاف میشود.
براساس نتایج پژوهش حاضر پیشنهاد میشود در پژوهشهای بعدی دامنه سنی و نمونه آماری بزرگتری مورد بررسی قرار گیرد تا بتوان نتایج آنها را بهدرستی به جامعه آماری موردنظر تعمیم داد.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
در اجرای پژوهش ملاحظات اخلاقی مطابق با دستورالعمل کمیته اخلاق پژوهشگاه تربیتبدنی و علوم ورزشی(IR.SSRI.REC.1400.1227) در نظر گرفته شده است.
حامی مالی
در این مقاله هیچگونه کمک مالی از سازمان تأمینکننده مالی در بخشهای عمومی و دولتی، تجاری، غیرانتفاعی دانشگاه یا مرکز تحقیقات دریافت نشده است.
مشارکت نویسندگان
تمام نویسندگان در آمادهسازی این مقاله مشارکت یکسان داشتند.
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان، این مقاله تعارض منافع ندارد.
تقدیر و تشکر
نویسندگان از تمامی مدیران، دستیاران و فرزندان محترم شرکتکننده در این پژوهش که ما را یاری کردند، تشکر میکنند.
References