Document Type : Original article
Authors
Department of Biomechanics and Sport Injuries, Faculty of Physical Education and Sport Science, Kharazmi University, Tehran, Iran.
Abstract
Keywords
Main Subjects
Introduction
Human posture is affected by factors such as age, gender, and physical activity. Many studies have shown that sports activities affect the posture of athletes. The spine undergoes certain changes in handball players, depending on the type and nature of the activities. Handball is a sport where asymmetrical elements (passing, throwing) dominate symmetrical elements (running, catching). Research has shown that athletes are more prone to postural deviations than non-athletes. Forward head and thoracic kyphosis are the most common deformities in overhead athletes. Another deformity is the upper crossed syndrome (UCS), which refers to specific altered muscle activation and movement patterns along with some postural deviations. Alterations in muscle activation include over-activity of the upper trapezius, levator scapula, and pectorals muscles and under-activity of the deep cervical flexors, middle and lower trapezius, and serratus anterior. Abnormal posture and altered movement and muscle activity patterns has been reported in people with UCS. These changes can lead to imbalance in muscle activation, altered movement patterns, and biomechanical changes. The present study aims to investigate the effect of corrective exercises on posture, upper extremity muscle activity patterns, and shoulder kinematics in male handball players with UCS.
Materials and Methods
In this study, 30 male handball players (aged 14-20 years) with UCS in Eslamabad-e-Gharb county, Iran were selected based on the inclusion and exclusion criteria, and using a convenience sampling method. The sample size was determined using Gpower software, and assuming α= 0.05, 1-β = 0.8, and effect Size = 0.95. The participants were randomly divided into two groups of control (n=15) and exercise (n=15). Electromyographic and kinematic data of the upper extremity were recorded while throwing balls to the goal three times consecutively before and after the intervention. The exercise group performed corrective exercises for 8 weeks (3 sessions a week), but the control group did not receive any intervention. Two-way analysis of variance and Bonferroni test were used to analyze the data. The significant level was set at 0.05.
Results
Forward head posture (P=0.001), forward shoulder posture (P=0.003), and kyphosis (P=0.002) showed significant improvements in the exercise group compared to the control group from pretest to posttest phase. In the preparatory and throw phases (slow and fast throwing), higher activities of supraspinatus, lumbar erector spinae, upper trapezius, middle trapezius, latissimus dorsi, and pectoralis major were observed in the exercise group compared to the control group (P=0.05). Moreover, in the preparatory and throw phases, higher range of motion of shoulder flexion, forward flexion of shoulder, internal rotation of shoulder, external rotation of shoulder, and shoulder abduction were observed in the exercise group compared to the control group (P=0.05).
Conclusion
Corrective exercises can significantly alter shoulder kinematics and upper extremity muscle activity patterns in male handball players with UCS, which can be used in future studies to prevent UCS in handball players during throwing the ball.
Ethical Considerations
Compliance with ethical guidelines
The ethical principles, such as obtaining informed consent from the participants, the confidentiality of their information, giving them the right to leave the study, were observed in this research. Ethical approval was obtained from the Research Ethics Committee of Sport Sciences Research Institute of Iran. (Code: IR.SSRI.REC.1399.922).
Funding
This study was extracted from the PhD thesis of first author approved by the Department of Biomechanics and Sport Injuries, Faculty of Physical education and Sport Science, Kharazmi University, Tehran, Iran. This research did not receive any specific grant from funding agencies in the public, commercial, or not-for-profit sectors.
Authors' contributions
The authors contributed equally to preparing this article.
Conflict of interest
The authors declared no conflict of interest.
Acknowledgments
The authors would like to thank all patients for their cooperation in this study.
مقدمه
پوسچر یا وضعیت بدنی مناسب به بسیاری از متغیرهای بیومکانیکی، کنترل حرکتی و متغیرهای عملکردی مرتبط است، همچنین پوسچر مناسب برای فعالیتهای عملکردی بسیار مهم و ضروری است [1]. انحراف از پوسچر سالم، باعث بروز تعادل عصبیعضلانی میشود و اختلالات اسکلتیعضلانی را نشان میدهد [2]. پوسچر انسان تحت تأثیر عواملی مانند سن، جنس [3] و فعالیت فیزیکی قرار دارد [4]. عادات نادرست و تکرار آنها موجب بروز ناهنجاریهای بدنی میشود. درعینحال هر ورزشکار بسته به نوع فعالیتش، مستعد انواع خاصی از ناهنجاریهاست [5]. ستون فقرات در رشتههای ورزشی، متناسب با نوع و ماهیت فعالیتهای آن دچار تغییرات خاصی میشود [5]. بهویژه در ورزشکاران جوان بهدلیل همزمان بودن فرایند رشد با ورزش حرفهای، بدن وضعیت خاص متناسب با آن رشته ورزشی را به خود میگیرد. بهعبارتدیگر بدن با وضعیتهای قامتی موردنیاز آن فعالیت بدنی تطابق مییابد [6]. تحقیقات نشان دادهاند ورزشکاران بیشتر از غیر ورزشکاران مستعد ابتلا به انحرافات پوسچرال هستند [6]. بسیاری از تحقیقات تأیید کردهاند فعالیت فیزیکی با سطح بالا بهصورت تمرینات منظم تأثیر مهمی بر توسعه فیزیکی ساختار بدنی افراد جوان [7] و وضعیت بدنی آنها دارد [8].
در ورزشهایی که بیشتر یک طرف اندام غالب است، اختلالات وضعیتی بیشتر از رشتههایی اتفاق میافتد که تمرینات متقارن دارند. بهعلاوه ورزشکاران با انحراف پوسچر ممکن است بیشتر مستعد آسیب باشند [9]. هندبال یکی از رشتههای ورزشی است که در آن عناصر نامتقارن (پاس، پرتاپ به سمت دروازه)، بر عناصر متقارن (دویدن، گرفتن)، غالب است. همچنین در هندبال انواع گوناگونی از ناهنجاریهاییی که از نمای قدامی و خلفی مشاهده میشود، شکل میگیرد [10]. ناهنجاری سر به جلو و تغییرات شانه و ستون فقرات از شایعترین ناهنجاریها در ورزشکاران دارای فعالیتهای حرکتی بالای سر است [11].
سندرم متقاطع فوقانی ازجمله ناهنجاریهایی است که با تغییرات سر و شانه و ستون فقرات همراه است [11]. در این ناهنجاری به دنبال تغییر الگوی عضلانی [12] و کوتاهی و ضعف در عضلات [13] (کوتاهی عضلات سینهای کوچک و بزرگ، تراپزیوس فوقانی، بالابرنده کتف [14]، جناغی چنبری پستانی و ضعف عضلات متوازیالاضلاع، تراپزیوس میانی و تحتانی، دندانهای قدامی و فلکسورهای عمقی گردن)، تغییر در بیومکانیک مفصل گلنوهومرال و کتف، نیز اتفاق میافتد. این تغییرات در حین پرتاب استرس طولانی را روی شانه و کتف [15] ایجاد میکند و سبب برخیها آسیبها، مانند ایمپینجمنت شانه، گیرافتادگی عصب و سندرم خروجی قفسه سینه [16] میشود. فعالیت نرمال عضلات بخش فوقانی و تحتانی تراپزیوس، سراتوس آنتریور و اسکاپولاتوراسیک، به الگوی حرکتی نرمال کتف و شانه کمک میکند [17].
نقش اساسی کتف در فعالیت طبیعی شانه کاملاً پذیرفته شده است. توالی زمان فراخوانی عضلات و شدتی که هرکدام از عضلات در حین حرکت دارند، برای حرکت هماهنگ کتف و بالا بردن سر استخوان بازو بسیار مهم است [18]. بنابراین باتوجهبه مطالب پیشگفت حفظ تعادل عضلانی اندام فوقانی و همچنین توالی زمان فراخوانی عضلات کمربند شانه یک ضرورت برای الگوی طبیعی کتف و شانه است و مداخلات تمرینی با هدف تقویت عضلات ضعیف و کشش عضلات سفتشده میتواند ناهنجاری سر به جلو و شانه گرد را بهبود بخشد و تعادل عضلانی را برگرداند [19]. همچنین مداخلات تمرینی با هدف بازیابی کنترل حرکتی و ایجاد تعادل در فعالیت عضلات کتف در ناهنجاری سندرم متقاطع فوقانی به کار میرود [20]. نشان داده شده است که تمرینات ثباتدهنده کتف، فعالیت عضلانی را نرمال میکند که این عامل میتواند به بهبود پوسچر کمک کند [21]. همچنین نرمال کردن فعالیت عضلانی بخش فوقانی و تحتانی تراپزیوس و سراتوس آنتریور و عضلات اسکاپولاتوراسیک میتواند به بهبود الگوی نرمال کتف و شانه کمک کند [22]. بنابراین تمرینات اصلاحی برای افراد مبتلا به سندرم متقاطع فوقانی ممکن است فعالیت عضلانی را در حین پرتاب نرمال کند که این میتواند یک پتانسیل برای جبران ضعف عضلات و الگوی غیرنرمال کتف و شانه باشد.
تمرینات اصلاحی برای ایجاد الگوی نرمال کتف و شانه در هنگام پرتاب یک فاکتور کلینیکی مهم برای برنامه توانبخشی افراد مبتلا به سندرم متقاطع فوقانی است. در مطالعات گذشته تمرینات مختلفی برای افراد با ناهنجاری سندرم متقاطع فوقانی ارائه شده است [23, 24]. در مطالعات گذشته، تمرکز مداخلات تمرینی بیشتر بر کشش عضلات کوتاهشده و تقویت عضلات ضعیفشده بوده است [23, 24]، درحالیکه در این مداخلات به جنبههای عصبشناختی مشکلات اسکلتیعضلانی و سیستمهای عصبی مرکزی و محیطی که حرکت را کنترل میکنند، توجه نشده است [25, 26]. در رویکرد عصبشناختی نقش عملکرد حرکتی در مشکلات اسکلتیعضلانی خیلی مهم است. بهعلاوه تغییر در راستا، فقط تغییر در طول و قدرت عضله نیست، بلکه بیشتر تغییرات در فاکتورهای عصبیعضلانی، مانند بهکارگیری عضله است [27]. درحقیقت، اختلال در واحدهای کنترل حرکتی با تغییر در فعالیت عضلانی و بالطبع ثباتپذیری همراه خواهد بود [28]. این تغییرات در بهکارگیری واحد حرکتی، تعادل عضلانی، الگوی حرکتی و سرانجام برنامه حرکتی را تغییر خواهد داد. در تحقیقات گذشته، بیشتر بر تأثیر تمرینات بر پوسچر افراد با سندرم متقاطع فوقانی کار شده است و زوایای سر به جلو و شانه گرد و کایفوز و تأثیر تمرینات اصلاحی را بر این زوایا بررسی کردهاند. تا آنجایی که مطالعه شده است، هنوز مطالعهای به بررسی تأثیر تمرینات اصلاحی بر روی فعالیت عضلات و کینماتیک کتف و شانه در هنگام پرتاب توپ هندبال نپرداخته است. بنابراین هدف از مطالعه حاضر بررسی تأثیر تمرینات اصلاحی بر پوسچر، فعالیت عضلانی و کینماتیک شانه در هندبالیستهای دارای سندرم متقاطع فوقانی است. β-1
مواد و روشها
پژوهش حاضر از نوع نیمهآزمایشی با طرح تحقیق پیشآزمون پسآزمون در 2 گروه کنترل و آزمایش است. همچنین جامعه آماری پژوهش حاضر دانشآموزان پسر هندبالیست در دامنه سنی 14 تا 20 و دارای ناهنجاری سندرم متقاطع فوقانی بودند. با استفاده از نرمافزار جیپاور و با فرض 0/05=a و 0/8=β-1 و Effect Size=0/59 و 30 نفر از دانشآموزان پسر هندبالیست شهرستان اسلامآباد غرب دارای ناهنجاری سندرم متقاطع فوقانی باتوجهبه معیارهای ورود و خروج از تحقیق و با روش نمونهگیری دردسترس انتخاب شدند و سپس بهصورت تصادفی و با نسبت 1:1 در 2 گروه کنترل (15=n) و تمرینات اصلاحی جامع (15=n)، تقسیم شدند. قبل از اجرای آزمون و تمرینات، فرم رضایتنامه آگاهانه توسط شرکتکنندگان و اولیای آنها تکمیل شد. همچنین این مطالعه کد اخلاق را از پژوهشگاه تربیتبدنی و علوم ورزشی دریافت کرد.
معیارهای ورود به تحقیق
داشتن ناهنجاری سر به جلو بزرگتر از 46 درجه [29]، شانه به جلو بزرگتر از 52 درجه [29]، کایفوز بزرگتر از 42 درجه [30]، محدوده سنی 14 تا 20 سال، شاخص توده بدنی نرمال، مذکر بودن، سابقه فعالیت 5 سال هندبال.
معیارهای خروج از تحقیق
مشاهده علائم پاتولوژی مرتبط با سابقه شکستگی، جراحی یا بیماریهای مفصلی ستون فقرات، دارا بودن ناهنجاری تأثیرگذار بر روند تحقیق بهجز سندرم متقاطع فوقانی، داشتن هرگونه درد در ناحیه گردن یا اندام فوقانی، عدم اتمام برنامه تمرینی براساس تحقیق، عدم تمایل آزمودنیها به ادامه شرکت در تحقیق، عدم شرکت آزمودنی در 2 جلسه تمرین متوالی، آسیبدیدگی حین اجرای تمرینات [31].
بهطورکلی آزمودنیها در هر 2 گروه (کنترل و آزمایش)، تکلیف پرتاب توپ را 3 مرتبه بهصورت متوالی و آهسته و 3 مرتبه بهصورت متوالی و سریع در پیشآزمون و پسآزمون انجام دادند. در هنگام پرتاب توپ در پیشآزمون و پسآزمون متغیرهای کینماتیکی و فعالیت عضلات در هر 2 گروه اندازهگیری شد. پسآزمون پس از 8 هفته تمرینات اصلاحی جامع انجام شد. در تکلیف حرکتی پرتاب توپ، از شرکتکنندگان خواسته شد ابتدا پای غالب در جلو و پای غیرغالب را عقب بگذارند، سپس دست را بالای سر برده و بدون اینکه پا از زمین جدا شود، پرتاب خود را انجام دهند [32].
قبل از ثبت دادهها، به شرکتکنندگان دررابطهبا میزان قدرت و سرعت پرتاپ توپ توضیحاتی داده شد. در حین انجام تکلیف حرکتی، اطلاعات کینماتیکی اندام تحتانی در هر 3 صفحه حرکتی و فعالیت الکترومایوگرافی عضلات فوق خاری، ارکتور اسپاینه، ذوزنقه فوقانی، میانی، پشتی بزرگ، سینهای بزرگ در 3 حرکت پرتاب توپ آهسته و پرتاب توپ سریع در 2 مرحله آمادگی و پرتاب ثبت و تجزیهوتحلیل شد. مرحله آمادگی از لحظهای که فرد توپ را از پهلو بالا آورد تا زمانی که شانه او حداکثر چرخش خارجی را میگرفت و مرحله پرتاب از لحظه حداکثر چرخش خارجی شانه تا ایجاد چرخش داخلی و رها شدن توپ در نظر گرفته شد.
قبل از اجرای تکلیف حرکتی، جهت گرم کردن از شرکتکنندگان خواسته شد 10 دقیقه دویدن آرام و حرکات کششی بالاتنه داشته باشند. همچنین تحقیق حاضر در آزمایشگاه بیومکانیک ورزشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان انجام شد.
قبل از اجرای آزمون در مرحله الکترودگذاری، از الکترودهای سطحی نقرهـکلراید یکبارمصرف مدل F-RG ساخت شرکت Skintact کشور آلمان استفاده شد. فاصله مرکز تا مرکز الکترودها تقریباً 2/5 بود که در جهت فیبرهای عضلات بر روی دست برتر براساس پروتکل SENIAM قرار گرفت [33]. جهت مشخص کردن دست برتر آزمودنیها، باتوجهبه راستدست بودن و یا چپدست بودن آزمودنیها دست برتر آنها مشخص شد. آزمودنیهایی که راستدست بودند، دست برتر آنها راست انتخاب شد و این افراد باید در هنگام پرتاب پای چپ را جلو میگذاشتند و برعکس. همچنین جهت کاهش مقاومت پوست و جهت افزایش کیفیت دریافت بیوسیگنالهای عضلانی، سطح پوست تراشیده، سمباده کشیده و با الکل 0/70 تمیز شد. سیگنالهای الکتریکی عضلات با استفاده از سیستم الکترومایوگرافی وایرلس برند myon (16 کاناله، ساخت کشور سوئیس)، با فرکانس نمونهبرداری 1000 هرتز ثبت و سپس نویز دادهها با پهنای باند 10 تا 450 هرتز فیلتر شد (تصاویر شماره 1، 2).
دادههای ثبتشده با استفاده از شیوه ریشه میانگین مجذور، جهت تعیین میزان فعالیت امواج تجزیهوتحلیل شد. بهمنظور نرمالسازی دادهها، فعالیت هر عضله براساس درصدی از بیشترین ریشه میانگین مجذور سیگنال در طول فعالیت نرمال و بیان شد. همچنین برای تحلیل سیگنالهای خام از نرمافزار متلب استفاده شد [34].
بهمنظور ثبت متغیرهای کینماتیکی از سیستم آنالیز حرکت (مدل Vicon، ساخت کشور انگلستان)، مجهز به 10 دوربین استفاده و فرکانس نمونهبرداری 250 هرتز در نظر گرفته شد. دادههای حاصل از ثبت کینماتیک اندام تحتانی در هر 3 صفحه حرکتی حین پرتاب توپ هندبال با استفاده از نرمافزار Nexus (نسخه 2/5)، محاسبه و میانگین زوایای موردنظر تعیین شد. همچنین جهت ارزیابی کینماتیک اندام فوقانی حین پرتاب توپ هندبال پس از کالیبراسیون سیستم و قبل از انجام تست، 14 مارکر بازتابنده آناتومیکی با قطر 15 میلیمتر در طرف راست و یا چپ اندام فوقانی (بستگی به راستدست بودن و چپدست بودن، مارکرها یا در قسمت چپ و یا راست قرار میگرفت)، به روش پلاگین گیت [35]، بر روی نقاط آکرومیوکلاویکولار، آکرومیون (3 مارکر)، زاویه آکرومیال، اپی کندیل داخلی و خارجی بازو، زائده استیولوید رادیوس و اولنا، دومین استخوان متارکارپال، زائده مهره هفتم گردنی و دهم پشتی، بخش فوقانی دسته استخوان جناغ سینه، انتهای تحتانی استخوان جناغ، سر دومین متاتارسال انگشت، در هر فرد نصب شد [36].
تمرینات اصلاحی جامع
تمرینات اصلاحی جامع بهمدت 8 هفته 3 بار در هفته و هر جلسه بهمدت 1 ساعت (10 دقیقه، گرم کردن و 45 دقیقه تمرین اصلی، 5 دقیقه سرد کردن)، برای گروه آزمایش انجام شد (تصویر شماره 3).
گروه کنترل طی 8 هفته تحت هیچگونه برنامه درمانی قرار نگرفتند. تمرین اصلاحی جامع براساس پروتکل پایه مطالعات پیشین انتخاب شد [37، 38]. در برنامه تمرینی این پژوهش، تمرینات تقویتی با لود کم و در 2 ست و 10 تکرار در هفته اول تا دوم شروع شد و سپس بهطور تدریجی و کمشدت، ست و تکرارها افزایش پیدا کرد. در هفته سوم تا پنجم، تمرینات به 3 ست و 12 تکرار افزایش پیدا کرد و سرانجام از هفته ششم تا هشتم، تمرینات به 3 ست و 15 تکرار افزایش پیدا کرد. استراحت بین هر ست 30 ثانیه بود. تمرینات کششی با 14 ثانیه نگه داشتن حرکت شروع شد و سپس هر هفته 2 ثانیه، نگه داشتن حرکت کششی افزایش داشت و ستهای حرکات کششی مانند حرکات تقویتی افزایش داشت. زمان استراحت بین ستهای حرکات کششی 30 ثانیه بود. تفاوت این برنامه تمرینی با تمرینات پیشین در این بود که این تمرینات، ترکیبی از 2 نوع تمرینات مطالعات پیشین بود [38، 39].
بهمنظور بررسی و تجزیهوتحلیل آماری دادههای خام بهدستآمده از تحقیق، از آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد. برای توصیف ویژگیهای جمعیتشناختی آزمودنیها از میانگین توصیفی و انحرافمعیار و جهت بررسی نرمال بودن توزیع دادهها از آزمون شاپیرو ویلک استفاده شد. باتوجهبه نرمال بودن توزیع دادهها، پس از تحلیل، نرمالسازی و فیلترینگ دادههای حاصل از ثبت فعالیت الکترومیوگرافی عضلات موردمطالعه و کینماتیک اندام فوقانی، با استفاده از نرمافزار متلب از آزمون آماری میکس آنووا (2×2 Mixed Model ANOVA) برای بررسی متغیرهای تحقیق استفاده شد. همچنین در صورت معناداری اثرات اصلی یا اثر متقابل (زمان×گروه)، جهت بررسی تفاوتهای درونی از آزمون بونفرونی استفاده شد. عامل درونگروهی (قبل و بعد از مداخله)، بهعنوان اثر اصلی زمان و عامل بینگروهی (گروه کنترل و تمرینات اصلاحی جامع)، بهعنوان اثر اصلی گروه در نظر گرفته شد. دادههای خام حاصل از تحقیق در برنامه اکسل جمعبندی و با برنامه SPSS نسخه 22 مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. سطح معناداری در تحقیق حاضر در سطح 95 درصد با میزان آلفای کوچکتر و یا مساوی با 0/05 در نظر گرفته شد
یافتهها
در پژوهش حاضر 30 نفر دانشآموز هندبالیست مرد دارای سندرم متقاطع فوقانی در 2 گروه آزمایش و کنترل موردمطالعه قرار گرفتند. بررسی مشخصههای جمعیتشناختی نشان داد در میانگین و انحراف معیار سن، قد، وزن، شاخص توده بدنی شرکتکنندگان بین 2 گروه ازنظر آماری تفاوت معناداری وجود ندارد (0/05=P). (جدول شماره 1).
نتایج تجزیهوتحلیل دادههای زاویه سر به جلو، شانه گرد و کایفوز براساس آزمون آماری آنووا دوطرفه حاکی از عدم تفاوت معناداری در اثر متقابل گروه و زمان و اثر اصلی گروه در پارامترهای موردارزیابی بود، اما اثر اصلی زمان در زوایای سر به جلو، شانه گرد و کایفوز معنادار بود. نتایج حاصل از آزمون تعقیبی بونفرونی حاکی از کاهش زوایای سر به جلو، شانه گرد و کایفوز بعد از مداخله نسبت به قبل از مداخله در گروه تمرینات اصلاحی جامع بود (0/05>P) (جدول شماره 2).
نتایج تجزیهوتحلیل دادههای الکترومیوگرافی عضلات براساس آزمون آماری آنووا حاکی از عدم تفاوت معناداری در اثر متقابل گروه و زمان، در تمام متغیرهای موردارزیابی بود. همچنین عدم تفاوت معناداری در اثر اصلی گروه در متغیرهای راستکننده ستون مهرههای کمری (فاز پرتاپـحالت آهسته)، ذوزنقه فوقانی (فاز آمادگی پرتاپـحالت آهسته)، ذوزنقه میانی (فاز پرتاپـحالت آهسته)، لاتسمی دورسی (فاز آمادگیـحالت آهسته)، پشتی بزرگ (فاز پرتابـحالت آهسته)، سینهای بزرگ (فاز آمادگیـحالت آهسته)، مشاهده شد. بهعلاوه عدم تفاوت معناداری در اثر اصلی زمان در متغیرهای راستکننده ستون مهرههای کمری (فاز آمادگی ـ حالت سریع)، ذوزنقه فوقانی (فاز پرتاپـحالت آهسته)، سینهای بزرگ (فاز پرتابـحالت سریع)، مشاهده شد.
همچنین براساس این آزمون آماری فقط تفاوت معناداری در اثر اصلی گروه و همچنین آزمون تعقیبی بونفرونی در متغیرهای عضلات فوق خاری در اثر اصلی زمان و گروه (فاز آمادگی و پرتاپ در 2 حالت پرتاپ آهسته و سریع)، (0/05=P)، راستکننده ستون مهرههای کمری در اثر اصلی زمان (فاز آمادگیـحالت آهسته، فاز پرتاپـحالت آهسته و سریع پرتاپ) و در اثر اصلی گروه (فاز آمادگیـحالت آهسته و سریع پرتاپ و فاز پرتاپـحالت سریع پرتاپ) (0/05=P)، ذوزنقه فوقانی در اثر اصلی زمان (فاز آمادگیـحالت آهسته و سریع و فاز پرتاپـحالت سریع پرتاپ) و در اثر اصلی گروه (فاز آمادگیـحالت سریع پرتاپ و فاز پرتاپـحالت آهسته و سریع پرتاپ) (0/05=P)، ذوزنقه میانی در اثر اصلی زمان (فاز آمادگی و پرتاپـحالت آهسته و سریع) و در اثر اصلی گروه (فاز آمادگیـحالت آهسته وسریع و فاز پرتاپ ـ حالت سریع پرتاپ) (0/005=P)، پشتی بزرگ در اثر اصلی زمان (فاز آمادگی و پرتاپـحالت آهسته و سریع) و در اثر اصلی گروه (فاز آمادگی ـ حالت سریع و فاز پرتاپـحالت سریع پرتاپ) (0/05=P)، سینهای بزرگ در اثر اصلی زمان (فاز آمادگیـحالت آهسته و سریع و فاز پرتاپ-حالت آهسته) و در اثر اصلی گروه (فاز آمادگیـحالت سریع و فاز پرتاپـحالت آهسته و سریع) (0/05=P) مشاهده شد (جدول شماره 3).
نتایج تجزیهوتحلیل دادههای کینماتیکی براساس آزمون آماری آنووا دوطرفه حاکی از عدم تفاوت معناداری در اثر متقابل گروه و زمان، در تمام متغیرهای موردارزیابی بود و تنها در متغیر آبداکشن شانه (درجه) (در فاز آمادگیـحالت پرتاپ آهسته و سریع)، تفاوت معناداری مشاهده شد (0/05>P). همچنین براساس این آزمون آماری فقط تفاوت معناداری در اثر اصلی گروه و همچنین آزمون تعقیبی بونفرونی در متغیرهای فلکشن شانه (درجه)، در اثر اصلی زمان (فاز آمادگی و پرتاپـحالت آهسته و سریع) و در اثر اصلی گروه (فاز آمادگیـحالت آهسته و سریع) (0/05=P)، فوروارد فلکشن شانه (درجه)، در اثر اصلی زمان (فاز آمادگیـحالت آهسته و سریع و فاز پرتاپـحالت آهسته) و در اثر اصلی گروه (فاز پرتاپـحالت سریع) (0/05=P)، اینترنال روتیشن شانه (درجه)، در اثر اصلی زمان (فاز آمادگی و پرتاپ ـ حالت آهسته و سریع)، (0/05=P)، اکسترنال روتیشن شانه (درجه)، در اثر اصلی زمان (فاز آمادگیـحالت آهسته و سریع)، (0/05=P)، آبداکشن شانه (درجه)، در اثر اصلی زمان (فاز آمادگی ـ حالت آهسته و سریع و فاز پرتاپـحالت آهسته) و در اثر متقابل گروه و زمان (فاز آمادگیـحالت آهسته)، (0/05=P)، مشاهده شد (0/05>P) که این نشاندهنده تغییرات معنادار گروه تمرینات اصلاحی جامع نسبت به گروه کنترل در این متغیرها بود (0/05>P). در دیگر متغیرها در اثر اصلی گروه تفاوت معناداری مشاهده نشد (0/05>P) (جدول شماره 4).
بحث
هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر تمرینات اصلاحی بر پوسچر، فعالیت عضلانی و کینماتیک شانه در هندبالیستهای مرد دارای سندرم متقاطع فوقانی بود. نتایج پژوهش حاضر نشان داد تمرینات اصلاحی جامع در مقایسه با گروه کنترل در بهبود الگوی فعالیت عضلانی و کینماتیک اندام فوقانی و پوسچر افراد با سندرم متقاطع فوقانی تأثیر معنیداری داشته است.
باتوجهبه اینکه در افراد با سندرم متقاطع فوقانی اینترنال روتیشن شانه مشاهده میشود، نتایج مطالعه حاضر نشان داد تمرینات اصلاحی میتواند یک روش مؤثر جهت کاهش اینترنال روتیشن شانه باشد. نتایج مطالعه حاضر با بسیاری از مطالعات مشابه مبنی بر اثر تمرینات اصلاحی بر بهبود کینماتیک اندام فوقانی مطابقت دارد [40]. ازجمله دلایل کاهش چرخش داخلی شانه میتواند کاهش فعالیت عضله تراپزیوس باشد. بهعبارتدیگر در افراد با ناهنجاری سر به جلو در حین فعالیت فلکشن شانه، چرخش داخلی شانه بیشتر اتفاق میافتد [41] که با نرمال شدن فعالیت عضله ذوزنقه فوقانی و دندانهای قدامی، چرخش داخلی شانه کاهش مییابد [29]. نتایج مطالعه حاضر نشان داد تمرینات اصلاحی میتواند یک روش مؤثر جهت بهبود دامنه حرکتی آبداکشن و آداکشن بازو باشد که این موضوع در مطالعات مختلف حمایت شده است [42، 43]. بهعلاوه تغییرات دامنه حرکتی آبداکشن و آداکشن بازو که در این مطالعه اتفاق افتاده است میتواند ناشی از نرمال شدن الگوی فعالیت عضلات تراپزیوس فوقانی و تراپزیوس میانی باشد که به دنبال این تغییرات در فعالیت عضلات، افزایش چرخش بالایی، چرخش خارجی و تیلت خلفی کتف در حین الویشن شانه اتفاق میافتد که این موارد میتواند بر تغییرات آبداکشن و آداکشن بازو مؤثر باشد [44]. این موضوع در تحقیقات گذشته حمایت شده است [45]. نتایج مطالعه حاضر حاکی از کاهش فعالیت عضله پشتی بزرگ و نشاندهنده تغییرات چرخش داخلی بازو است که این موضوع در مطالعات گذشته حمایت شده است [46].
نتایج مطالعه حاضر نشان داد تمرینات اصلاحی میتواند بر بهبود الگوی نرمال فعالیت عضلات، ذوزنقه فوقانی و میانی، فوق خاری، سینهای کوچک، پشتی بزرگ و ارکتور اسپاینه مؤثر باشد که این موضوع در مطالعات گذشته حمایت شده است [44-47]. درواقع الگوی نرمال فعالیت عضلات ذوزنقه میانی و فوقانی همراه با دندانهای قدامی نقش مهمی در کینماتیک شانه دارند [45]. مطالعات متعددی به اهمیت فعالیت نرمال عضلات بخش فوقانی و تحتانی تراپزیوس، سراتوس آنتریور، اسکاپولاتوراسیک، و الگوی نرمال کتف و شانه جهت پیشگیری از آسیب در هنگام پرتاب در ورزشکاران که فعالیتهای بالای سر را انجام میدهند، اشارهکردهاند [47]. بهطورکلی اینطور به نظر میرسد که تمرینات استفادهشده در این مطالعه برای شرکتکنندگان مبتلا به سندرم متقاطع فوقانی که بهدلیل اختلال در موقعیتیابی کتف و شانه دچار تغییرات در کینماتیک شانه و فعالیت عضلات شده بودند ازطریق مکانیسم اصلاح رابطه طول و تنشن عضلات عملکننده بر موقعیتیابی و ثبات کتف موجب کاهش تنش عضلات در مجموعه کتف و بازو شده است و همچنین بهبود الگوی نرمال فعالیت عضلانی کتف و مفصل شانه به کاهش فشار بیشازحد در هنگام پرتاب روی مفاصل شانه و کتف و عضلات منجر میشود [48]. از سویی دیگر تمرینات استفادهشده احتمالاً تأثیراتی نظیر بهبود موقعیت و افزایش ثبات کتف و شانه بهدلیل افزایش فعالیت عضلات تثبیتکننده و همچنین تقویت و بهبود فراخوانی عضلات تنه بهمنظور بازگشت زوج نیروی طبیعی در مجموعه عضلات کتف را به دنبال داشته و ازطریق این مکانیسم در بهبود کینماتیک شانه مؤثر بوده است [43].
الگوی نرمال فعالیت عضلات ذوزنقه میانی و فوقانی همراه با دندانهای قدامی نقش مهمی در کینماتیک شانه دارند [42]. باتوجهبه اینکه در افراد با سندرم متقاطع فوقانی تغییرات سر و شانه و ستون فقرات اتفاق میافتد [13]، ضعف در عضلات [13] (کوتاهی عضلات سینهای کوچک و بزرگ، تراپزیوس فوقانی، بالابرنده کتف، جناغی چنبری پستانی و ضعف عضلات متوازیالاضلاع، تراپزیوس میانی و تحتانی، دندانهای قدامی و فلکسورهای عمقی گردن) و تغییر در بیومکانیک مفصل گلنوهومرال و کتف [14 ] نیز اتفاق میافتد. این تغییرات در حین پرتاب استرس طولانی را روی شانه و کتف [15] ایجاد میکند و سبب برخیها آسیبها، مانند ایمپینجمنت شانه، گیرافتادگی عصب و سندرم خروجی قفسه سینه [16] میشود. نتایج مطالعه حاضر نشان داد تمرینات اصلاحی میتواند بر فعالیت عضلات اندام فوقانی در هندبالیستهای دارای سندرم متقاطع فوقانی مؤثر باشد.
از دیگر نتایج این مطالعه تأثیر تمرینات اصلاحی بر پوسچر در هندبالیستهای دارای سندرم متقاطع فوقانی بود. نتایج مطالعه حاضر با بسیاری از مطالعات مشابه مبنی بر تأثیر تمرینات اصلاحی بر پوسچر مطابقت دارد [38، 49]. در این تحقیق برای اصلاح عارضه زوایای شانه به جلو، سر به جلو و کایفوز، از تمرینات کششی عضلات سینهای، ساختارهای خلفی شانه و تمرینات تقویتی عضلات ریتراکتور کتف، دندانهای قدامی، چرخش دهندههای بازو، کشش عضلات بالابرنده کتف و تقویت فلکسورهای عمقی گردن، تقویت عضلات اکستنسور ستون فقرات سینهای و کشش ساختارهای قدامی استفاده شد [38]. در این پژوهش برای عضلات روتی تور کاف که نقش مهمی در ثباتپذیری داینامیک مفصل شانه دارند، ما 2 تمرین خوابیدن به پهلو و چرخش خارجی بازو و خوابیدن به وضعیت دمر و آبداکشن افقی بازو همراه با چرخش خارجی بازو را انتخاب کردیم [50]. همچنین از 2 تمرین خوابیدن به وضعیت دمر و آبداکشن افقی بازو همراه با چرخش خارجی بازو و تمرین به شکل Y و I برای افزایش فعالیت ذوزنقه میانی و ذوزنقه تحتانی و کاهش فعالیت عضله ذوزنقه فوقانی استفاده کردیم [50]. همچنین پروتکل تمرینی استفادهشده در این پژوهش برای کشش عضلات قدامی شانه و تقویت عضلات خلفی شانه به کار برده شد که این موضوع میتواند بر پوسچر سر به جلو و شانه گرد مؤثر باشد. همچنین تقویت عضلات ثباتپذیرنده کتف و کشش عضله سینهای بزرگ و کوچک در کاهش زوایای سر به جلو و شانه گرد مؤثر است [51].
براساس نتایج مطالعه حاضر، مداخله تمرینات اصلاحی جامع نیز میتواند بهعنوان یک روش مؤثر جهت کاهش ریسک آسیبهای اندام فوقانی حین پرتاب توپ در ورزشهای بالای سر باشد. همچنین این تمرینات میتواند بر کاهش زوایای ناهنجاری سندرم متقاطع فوقانی مؤثر باشد. بهطورکلی نتایج حاصل از این تحقیق گویای این بود که در افراد با سندرم متقاطع فوقانی حین پرتاب توپ، بهعلت تغییرات بیومکانیکی در شانه و کتف و به تبع آن تغییرات الگوی فعالیت عضلات، مستعد آسیب است که با تغییرات الگوی فعالیت عضلات و تغییرات دامنه حرکتی شانه به دنبال تمرینات اصلاحی جامع، این موضوع میتواند از آسیبپذیر بودن اندام فوقانی در هنگام پرتاب توپ در هندبال جلوگیری کند.
نتیجهگیری
نتایج نشان داد مداخله تمرینی، شامل تمرینات اصلاحی جامع که بر پوسچر، شاخصهای کینماتیکی شانه و بهبود الگوی نرمال عضلات کتف و شانه تمرکز میکرد، احتمالاً باعث بهبود پوسچر، کینماتیک اندام فوقانی و بهبود الگوی نرمال عضلات در افراد دارای سندرم متقاطع فوقانی در هنگام پرتاپ توپ هندبال میشود.
پیشنهاد میشود در مطالعات آینده به بررسی فعالیت عضلات دندانه قدامی و ذوزنقه تحتانی و تحت خاری هنگام پرتاب توپ هندبال قبل و بعد از تمرینات اصلاحی بپردازند. بهعلاوه چرخش تنه و نیز نیروهای واردشده به بدن نیز موردبررسی قرار گیرد. همچنین مقایسه دیگر روشهای درمانی در ترکیب با تمرینات اصلاحی جامع بر روی افراد با سندرم متقاطع فوقانی توصیه میشود.
محدودیتهای مطالعه حاضر عدم بررسی فعالیت الکترومیوگرافی عضلات سینه کوچک، جناغی چنبری پستانی، گوشهای، متوازیالاضلاع، دندانهای قدامی بود. بهعلاوه از محدودیتهای دیگر مطالعه حاضر، عدم بررسی تغییرات کتف و تغییرات رشدی در آزمودنیها بود.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
در اجرای پژوهش ملاحظات اخلاقی مطابق با دستورالعمل کمیته اخلاق پژوهشگاه تربیتبدنی و علوم ورزشی در نظر گرفته شده و کد اخلاق به شماره IR.SSRI.REC.1399.922 دریافت شده است.
حامی مالی
این مقاله برگرفته از رساله دکتری تخصصی رشته آسیبشناسی ورزشی و حرکات اصلاحی آقای عیناله سکینهپور در گروه بیومکانیک و آسیبشناسی ورزشی دانشگاه خوارزمی است. این پژوهش هیچگونه کمک مالی از سازمانیهای دولتی، خصوصی و غیرانتفاعی دریافت نکرده است.
مشارکت نویسندگان
تمام نویسندگان در آمادهسازی این مقاله مشارکت یکسان داشتد.
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان، این مقاله تعارض منافع ندارد.
تشکر و قدردانی
از تمام شرکتکنندگان و کسانی که در انجام این تحقیق ما را یاری کردند تشکر و قدردانی میشود.
References