Document Type : Original article
Authors
1 Department of Sport Sciences, Kish International Campus, University of Tehran, Kish, Iran.
2 Department of Health and Sports Medicine, Faculty of Physical Education and Sport Sciences, University of Tehran, Tehran, Iran.
3 Department of Sport Injuries and Corrective Exercises, Faculty of Physical Education and Sport Sciences, University of Guilan, Rasht, Iran.
4 Department of Pediatrics, School of Medicine, Hamadan University of Medical Sciences, Hamadan, Iran.
Abstract
Keywords
Main Subjects
Introduction
Cerebral palsy (CP) refers to a group of neurological disorders in one part of the brain, during which, depending on the severity of the involvement, the patient’s muscle power decreases, and the patient’s movement, balance and physical condition undergo fundamental changes. This disease is more common in childhood, so about two to three people out of every 1000 children are affected by this disease. CP has different types depending on the abnormalities it causes in each part of the brain, the four main types of which include spastic prevalence (spastic diplegia, spastic hemiplegia and spastic quadriplegia), dyskinetic, ataxic and a combination of the previous cases. Literature reviews have shown that in patients with spastic CP type 1, by performing rehabilitation interventions, the complications of their disease can be reduced to some extent. The purpose of rehabilitation interventions is to strengthen the patient’s balance, walking, and standing, as well as to strengthen their hope and spirit to gain individual independence, which is done by taking advantage of the flexibility of the patient’s functional recovery. In rehabilitating children with CP, various approaches and techniques are used, including muscle strengthening, manual stretching and massage, based on motor learning.
TheraSuit is one method used to rehabilitate CP patients in recent years. In this method, muscle abnormalities are reduced by wearing special clothes by imitating the correct bending patterns and opening large muscles. This study investigated the effect of 12 weeks of postural balance training with TheraSuit and its durability on balance control and gait parameters in children with CP.
Materials and Methods
This quasi-experimental study employed a pre-test-post-test design with a control group. The research was conducted on 12 children (6-12 years old) with spastic diplegia CP in Hamadan City, Iran, in 2021. They were selected using convenient sampling frrom CP children referred to occupational therapy and rehabilitation clinics in Hamedan. Children were assigned to two groups in a non-random way. The inclusion criteria include children with CP, spastic diplegia, 6-12 years old, whose disease has been confirmed by a neurologist, without a history of seizures or tendon surgery in the past year and with the informed consent of the parents for the child’s participation in the research. The exclusion criteria included seizures during the study and the absence of more than two consecutive sessions of rehabilitation exercises.
The TheraSuit used in this study was made in Iran, Tabriz, Avizh Rehabilitation Institute of Noandishan, with patent certificate 003950. The Berg balance scale was used to measure balance and was translated and adapted to Iranian culture. This scale included 14 items with 5 options (0-4). The total scores of the questionnaire were interpreted so that if the score is 0 to 20, it means imbalance, 20 to 40 means moderate balance, and more than 40 means good balance. To measure the kinematic parameters, a distance of 3.6 m was marked on the ground, and then the subjects were asked to walk this distance at maximum speed. Each subject was tested 3 times, and the results were recorded. The gait analysis of the patients was checked using three 100-Hz cameras installed on both sides of the test site.
The rehabilitation exercises while wearing a TheraSuit included 12 weeks of training, three sessions every other day for 60 minutes (10 minutes of warming up the body, 40 minutes of training and 10 minutes of cooling down the body).
Frequency, percentage, Mean±SD were used to describe the variables. To check the effectiveness of the intervention, according to the sample size of 6 people in each group, the non-parametric Mann-Whitney U and Wilcoxon tests were used to check the between-group and intra-group variation. All statistical analyses were performed in SPSS software, version 24 considering a significance level of 5%.
Results
Before the intervention, there was no significant difference between the two groups in the balance score (P>0.05). Our results showed a significant improvement in balance score after the intervention in the experimental group compared to the control group (P=0.002). Still, the walking speed, and hip and knee range of motion significantly decreased than the control group (P<0.05). The results showed that 10 weeks and one month later, there was a lasting effect of training in both groups (P>0.05).
Conclusion
Our results confirmed the effectiveness of the training program in the group with TheraSuit, so the use of TheraSuit in rehabilitation programs for CP patients is recommended. Examining the stability of the exercises in the two groups indicated the durability of the exercises in the two study groups.
Ethical Considerations
Compliance with ethical guidelines
This study was approved by the Sports Sciences Research Institute of Iran (Code: IR.SSRI.REC.1400.1310).
Funding
This paper was extracted from a doctoral dissertation of Salman Norian Dhno, approved by Department of Sport Sciences, Kish International Campus, University of Tehran.
Authors' contributions
All authors equally contributed to preparing this article.
Conflict of interest
The authors declared no conflict of interest.
Acknowledgments
The authors are grateful to the respected officials of the rehabilitation clinics and all parents and children with CP in Hamedan, Iran, who cooperated in conducting the present study.
مقدمه
بیماری فلج مغزی به گروهی از اختلالات عصبی در یک قسمت از مغز اطلاق میشود که طی آن بسته به شدت درگیری توان عضلانی بیمار کاهش مییابد و حرکت، تعادل و نیز وضعیت بدنی بیمار دچار تغییر اساسی میشود [1]. این بیماری در دوران کودکی شایعتر است، بهطوری که از هر 1000 کودک حدود 2 الی 3 نفر به این بیماری مبتلا میشوند [2]. فلج مغزی بسته به ناهنجاریهایی که در هر قسمت مغز ایجاد میکند انواع مختلفی دارد که چهار نوع اصلی آن شامل اسپاستیک (دیپلژی اسپاستیک، همیپلژی اسپاستیک و کوادریپلژی اسپاستیک)، دیسکینتیک، آتاکسیک و ترکیبی از موارد قبل است [1].
فلج مغزی اسپاستیک را شایعترین فلج مغزی کودکان مینامند، بهطوری که 80 درصد کودکان فلج مغزی دارای این نوع از بیماری هستند [3]. این نوع از فلج مغزی خود در سه دسته طبقهبندی میشود: دسته اول بیماران دارای اختلال دیپلژی اسپاستیک که بهدلیل سفت شدن عضلات پا (گاهی هم عضلات دست) دچار مشکل در راه رفتن میشوند؛ دسته دوم بیماران دارای اختلال همیپلژی اسپاستیک که بهدلیل از دست دادن تعادل یک طرف بدن در راه رفتن بهشدت دچار مشکل میشوند؛ و دسته سوم بیماران دارای کوادریپلژی اسپاستیک که شدیدترین نوع فلج مغزی اسپاستیک است و بیمار بهندرت قادر به راه رفتن است و معمولاً به اختلالات موازی در همه اعضای بدن دچار میشود. مطالعات نشان دادهاند در بیماران فلج مغزی اسپاستیک نوع اول با انجام مداخلات توانبخشی میتوان تا حدودی عوارض بیماری را کاهش داد [4]. هدف از مداخلات توانبخشی تقویت تعادل، راه رفتن و ایستادن بیمار و تقویت امید و روحیه آنها برای کسب استقلال فردی است که با بهرهگیری از ویژگی انعطافپذیری بازیابی عملکردی بیمار انجام میشود [5].
در توانبخشی کودکان مبتلا به فلج مغزی، از رویکردها و تکنیکهای مختلفی استفاده میشود که شامل روشهای تقویت عضلات، کشش دستی و ماساژ، روشهای مبتنی بر یادگیری حرکتی مانند درمان رشد عصبی، آموزش هدایتی و همچنین ورزشدرمانی، فیزیوتراپی، استفاده از سم بوتولینوم، جراحی، درمان با امواج شوک برونبدنی، رشد عصبی، تحریک الکتریکی عصبی عضلانی، آبدرمانی، تمرین راه رفتن روی تردمیل و تمرین یکپارچگی حسی و تعادلی هستند. شایان ذکر است که یک درمان واحد اثربخشی مطلق را تضمین نمیکند، بنابراین توانبخشی نیاز به درمان جامع و مکمل دارد [1، 6].
یکی از روشهای توانبخشی که تا کنون در درمان بیماریهای عصبی دارای اختلال حرکتی و تعادلی استفاده شده است، روش بهبود حس عمقی با استفاده از لباس فضایی است [7]. اگرچه لباس فضایی نخستینبار برای حفظ تناسب عضلانی بدن فضانوردان پس از تجربه بیوزنی در فضا استفاده شد، اما در اوایل سال 2000 میلادی بهطور جدی در درمان بیماریها مورداستفاده قرار گرفت [8]. لباس فضایی دارای نقاطی برای کمربند و اتصال باندهای الاستیکی است که بیمار با پوشیدن آن ضمن تقلید از الگویهای صحیح خم شدن و باز شدن عضلات بزرگ به اصلاح ناهنجاریهای عضلانی میپردازد. باندهای الاستیکی، عضلات کوتاهشده را تحت کشش و عضلات کشیدهشده را تحت فشار قرار میدهند و با فشار بر روی مفاصل باعث بهبود حس عمقی و افزایش هماهنگی و تعادل میشوند [9]. باتوجهبه بررسی اثربخشی لباس فضایی در مناطق مختلف جهان در بیماریهای مولتیپلاسکلروزیس [10]، پارکینسون [11] و ورزشکاران مبتلا به اسپرین مچ پا [12]، در ایران نیز این لباس در مطالعات محدودی مانند مطالعه خدادادی و رهنما در سال 1396 با هدف بررسی تأثیر تمرینات فرانکل، با و بدون لباس فضایی بر خستگی و تعادل بیماران مبتلا به مولتیپلاسکلروزیس [13] و مطالعه خیاطزاده ماهانی و همکاران در سال 1390 با هدف بررسی تأثیر استفاده از لباس فضایی اصلاحشده بر بهبود عملکرد حرکتی درشت کودکان فلج مغزی [14] به کار گرفته شده است. بررسی ادبیات تحقیق نشان داد اکثر مطالعات مداخلهای که از لباس فضایی برای بهبود تعادل بیماران بهره برده بودند بیماریهای دیگری بهغیر از بیماری فلج مغزی را بررسی کردهاند [2، 6، 15] و مواردی محدودی هم که در کودکان فلج مغزی به کار گرفته شده شامل کودکان فلج مغزی دیپلژی اسپاستیک نبوده است [15]. به عبارت دیگر، تا کنون مطالعه جامعی برای بررسی اثر لباس فضایی بر تعادل و کینماتیک راه رفتن در کودکان فلج مغزی بهویژه از نوع دیپلژی اسپاستیک انجام نشده است. بنابراین این مطالعه با هدف بررسی اثر لباس فضایی بر تعادل و کینماتیک راه رفتن کودکان فلج مغزی دیپلژی اسپاستیک با بهرهگیری از تمرینات جامع (کششی، قدرتی و تعادلی) در شهر همدان در سال 1400 انجام شد.
مواد و روشها
این مطالعه نیمهتجربی با گروه کنترل و اندازهگیری پیش و پسآزمون بر روی 12 نفر از کودکان فلج مغزی اسپاستیک دیپلژی در سال 1400 در شهر همدان انجام شد. نمونهگیری بهصورت در دسترس از بین کودکان مراجعهکننده به کلینیکهای کاردرمانی و توانبخشی شهر همدان انجام شد. تخصیص کودکان به دو گروه به روش غیرتصادفی براساس تمایل آنها صورت گرفت.
معیارهای ورود به مطالعه شامل کودکان دختر و پسر فلج مغزی دیپلژی اسپاستیک 6 تا 12 سال ارجاعشده از طرف پزشک متخصص مغز و اعصاب که بیماری آنها مورد تأیید قرار گرفته باشد، دادن رضایت آگاهانه و کتبی والدین جهت شرکت کودک در تحقیق، عدم سابقه تشنج و عدم سابقه جراحی تاندون در یک سال گذشته، و معیارهای خروج از مطالعه شامل ایجاد تشنج در حین مطالعه و نیز غیبت بیش از دو جلسه متوالی در تمرینات توانبخشی بود.
کودکان فلج مغزی اسپاستیک دیپلژی پس از تأیید پزشک به کلینیک ارجاع داده شدند و پس از ورود به کلینیک، مراحل پژوهش بهصورت شفاهی برای والدین این کودکان توضیح داده شد و رضایتنامه آگاهانه کتبی اخذ شد. برای اطمینان از عدم ایجاد آسیب به کودکان، تمام مراحل تحقیق شامل ارزیابی، آزمونها و تمرینات توسط یک ناظر کادر درمان کنترل شد.
تمرینات، مطابق با جدول شماره 1 و با زمانبندی 12 هفته و تعداد مشخص هر تمرین انجام شد.
لباس فضایی مورداستفاده در این مطالعه ساخت کشور ایران، تبریز، مؤسسه توانبخشی نواندیشان آویژ دارای گواهی ثبت اختراع به شماره 003950 بود. پروتکل تمرینات در تصویر شماره 1 نشان داده شده است. میزان وزنه تمرین براساس توانایی کودک بود. زمان استراحت بین حرکتها 10 الی 30 ثانیه بود. منظور از مابقی هفتهها، هفته سوم تا دوازدهم بود.
برای اندازهگیری تعادل ایستا و پویا از مقیاس تعادلی برگ استفاده شد (تصویر شماره 2).
عسگری و همکاران در سال 1386 این مقیاس را در ایران بومیسازی کردهاند [16]. این مقیاس شامل 14 سؤال پنجگزینهای (از نمره صفر تا 4) است. تفسیر این پرسشنامه براساس مجموع نمرات است، بهطوری که بازه صفر تا 20 بهمعنای عدم تعادل و بازه 20 تا 40 بهمعنای تعادل متوسط و بزرگتر از 40 بهمعنای تعادل خوب است [16].
برای اندازهگیری پارامترهای کینماتیک که در تصویر شماره 3 نشان داده شده است، مسافت 3/6 متر بر روی زمین علامتگذاری شد.
سپس از آزمودنیها خواسته شد این مسافت را با حداکثر سرعت راه بروند. از هر آزمودنی 3 بار تست گرفته شد و نتیجه ثبت شد. راه رفتن بیماران با استفاده از سه دوربین 100 هرتز که در دو طرف محل آزمون نصب شده بود بررسی شد. تمرینات توانبخشی ضمن پوشیدن لباس فضایی شامل 12 هفته تمرین، هر هفته 3 جلسه بهصورت یک روز در میان و بهمدت 60 دقیقه (10 دقیقه گرم کردن بدن، 40 دقیقه تمرین و 10 دقیقه سرد کردن بدن) بود [14].
تجزیهوتحلیل آماری
برای توصیف متغیرها از فراوانی، درصد، میانگین و انحرافمعیار استفاده شد. برای بررسی اثربخشی مداخله، باتوجهبه حجم نمونه (6 نفر در هر گروه) از آزمونهای ناپارامتری منویتنی یو و ویلکاکسون برای بررسی تغییرات بینگروهی و درونگروهی استفاده شد. تمامی تحلیلهای آماری در نرمافزار SPSS نسخه 24 با در نظر گرفتن سطح معنیداری 0/05 انجام شد.
یافتهها
نتایج بررسی همسانی گروههای مطالعه از نظر متغیرهای پایه در جدول شماره 2 ارائه شده است.
مطابق با جدول شماره 2، نتایج آزمون ناپارامتری منویتنی یو نشان داد در ابتدای مطالعه دو گروه از نظر متغیرهای جمعیتشناختی و نیز اندازهگیریهای اولیه کینماتیک راه رفتن همسان بودند (P>0/05).
مطابق با جدول شماره 3، نتایج آزمون ناپارامتری منویتنی یو نشان داد میانه نمره تعادل در گروه دارای لباس نسبت به گروه فاقد لباس افزایش معنیداری داشته است (0/002=P).
همچنین در گروه دارای لباس، سرعت راه رفتن نسبت به گروه فاقد لباس کاهش معنیداری داشت (0/009=P). دامنه حرکتی فلکشن ران در وضعیت حرکت (0/002=P) و دامنه حرکتی فلکشن زانو در وضعیت حرکت (0/041=P) نیز در گروه دارای لباس نسبت به گروه فاقد لباس کاهش معنیداری داشتند.
نتایج مقایسه تغییرات دو گروه قبل و بعد از مداخله بر حسب متغیرهای اندازهگیریشده در جدول شماره 4 ارائه شد.
مطابق با جدول شماره 4، نتایج آزمون ویلکاکسون نشان داد میانه نمره تعادل در گروه دارای لباس فضایی، بعد از مداخله نسبت به قبل از مداخله افزایش معنیداری داشته است، بهطوری که از 36/5 به 56/5 تغییر یافته است (0/027=P). در گروه فاقد لباس فضایی هم بعد از مداخله نسبت به قبل، افزایش اندکی ایجاد شده بود که از نظر آماری معنیدار نبود (0/26=P). در گروه دارای لباس فضایی بعد از مداخله نسبت به قبل از مداخله پارامترهای کینماتیک همگی (بهجز دامنه حرکتی فلکشن زانو در وضعیت ایستا) دچار کاهش معنیدار شده بودند (P<0/05)، اما در گروه فاقد لباس فضایی تفاوت معنیداری بین مقادیر قبل از مداخله و بعد از آن مشاهده نشد (P>0/05). تغییرات دامنه حرکتی فلکشن زانو در وضعیت ایستا، قبل و بعد از مداخله در هر دو گروه تفاوت معنیداری نداشت (P>0/05).
نتایج مربوط به بررسی اثر ماندگاری تمرینات ورزشی در دو گروه بر حسب متغیرهای اندازهگیریشده در جدول شماره 5 ارائه شده است.
مطابق جدول شماره 5، نتایج آزمون ویلکاکسون نشان داد در هر دو گروه با لباس فضایی و بدون لباس فضایی تفاوت معنیداری بین نمره تعادل کودکان فلج مغزی و کینماتیک راه رفتن، بلافاصله بعد از انجام تمرینات 12هفتهای و یک ماه بعد (اثر ماندگاری) وجود نداشت (P>0/05). تصویر شماره 4 روند تغییرات نمره تعادل در 3 مرتبه اندازهگیری قبل، بلافاصله پس از مداخله و یک ماه بعد از مداخله را نشان میدهد.
باتوجهبه تصویر شماره 4، در فاصله اندازهگیری دوم و سوم خط نمودار در هر گروه تقریباً یکنواخت شده که این موضوع نشاندهنده ماندگاری اثر تمرینات اصلاحی است.
بحث
فلج مغزی، شایعترین آسیب جسمی در دوره کودکی بهصورت یک آنسفالوپاتی غیرپیشرونده استاتیک ناشی از تکامل غیرطبیعی مغز یا صدمات مغزی در زمان قبل، حین یا سالهای اولیه پس از تولد است [17]. یکی از شایعترین انواع فلج مغزی، نوع اسپاستیک دیپلژی است که با درگیری اصلی در اندام تحتانی مشخص میشود [18]. مطالعه حاضر با هدف بررسی اثر و ماندگاری یک برنامه تمرینی 12هفتهای با لباس فضایی بر تعادل و کینماتیک راه رفتن کودکان فلج مغزی دیپلژی اسپاستیک انجام شد.
برنامه تمرینی در مطالعات گذشته بهصورت 6، 8 و 12 هفته بود [1، 7، 9] که در مطالعه حاضر از 12 هفته تمرین استفاده شد. در مطالعه حاضر از تمرینات کششی، قدرتی و تعادلی استفاده شد، در حالی که در مطالعات گذشته انواع مختلفی از تمرینها شامل راه رفتن روی تردمیل و تمرینات آموزشمحور در عضلات درشت بهمدت 4 هفته [19]، تمرینات کنترل اسنتریک و کانسنتریک بهمدت 4 هفته [20]، تمرینات فیزیوتراپی بهمدت 6 هفته [21]و تمرینات مقاومتی نشسته بهمدت 6 هفته مورداستفاده قرار گرفته بود [22].
نتایج آزمون منویتنی یو در مقایسه متغیرهای پژوهش پس از مداخله در دو گروه نشان داد از نظر متغیرهای نمره تعادل، سرعت راه رفتن، دامنه حرکتی فلکشن ران در وضعیت حرکت و دامنه حرکتی فلکشن زانو در وضعیت حرکت در دو گروه تفاوت معنیداری ایجاد شده است. به بیان دیگر، نتایج تحقیق حاضر نشان داد انجام تمرینات در گروه با لباس فضایی نسبت به گروه فاقد لباس فضایی عملکرد بهتری داشته و بهبود معنیداری در نمره تعادل، سرعت راه رفتن، دامنه حرکتی فلکشن ران در وضعیت حرکت و دامنه حرکتی فلکشن زانو در وضعیت حرکت ایجاد شده است. همسو با مطالعه حاضر، در مطالعات با مداخله لباس فضایی، در گروه مداخله نسبت به گروه کنترل تغییرات معنیدار و مثبتی در نمره تعادل و دامنه حرکتی ران و زانو ایجاد شده بود [19، 20، 22].
در توجیه بهبود حاصلشده میتوان به ویژگیهای ذاتی لباس فضایی شامل افزایش حس عمقی اشاره کرد. حس عمقی یک سیستم آناتومیک پیچیده شامل گیرندههای مختلف واقع در مفاصل، عضلات و تاندونهاست که بهطور نیمهخودآگاه از وضعیت و حرکات بدن اطلاعاتی در اختیار افراد میگذارند [15]. درواقع، سیستم عمقی مسئول درک وضعیت مفاصل در فضاست. گیرندههای این حس در پوست و مفاصل وجود دارند. از سوی دیگر، نقش بهبود راستای بدن، اعمال مقاومت و همچنین مشارکت فعال بیمار در تمرینات حرکتی و پیوستگی حضور کودکان فلج مغزی در جلسات درمانی در ایجاد بهبودی، غیرقابلانکار است [22]. حس عمقی در اثر یادگیری مجدد سیستم اعصاب مرکزی و شناخت حرکت صحیح عضلات تقویت شده و بهتدریج حرکات و پاسخهای بدن شکل طبیعی به خود میگیرد. مقصود اصلی استفاده از لباس فضایی هم همان نرمالسازی حرکات و پاسخهای بدن است [19].
نتایج مطالعه ما نشان داد نمره تعادل در کودکان فلج مغزی حاضر در گروه دارای لباس فضایی افزایش معنیدار داشت، بهطوری که از 36/5 به 56/5 تغییر یافت. همچنین در گروه دارای لباس فضایی، تمام پارامترهای کینماتیک (بهجز دامنه حرکتی فلکشن زانو در وضعیت ایستا) کاهش معنیدار پیدا کردند، اما در گروه فاقد لباس فضایی تفاوت معنیداری بین مقادیر قبل از مداخله و بعد از آن مشاهده نشد. تغییرات دامنه حرکتی فلکشن زانو در وضعیت ایستا، قبل و بعد از مداخله در هر دو گروه تفاوت معنیداری نداشت. در نتایجی همسو با نتایج مطالعه حاضر، خدادادی و همکاران در بررسی اثربخشی تمرینات تعادلی با و بدون لباس فضایی بر تعادل و الگوی راه رفتن بیماران مبتلا به پارکینسون، بعد از انجام مقایسات درونگروهی یعنی مقایسه هر گروه مطالعه با اندازهگیریهای خودش قبل از مداخله، اظهار داشتند که در گروه با لباس فضایی از نظر پارامترهای کینماتیک و نیز نمره تعادل تغییر معنیداری رخ داده است، بهطوری که نمره تعادل افزایش و نمره پارامترهای کینماتیک کاهش یافته است [12]. البته در مطالعه ایشان برخلاف مطالعه حاضر، کاهش مقدار دامنه حرکتی فلکشن زانو در وضعیت ایستا نسبت به قبل از مداخله معنیدار بود. در مطالعه حاضر، اگرچه تغییرات میانه مقدار دامنه حرکتی فلکشن زانو بهشکل کاهشی بود یعنی قبل از مداخله برابر 152 و بعد از آن برابر 143/5 بود، اما این تغییرات بهلحاظ آماری معنیدار نبود. دلیل اختلاف یافتههای ما با مطالعه خدادادی و همکاران میتواند حجم نمونه متفاوت و نیز جمعیت مطالعه (جامعه آماری) متفاوت باشد. به عبارت دیگر، ممکن است پاسخ بیماران پارکینسون به مداخله مربوطه متفاوت از پاسخ بیماران فلج مغزی باشد.
در مطالعه حاضر برای بررسی اثر ماندگاری مداخله، علاوه بر اندازهگیری نمره تعادل و پارامترهای کینماتیک بلافاصله بعد از مداخله، محققان یک ماه بعد نیز اقدام به اندازهگیری مجدد نمرات تعادل و پارامترهای کینماتیک کردند. نتایج آزمون ناپارامتری ویلکاکسون در بررسی نمرات نشان داد در هر دو گروه پس از گذشت یک ماه از زمان مطالعه هنوز هم مقادیر نمره تعادل و پارامترهای کینماتیک تغییر معنیداری نکرده بودند. این یافته مهر تأییدی بر ماندگاری اثر 12 هفته تمرین اصلاحی بود.مدتزمان 12 هفته، بیشترین زمان انجام تمرینات اصلاحی در بین مطالعات گذشته بود [1، 5، 13، 23، 24]. بررسی ماندگاری اثرات تمرینهای اصلاحی در مطالعه خیاطزاده ماهانی و کریملو که به مقایسه تأثیر استفاده از لباس فضایی و روش توانبخشی بوبات بر عملکرد حرکتی درشت کودکان مبتلا به فلج مغزی در کلینیک توانبخشی ولیعصر(عج) تهران پرداخته بودند نیز انجام شده بود. ایشان مدتی پس از بررسی در یک فاصله زمانی کمتر از یک ماه اظهار داشتند که در گروه دریافتکننده لباس فضایی با قطع جلسات درمانی اثر تمرینات ماندگار بوده و بهبودی ادامه یافته، در حالی که در روش بوبات بهبودی پس از قطع جلسات مداخله ماندگاری نداشت و تا اندازهای از بین رفته بود [24]. بررسی ماندگاری اثر مداخله، تصویر روشنی از اثربخشی و مفید بودن مداخله انجامشده نشان میدهد که در مطالعات گذشته غالباً اثر ماندگاری مداخله بررسی نشده بود.
نتیجهگیری
درمجموع، یافتههای مطالعه حاضر اثربخشی تمرینات اصلاحی در گروه با لباس فضایی را نسبت به گروه فاقد لباس فضایی در اکثر متغیرهای مرتبط با کینماتیک راه رفتن کودکان فلج مغزی نشان داد. بررسی اثر ماندگاری تمرینات اصلاحی نشان داد در هر دو گروه پس از گذشت یک ماه از زمان مطالعه، ماندگاری اثر 12 هفته تمرین اصلاحی برقرار بود. اگرچه مطالعات بیشتری با حجم نمونه بیشتر برای تأیید نتایج مطالعه حاضر لازم است، اما باتوجهبه اثربخشی تمرینات اصلاحی در گروه با لباس فضایی نسبت به گروه بدون لباس فضایی، استفاده از آن را میتوان بهعنوان یک روش جدید و مهیج در کودکان فلج مغزی توصیه کرد و کاردرمانها، فیزیوتراپها و کلیه جامعه پزشکی، پیراپزشکی و توانبخشی و همچنین متخصصین ورزش و حرکات اصلاحی و تربیتبدنی معلولیت میتوانند این روش را بهعنوان یک روش جدید جهت احیای تعادل و اصلاح پارامترهای کینماتیک در کودکان فلج مغزی استفاده کنند.
از نقاط قوت این مطالعه میتوان به طول مدت تمرینات کششی و استقامتی اشاره کرد که در این مطالعه بهمدت 12 هفته بود ولی در مطالعات گذشته اغلب مداخلات ورزشی بهمدت 3 یا 6 هفته انجام میشدند. باتوجهبه بررسی متون، در اکثر مطالعات اثر ماندگاری بررسی نشده بود، اما در مطالعه حاضر اثر ماندگاری مداخله یک ماه بعد از اتمام مطالعه بررسی شد و تغییرات نمرات تعادل و پارامترهای کینماتیک مورد آزمون قرار گرفت. از محدودیتهای این مطالعه میتوان به عدم امکان تخصیص تصادفی کودکان به گروههای موردمطالعه اشاره کرد، چون تقسیمبندی به دو گروه در این مطالعه براساس علایق کودکان صورت گرفته بود.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
این پژوهش با کد اخلاق IR.SSRI.REC.1400.1310 در کمیته اخلاق پژوهشگاه تربیتبدنی و علوم ورزشی تأیید شده است.
حامی مالی
این مقاله برگرفته از رساله دکترای تخصصی سلمان نوریان دهنو در گروه علوم ورزشی، پردیس بینالمللی کیش، دانشگاه تهران است و هیچگونه کمک مالی از سازمانیهای دولتی، خصوصی و غیرانتفاعی دریافت نکرده است.
مشارکت نویسندگان
تمام نویسندگان در آمادهسازی این مقاله مشارکت یکسان داشتند.
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان، این مقاله تعارض منافع ندارد.
تشکر و قدردانی
از مسئولین محترم کلینیکهای توانبخشی شهر همدان و همه والدین و کودکان فلج مغزی در شهر همدان که در انجام مطالعه حاضر همکاری رکردند تشکر و قدردانی میکنیم.
References
References