Document Type : Original article
Authors
1 Department of Audiology, Student Research Committee, School of Rehabilitation, Shahid Beheshti University of Medical Sciences, Tehran, Iran.
2 Department of Audiology, School of Rehabilitation, Shahid Beheshti University of Medical Sciences, Tehran, Iran.
Abstract
Keywords
Main Subjects
Introduction
In hearing-impaired individuals who have multiple problems with speech perception in the presence of noise, one of the interventions that can be performed in addition to prescribing binaural hearing aids is the use of interventions, such as listening to music, which has been shown to be effective in various studies. The similarity of syntactic processing of language and music, as well as the similarity at the acoustic level of language and music, has led to suggestions about the effect of music on speech perception, language, and hearing abilities. There is also neurological evidence that music affects language skills. Most research has focused on the improvements resulting from the effect of listening to music on the brain’s response to sounds and its psychological effects. Exposure to and training in music can increase the activity of the auditory system and brain, as well as auditory attention and learning. The most crucial cognitive components that music has the greatest impact on include memory, executive functions, and attention. Music is an ideal tool for examining cognitive skills and how different brain functions work because of its connection with many brain activities such as perception, cognition, emotions, behavior, and memory.
Changes in the brain caused by listening to music are often attributed to plasticity related to practice. Findings from human and animal studies indicate that the nervous system can reorganize its pathways through auditory training, and this ability is positively reflected in everyday communication. Music engages the sensory, cognitive, and reward networks of the brain. These networks are widely distributed, and their integrated functioning produces neural plasticity. In addition to its neurophysiological effects, listening to music has beneficial effects on cognitive aspects, including auditory memory and attention, intelligence, executive function, speech perception in noisy environments, language processing, and reading and writing abilities. According to the results of these studies, training and listening to music leads to plasticity in auditory processing networks from the cochlea to the auditory cortex. The extent to which specific auditory skills are developed through musical experience may be transferred to non-musical domains. The effects of listening to music may extend beyond improving auditory function. Listening to music improves vocal expression, concentration, and increases sense of satisfaction. The acoustic and structural similarities and the shared neural networks between speech and music, indicate that cognitive and perceptual abilities are transferred from one domain to another through the reorganization of shared neural circuits. Considering syntactic rules and many other cognitive functions, it is not surprising that music and speech processing share common neural resources. Research has shown that musical training and exposure can increase the activity of the auditory system and brain. According to various studies, listening to music increases synaptic density in the auditory system, making it possible to perform more challenging auditory tasks. Understanding speech in noise requires the successful integration of cognitive, linguistic, and sensory processes. Training and listening to music promote flexibility in speech processing networks and also improve speech-in-noise understanding. Considering the favorable effects of listening to music on hearing system performance, this study aimed to investigate and compare the effects of listening to music on speech perception in the presence of noise in binaural and monocular hearing aid users aged 25-55 years.
Methods
This study included 40 bilateral and unilateral hearing aid users aged 25-55 years (23 women, 17 men). The quick speech-in-noise (Q-SIN) test and speech, spatial, and qualities of hearing scale questionnaire (SSQ) were used to investigate the effects of music on speech perception in the presence of noise.
Results
The results of the Q-SIN test in both groups showed that music reduced signal-to-noise ratio (SNR) 50 and SNR loss, which was more pronounced in the bilateral hearing aid users (P=0.001). The results of the SSQ also showed that the questionnaire score increased after the three-month music therapy. This increase in score was greater in bilateral hearing aid users (P=0.001) (Tables 1, 2, 3, and 4).
Conclusion
Regular listening to music on a program basis improves speech perception in noise. The results of the present study showed that bilateral hearing aids had a higher effect on improving speech perception in noise than unilateral hearing aids.
Ethical Considerations
Compliance with ethical guidelines
This study was approved by the Research Ethics Committee of Shahid Beheshti University of Medical Sciences, Tehran, Iran (Code: IR.SBMU.RETECH.REC.1401.507). All ethical principles, such as the informed consent of participants, confidentiality, and the right to withdraw from the study, were considered.
Funding
This article was derived from master’s thesis of Atie Bavandi in audiology at Shahid Beheshti University of Medical Sciences, Tehran, Iran. This research did not receive any specific grants from funding agencies in the public, commercial, or not-for-profit sectors.
Authors' contributions
All authors contributed equally to the conception and design of the study, data collection and analysis, interpretation of the results, and drafting of the manuscript. All authors approved the final version of the manuscript for submission.
Conflict of interest
The authors declared no conflicts of interest.
Acknowledgments
The authors thank all the participants in this study.
مقدمه و اهداف
مسیرهای آناتومی و فیزیولوژی دستگاه شنوایی از قسمتهای محیطی تا سطح قشر، در شنوایی دوگوشی نسبت به تکگوشی صرفاً 2 برابر نخواهند شد بلکه با اضافه شدن گوش دوم، ارتباطات بین دوگوشی از سطح مجموعه زیتونی فوقانی تا قشر شنوایی بهطور گستردهای افزایش مییابند [1-3]. همیشه تأکید بر این بوده است که تجویز سمعک و کمک افزارهای شنوایی در افراد کمشنوا بهصورت دوگوشی انجام شود [4، 5]. با بررسی مکانیسمهای درگیر در شنوایی دوگوشی در مقایسه با شنوایی تکگوشی، میتوان اثرات مثبت فراوان آن، از قبیل بهبود جهتیابی [6]، شنوایی بهتر در حضور نویز زمینه [7]، بهبود تمایز شنیداری [1، 8]، شنوایی بهتر برای صداهای ضعیفتر [9]، کیفیت بهتر صدا [10]، خستگی و تلاش کمتر حین شنیدن [11] و رضایت بیشتر از حس شنوایی [12] و حتی تقویت سرنخهای بینایی و حسی پیکری را مشاهده نمود [3].
در هستههای زیتونی فوقانی داخلی(MSO) هنگامی که شنوایی دوگوشی رخ میدهد نرخ تحریک شدت نسبت به حالت تک گوشی افزایش مییابد که این نشاندهنده مزیت شنوایی دوگوشی هنگام جهتیابی است که پاسخ با بیشترین حساسیت و کمترین ضریب خطا را برای شنونده فراهم میکند [3]. پردازش دوگوشی متوجه آن مقداری از تعامل است که بین دو گوش رخ میدهد. نشانههای دوگوشی از طریق تفاوت شدت صوت دریافتی بین گوشی(ILD) و تفاوت زمان بین گوشی(ITD) امکان تعیین مکان و جهت منبع صوت را فراهم میآورد. این نشانهها نقش مهمی در درک گفتار در حضور نویز ایفا میکنند [1]. در شنوایی دوگوشی، بهواسطه تجمع دو گوشی نوعی بهره مرکزی 3 الی 6 دسی بلی در راههای عصبی مرکزی ایجاد میشود که به بلندی قابلملاحظهای برای شنیدن در شرایط نویزی منجر میگردد [13].
در مطالعات انجامشده بر روی کولیکولوس تحتانی و جسم زانویی داخلی نیز مشخص شده است که به دنبال شنوایی دوگوشی مسیرهای مهاری فعال میشوند که این ارتباطات مهاری سبب ایجاد کوک تیزتری نسبت به کوک معمولی عصب هشت میشوند که این به افزایش قابلیت درک گفتار در حضور نویز منجر میگردد [3]. همچنین گزارش شده است کوک نورونهای فرکانس بالا در این مناطق در آستانه پایینتری ظاهر میشود که این بهبود آستانه میتواند در درک سیگنالهای آکوستیکی فرکانس بالا بهخصوص همخوانهای سایشی که انرژی پایینی دارند بهعنوان یک مکانیسم جبرانی کمککننده باشد [14]. مکانسیم دیگری که به درک گفتار بسیار کمک میکند پدیدهای به نام رهایی از پوشش میباشد. در این پدیده اختلاف فاز سیگنالهای رسیده از دو گوش به بهبود قابلیت درک فرد منجر میگردد و به نوعی یک دستگاه افزایش بهره در سطح ساقه مغز محسوب میشود. مشخص شده است رهایی از پوشش در هنگام حضور نویز کمک بسزایی به افزایش قابلیت درک گفتار میکند [15].
مطالعهای که ژلفاند و همکاران انجام دادهاند نشان داده است که در شرایط بازآوایی امتیاز افراد در آزمون تمایز گفتاری هنگام شنوایی دوگوشی بهطور قابلتوجهی نسبت به حالت تک گوشی افزایش مییابد که علت آن تمایز همان ارتباطات مهاری است که در حالت دوگوشی فعال میشوند و حساسیت فرکانسی مطلوب را در شرایط نویزی و بازآوایی حفظ میکنند [7]. همچنین در مطالعهای که کارهارت در زمینه تمایز بین دوگوشی در مقایسه با تکگوشی در حضور سیگنال رقابتی انجام شد، مشخص شده است در هنگام حضور سیگنال رقابتی افراد با شنوایی دو گوشی نسبت به تکگوشی امتیاز قابلتوجهی در تمایز کسب میکنند [16].
همیشه در بیماران با مشکل کمشنوایی توصیه میشود تجویز سمعک، کاشت حلزون و سایر وسایل کمک شنوایی بهصورت دوگوشی انجام شود تا فرد کمشنوا بتواند درک مناسب از صدا، جهتیابی، تمایز مطلوب سیگنال گفتاری در نویز و بازآوایی و حس رضایت از شنیدن را داشته باشد [17]. همچنین بهوسیله تقویت حاصله از گوش دوم میتوان ضعف موجود در دستگاه شنوایی بهخصوص در شرایط نویزی را تا حد ممکن جبران نمود و بدین ترتیب مشکلات عدیده روانشناختی این بیماران ازقبیل حس تنهایی و منزوی شدن از جامعه و اطرافیان را که حاصل از درک نامطلوب از صدا است تا حد ممکن کاهش داد [3].
بشر در شنیدن یک صدا در میان سایر مکالمات و سروصدا مهارت دارد، اما همه مکانیسمهای این فرآیند بهطور کامل درک نشده است. اثرکوکتل پارتی توانایی تمرکز توجه افراد بر روی یک فرد گوینده در میان ناهماهنگی مکالمات و نویز پسزمینه است. این توانایی گوشدادن اختصاصی ممکن است بهدلیل ویژگیهای دستگاه تولید گفتار انسان، دستگاه شنوایی یا پردازش ادراکی و زبانی سطح بالا باشد اما در افرادی که دچار کمشنوایی هستند اثر کوکتل پارتی دچار اختلال میشود [18].
در بیشتر محیطهای شنوایی اطراف ما دستگاه شنوایی باید محرکهای پیچیده با رخداد همزمان را پردازش کند تا اطلاعات مرتبط را استخراج نماید. یک نمونه آن گوشدادن به گفتار در حضور نویز زمینه(SIN) است. تکلیفی که به مجموعه پیچیدهای از مهارتهای شناختی(مثل توجه و حافظه) و درکی نیاز دارد تا دستگاه عصبی مرکزی بتواند بین صدای هدف و نویز رقابتی، افتراق قائل شود. استفاده از نشانههای فرکانسی و مکان فضایی، به فرد کمک میکند تا در حضور نویز زمینه درک بهتری از گفتار داشته باشند.
ممکن است فرد در ادیومتری تن خالص از شنوایی بهنجار برخوردار باشد اما در محیط دارای نویز مشکل درک گفتار داشته باشد. این امر نشان میدهد در صورت وجود اشکال در درک گفتار در نویز، محل اختلال نسبت به حلزون مرکزیتر میباشد [19].
آزمونها و پرسشنامههای متعددی جهت تشخیص اختلالات دستگاه شنوایی مرکزی وجود دارد. ازجمله این پرسشنامهها میتوان به نسخه فارسی پرسشنامه (SSQ) که از مهمترین خودارزیابها در حیطه شنوایی شناسی به شمار میرود و شامل سه بخش درک گفتار، شنوایی فضایی وکیفیت شنوایی میباشد اشاره نمود. یکی از ویژگیهایی که این پرسشنامه را با تحقیق حاضر بسیار متناسب و سازگار مینماید تأکید ویژه آن بر فرآیند پردازش دو گوشی است. نسخه فارسی پرسشنامه (SSQ) را که در سال 2016 لطفی وهمکاران روانسنجی کردهاند (ضریب آلفای کرونباخ=0/96، ضریب همبستگی آزمون، تکرار آزمون برای بخشهای درک گفتار، شنوایی فضایی و کیفیت شنوایی بهترتیب 0/73، 0/88، 0/73)، از مهمترین خودارزیابها در حیطه شنوایی شناسی به شمار میرود و شامل 47 سؤال در سه حیطه مذکور میباشد. امتیاز هر سؤال با یک مقیاس 10 درجهای که در آن (0) حداقل و (10) حداکثر توانایی را منعکس میکند مشخص گردیده است [20].
یکی از آزمونهایی که برای بررسی توانایی شنیدن در حضور نویز استفاده میشود آزمون سریع درک گفتار در حضور نویز (QSIN) میباشد. در این آزمون برای ارزیابی درک گفتار درحضور نویز، از شاخص افت نسبت سیگنال به نویز استفاده میشود [21]. این کاهش به میزان افزایش نسبت سیگنال به نویزی اطلاق میشود که فرد دارای آسیب شنوایی نسبت به افراد هنجار برای تکرار صحیح 50 درصد کلمات در حضور نویز به آن نیاز دارد. تفاوت این آزمون نسبت به دیگر آزمونهای گفتار در حضور نویز در سرعت اجرا، نوع نویز زمینه، نحوه امتیازدهی و متغیر بودن سطح نویز نسبت به سیگنال میباشد. ازآنجاییکه با اطلاع از سطح شنوایی و استفاده از آزمونهای معمول گفتاری نمیتوان درک گفتار در حضور نویز را برای فرد پیشگویی کرد، برای این مهم اندازهگیری و تعیین شاخص کاهش نسبت سیگنال به نویز اهمیت شایانی دارد. آزمون سریع درک گفتار، آزمون بازشناسی جمله است که بهصورت مجموعه باز اجرا میشود [21].
نحوه انجام آزمون به این شکل است که درحالیکه یک سری جمله ارائه میشود؛ همزمان نوعی نویز همهمهای (چهار گوینده) نیز ارائه میگردد و وظیفه فرد تکرار جمله شنیده شده است. بهعبارتدیگر نویز با سیگنال حالت رقابتی دارد. آزمون هم قابلیت اجرای تحت گوشی و هم فضایی را دارد. در این آزمون عملکرد فرد بیمار با فرد دارای شنوایی هنجار مقایسه میگردد. فرد دارای شنوایی هنجار حدود 2+ دسیبل نسبت سیگنال به نویز نیاز دارد تا 50 درصد ازکلمات(SNR50) را در آزمون سریع درک گفتار تشخیص دهد. کمیت کاهش نسبت سیگنال به نویز از نسبت سیگنال به نویز موردنیاز برای کسب امتیاز SNR50 ناشی میشود. بهعنوانمثال در این آزمون اگر فردی کمشنوا برای اینکه به 50 درصد امتیاز دست یابد، نیاز است شدت سیگنال گفتاری 8 دسیبل بلندتر از نویز باشد. درواقع برای وی شاخص افت نسبت سیگنال به نویز برابر 6+ دسیبل میباشد [21]. در آزمون Q-SIN که در هر سطح 5 کلمه کلیدی ارائه میشود، شروع آزمون از نسبت سیگنال به نویز 25 دسیبل میباشد که در آن تمام کلمات کلیدی جمله قابلبازشناسی است و نسبت سیگنال به نویز با گامهای 5 دسیبلی کاهش مییابد تا به سطح صفر دسیبل برسد که بازشناسی تمام کلمات بهسختی انجام میشود. در نسخه فارسی استاندارد این آزمون، سیگنال و نویز رقابتی همزمان و از یک نقطه شنیده میشوند و میتوان آن را تحت گوشی برای گوش راست، چپ یا دوگوشی اجرا کرد [21].
در افراد کمشنوا که دچار مشکلات متعدد در زمینه درک گفتار در حضور نویز هستند ازجمله مداخلاتی که علاوهبر تجویز سمعک دوگوشی میتوان انجام داد استفاده از مداخلاتی مانند شنیدن موسیقی میباشد که دلیل این مداخله باتوجهبه اثر بخشی آن در تحقیقات مختلف میباشد [22].
شباهت پردازش نحوی زبان و موسیقی و همچنین شباهت در سطح آکوستیک زبان و موسیقی باعث ایجاد پیشنهادهایی درباره تأثیر موسیقی بر روی درک گفتار و قابلیتهای زبانی و شنوایی شده است. شواهد عصبی نیز وجود دارد که موسیقی میتواند بر مهارتهای زبانی اثر بگذارد [23]. بیشتر تحقیقات بر پیشرفتهای ناشی از تأثیر گوشدادن موسیقی بر پاسخ مغز به صداها و اثرات روحی روانی آن متمرکز شده است. قرار گرفتن در معرض و آموزش موسیقی میتواند فعالیت دستگاه شنوایی و مغز و همچنین توجه شنیداری و یادگیری را افزایش دهد [20]. مهمترین اجزای شناختی که موسیقی بیشترین تأثیر را بر آنها دارد شامل حافظه، عملکردهای اجرایی و توجه است. موسیقی بهدلیل ارتباط با بسیاری از فعالیتهای مغزی مانند درک، شناخت، احساسات، عاطفه، رفتار و حافظه یک ابزار ایدئال برای بررسی مهارتهای شناختی و چگونگی عملکردهای مختلف مغزی است [24].
ازآنجاییکه دستگاه شنوایی نقش اساسی در یادگیری موسیقی ایفا میکند، بنابراین آموزش و گوشدادن به موسیقی تغییرات عملکردی و ساختاری در نقاط مختلف مسیر شنوایی، از مغز تا قشر اولیه و مناطق مرتبط با آن و همچنین مناطقی که در پردازش شنوایی در ردههای بالاتر نقش دارند، به وجود میآورد [25]. گوشدادن به موسیقی میتواند در تولید و بازسازی سلولهای عصبی و پلاستیسیتی مؤثر باشد و با تغییر سطح استروئیدها در مدارهای شنوایی و نیز مدارهای عاطفی و دستگاه هیجانی بر ادراک فضایی و عملکردهای شناختی اثر داشته باشد و همچنین در جلوگیری از آلزایمر و دمانس مفید باشد[24].
تغییرات ناشی از گوشدادن به موسیقی در مغز اغلب بهعلت پلاستیسیتی که مربوط به تمرین میباشد ایجاد میشود. یافتههای مربوط به مطالعات انسانی و حیوانی نشان میدهد دستگاه عصبی قادر به سازماندهی مجدد مسیرهای خود تحت تربیت شنوایی است و این قابلیت بهطور مثبت در ارتباطات روزمره ظاهر میشود [25]. موسیقی شبکههای حسی، شناختی و پاداش مغز را درگیر میکند. این شبکهها بهطور وسیعی گسترش یافتهاند و عملکرد یکپارچه آنها باعث ایجاد پلاستیسیتی عصبی میشود. گوشدادن به موسیقی علاوهبر اثرات نوروفیزیولوژیک، بر جنبههای شناختی نیز اثرات مطلوبی دارد که میتوان به تأثیر آن بر حافظه و توجه شنوایی، هوش، عملکرد اجرایی، ادراک گفتار در محیطهای نویزی، پردازش زبان و توانایی خواندن و نوشتن اشاره کرد [25].
براساس نتایج مطالعات انجامشده، آموزش و گوشدادن به موسیقی به پلاستیستی در شبکههای پردازش شنیداری از حلزون به قشر شنوایی منجر میشود [25]. میزان توسعه مهارتهای شنیداری خاص از طریق تجربه موسیقی ممکن است به حوزههای غیرموسیقی منتقل شود [26]. اثرات گوشدادن به موسیقی میتواند فراتر از بهبود عملکرد شنوایی باشد. بهبود بیان صدا و تمرکز و افزایش حس رضایت نیز از اثرات گوشدادن به موسیقی میباشند [27].
شباهتهای صوتی و ساختاری و همچنین شبکههای عصبی مشترک بین گفتار و موسیقی نشان میدهد تواناییهای شناختی و ادراکی از طریق سازماندهی مجدد مدارهای عصبی مشترک از یک حوزه به حوزه دیگر منتقل میشوند [23]. با در نظر گرفتن قوانین نحوی و بسیاری دیگر از عملکردهای شناختی بنابراین تعجبآور نیست که موسیقی و پردازش گفتار منابع عصبی مشترک دارند. پژوهشهای انجامشده حاکی از این است که آموزش موسیقی و در معرض قرار گرفتن آن میتواند فعالیت دستگاه شنوایی و مغز را افزایش دهد [22]. طبق تحقیقات مختلف گوشدادن به موسیقی باعث افزایش تراکم سیناپسی در دستگاه شنوایی میشود و انجام وظایف شنیداری چالشبرانگیز را امکانپذیر مینماید [26]. درک گفتار در نویز مستلزم ادغام موفق پردازشهای شناختی، زبانی و حسی است. آموزش و گوشدادن به موسیقی موجب ارتقای قابلیت انعطافپذیری در شبکههای پردازش گفتار میشود و همچنین درک گفتار در نویز را بهبود میبخشد [26]. باتوجهبه اثرات مطلوب گوشدادن به موسیقی بر عملکرد دستگاه شنوایی، هدف از این مطالعه بررسی و مقایسه تأثیر گوشدادن به موسیقی بر درک گفتار در حضور نویز در کاربران سمعک دوگوشی و تک گوشی در محدوده سنی 25 تا 55 سال میباشد.
مواد و روشها
جمعیت موردمطالعه از بین مراجعین به کلینیک ارزیابی شنوایی دانشکده علوم توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی با اخذ رضایتنامه آگاهانه و رعایت معیارهای ورود به مطالعه و روش نمونهگیری غیرتصادفی ساده انتخاب شدند. معیارهای ورود برای کاربران استفادهکننده از سمعک دو گوشی شامل محدوده سنی 25 تا 55 سال، کمشنوایی حسی عصبی درحد متوسط تا شدید در دو گوش، استفاده از سمعک دو گوشی حداقل طی 5 سال، وضعیت بهنجار گوش میانی: تمپانوگرام تایپ A ( استاتیک کامپلیانس بین 0/3 تا 1/6 سیسی) [29]، عدم داشتن سابقه هر گونه اختلال گوشی، جراحی سر وگردن و ضربه به سر، عدم استفاده از داروهای اتوتوکسیک، عدم استفاده از الکل و سیگار، عدم ابتلاء به بیماریهای نورولوژیک، داشتن حداقل مدرک تحصیلی دیپلم، برتری دست راست (براساس نسخه فارسی پرسشنامه برتری دستی ادینبورگ ) [30]، فارسی زبان و تک زبانه بودن میباشند.
در مورد معیارهای ورود برای کاربران سمعک تک گوشی تمامی معیارهای ذکرشده و استفاده از سمعک تک گوشی حداقل طی 5 سال بهجای دوگوشی در نظر گرفته شد. حجم نمونه با توان 80 درصد و خطای آزمون 5 درصد با استفاده از اطلاعات مطالعات مشابه با در نظر گرفتن اندازه اثر=50 درصد، مقایسه میانگینها در دو گروه مستقل و انتخاب 2 گروه، بهوسیله نرمافزار جیپاور برای هرگروه حداقل 16 تا 18 نفر محاسبه گردید.
در این پژوهش حجم نمونه برای هرگروه 20 نفر (در مجموع 40 نفر) در نظر گرفته شده است [24]. ابزارهای مورداستفاده در مطالعه شامل اتوسکوپ مدل هاین ساخت کشورآلمان، ادیومتر بالینی دو کاناله مدل AC40 ساخت شرکت اینترا آکوستیک کشور دانمارک، دستگاه تیمپانومتر مدل AT-235 ساخت شرکت اینترا آکوستیک کشور دانمارک، لپتاپ مدل x44h asusبه همراه هدفون HD 215 Sennheiser، فایل صوتی مواد آزمون و موسیقیهای ضبطشده بودند.
افراد دارای شرایط ورود به پژوهش بعد از انتخاب، به دو گروه مساوی ازنظر تعداد تقسیم شدند؛ کاربران استفادهکننده از سمعک دو گوشی در یک گروه (20 نفر) و کاربران استفادهکننده از سمعک تک گوشی (20 نفر) در گروه دیگر. ابتدا قبل از مداخله، برای تمامی افراد موردمطالعه فرمهای رضایتنامه، سوابق فردی، تاریخچهگیری، پرسشنامه مقیاس برتری دستی ادینبورگ و نسخه فارسی پرسشنامه خودارزیاب درک گفتار (SSQ) بهصورت مصاحبه تکمیل گردید. سپس برای تمامی افراد موردمطالعه، معاینه اتوسکوپی، آزمونهای ادیومتری صوت خالص، ادیومتری گفتاری، تمپانومتری، رفلکس آکوستیک و آزمون سریع درک گفتار در حضور نویز(QSIN) انجام شد.
در این پژوهش جهت بررسی مهارتهای شنوایی مرتبط با شنوایی دو گوشی از نسخه فارسی پرسشنامه (SSQ) استفاده شد. پرسش و پاسخدهی به سؤالات بهصورت مصاحبه انجام شد. همچنین از نسخه فارسی آزمون سریع درک گفتار در حضور نویز (Q-SIN) که شایانمهر و همکاران تهیه و روانسنجی کردند (ضریب همبستگی آزمون– کرارآزمون =0/80، میانگین dB 0/25=SNR 50) [21] و شامل 5 لیست معادل با یکدیگر است استفاده شد.
هر لیست از 6 جمله با 5 کلمه کلیدی در هر جمله در حضور نویز همهمه چهار گوینده تشکیل شده است. کلمات در قالب جملاتی ارائه میشود که ازنظر دستور زبان صحیح هستند اما ازنظر محتوایی ضعیف میباشند. این آزمون شامل 3 لیست اصلی و 2 لیست آموزشی (جهت آشنا کردن آزمایش شونده با اصول آزمون) است که توسط گوینده حرفهای زن در استودیو ضبط شده بود و با استفاده از نرمافزار sound forge توسط لپتاپ مدل x44h asus از هدفون HD 215 Sennheiser بهصورت دو گوشی و در سطح آستانه راحتی رائه میگردید (خروجی لپتاپ چهت انجام آزمون کالیبره شده بود)، همزمان نوعی نویز همهمهای (چهار گوینده) نیز ارائه شد که وظیفه فرد تکرار جمله شنیدهشده بود. بهعبارتدیگر نویز با سیگنال حالت رقابتی داشت. نسبت سیگنال به نویزها 5، 10، 15، 20 و 0 دسیبل بود.
تعداد کلمات صحیحی که در هر جمله بهدرستی تکرار میشدند، در انتهای آن قید شد. یک امتیاز برای هر کلمه کلیدی در نظر گرفته شد و درنهایت با استفاده از فرمولهای شماره 1 و 2 مقادیر SNR50 و SNR Loss حاصل و درج گردید [21].
1. تعدادکلمات صحیح-27/5=SNR 50
2. 0/25+ (تعدادکلمات صحیح-27/5=SNR Loss
در این مطالعه پس از ارزیابیهای اولیه و تکمیل پرسشنامه مربوطه مداخله با استفاده از موسیقی ضبطشده که شامل قطعات موسیقی ترکیبی با سازهای زهی و کوبهای (که محدوده بیشتری از فرکانسها را پوشش دهند) و قطعههای تکنوازی با سازهای مذکور میباشد که شرکتکننده در مدت 3 ماه هر روز 3 بار هر بار 15 دقیقه به سازهای مشخصی از موسیقیهای ارائهشده با هدفون گوش داد (بهصورت Home Based). در انتهای مداخله 3 ماه مجدداً برای افراد موردمطالعه پرسشنامه SSQ تکمیل و آزمون QSIN انجام شد و نتایج قبل و بعد از مداخله با یکدیگر مقایسه گردید.
تجزیهوتحلیل دادهها
در بررسی توصیفی دادهها از شاخصهای آماری میانگین، میانه، انحرافمعیار، جداول و نمودارها استفاده شد. در بررسی تحلیلی دادهها از آزمون آماری کولموگروف-اسمیرنف برای بررسی توزیع نرمال دادهها استفاده شد. جهت مقایسه نتایج قبل و بعد از مداخله از آزمون تی زوجی استفاده گردید. تجزیهوتحلیل آماری دادهها با نرمافزار SPSS نسخه 24 صورت گرفت و سطح معنیداری برای تمام آزمونها کمتر از 0/05 در نظر گرفته شد.
یافتهها
شرکتکنندگان در این پژوهش40 نفر ازمراجعین به کلینیک ارزیابی شنوایی دانشکده علوم توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی با میانگین سنی 3/25±38/14 سال بودند. 20 نفر از این افرادکاربران سمعک دوگوشی و 20نفر دیگر کاربران سمعک تک گوشی بودند. میانگین آستانههای شنوایی در گروه سمعک تک گوشی برای گوش راست و چپ بهترتیب 1/33±64/45 و2/49±78/10 دسیبل و در گروه سمعک دو گوشی برای گوش راست و چپ بهترتیب 3/08±60/39 و 2/47±63/14 دسیبل بود. امتیاز بازشناسی گفتار در سکوت در سمعک تک گوشی برای گوش راست و چپ بهترتیب 4/16±73/25 و 3/26±75/05 درصد و در گروه سمعک دو گوشی برای گوش راست و چپ بهترتیب 4/19±78/75 و 3/64±75/55 درصد بود.
هر دو گروه مداخله (گوش دادن به موسیقی) را دریافت کردند. توزیع فراوانی اطلاعات جمعیتشناختی به تفکیک گروهها در تصویر شماره 1 آمده است.
میانگین و انحرافمعیار امتیاز SNR 50 در آزمون Q-SIN و مقایسه نتاج قبل و بعد از مداخله در گروههای کاربر سمعک تک و دوگوشی در جدول شماره 1 درج گردیده است.
در افراد موردمطالعه با استفاده از فرمول شماره 3 نمره هر فرد در هر گروه قبل و بعد از مداخله محاسبه شد. برای توصیف نمرهها از میانگین و انحرافمعیار و برای مقایسه نمرهها قبل و بعد ازمداخله از آزمون تی زوجی استفاده شد. نتایج در جدول شماره 2 نشان داده شده است.
3. 0/25+(تعدادکلمات صحیح-27/5)=SNR Loss
نتایج حاصل از مقایسه بین گروهی میانگینهای امتیاز SNR Loss/SNR 50 در جدول شماره 3 درج گردیده است.
همانطورکه نتایج این جدول نشان میدهد، تغییرات میانگین SNR Loss/SNR 50 در کاربران استفادهکننده از سمعک دو گوشی بیشتر بود. آزمون تی برای گروههای مستقل نشان داد، تغییرات میانگین SNR Loss/SNR 50 در گروه سمعک دوگوشی بهصورت معنیداری بیشتر از گروه سمعک تک گوشی بود (0/001=P و 4=t). درواقع تعداد کلمات صحیح تکرارشده بعد از مداخله در گروه سمعک دوگوشی بیشتر از گروه سمعک تک گوشی بود. در ضمن مقایسه میانگین SNR 50 همچنین SNR Loss بین دو گروه سمعک دو گوشی و تک گوشی قبل از مداخله اختلاف معنیداری را نشان نداد (0/563=P و 19=df و 0/731=t).
میانگین و انحرافمعیار امتیاز کسبشده در بخش درک گفتار پرسشنامه SSQ و مقایسه نتایج قبل و بعد از مداخله در گروههای کاربر سمعک تک و دوگوشی در جدول شماره 4 درج گردیده است.
نتایج حاصل از مقایسه بین گروهی میانگینهای امتیاز کسبشده در بخش درک گفتار پرسشنامه SSQ در جدول شماره 5 درج گردیده است.
همانطور که نتایج جدول شماره 5 نشان میدهد، تغییرات میانگین امتیاز در گروه سمعک دوگوشی بهصورت معناداری بیشتر از گروه دارای سمعک تک گوشی است (0/001=P). اختلاف میانگین نتایج امتیاز کسبشده در بخش درک گفتار پرسشنامه SSQ قبل از مداخله بین گروههای کاربر سمعک تک و دوگوشی معنیدار بود (0/984=P و 19=df و 0/013=t).
بحث
در ارتباطات کلامی روزمره، درک صحیح گفتار به توانایی دستگاه شنوایی در پردازش اصوات پیچیده در حضور نویز وابسته است. این فرایند اغلب برای افراد دارای مشکل کمشنوایی، اختلال پردازش شنوایی، سالمندان، کودکان ADHD و حتی افرادی که توانایی شناختی و شنوایی بهنجار دارند مشکل است. درک گفتار در محیطهای پر سروصدا مهارتی است که در افرادی که دارای مشکل کمشنوایی هستند بهعلت محرومیت از بهرهمندی از کارکردهایی مانند رهایی از پوشش، مکانیابی، جهتیابی و غیره که در درک گفتار در حضور نویز نقشی کلیدی دارند رو به زوال مینهد و کاستیهای مربوط به آن در زمره رایجترین شکایتهای این افراد میباشد [27].
مطالعات قبلی نشان دادهاند آموزش موسیقی میتواند ادراک، محلیسازی، تمایز و تشخیص صدا و توجه به صدا را بهبود بخشد [36]. علاوهبراین، ورودی موسیقی مناسبتر از گفتار شنیده و درک میشود. بنابراین، به احتمال زیاد انگیزه برای استفاده از شنوایی باقیمانده را تحریک میکند [37].
در این مطالعه تلاش شده است باتوجهبه مهارتهای مربوط به شنوایی دو گوشی و همچنین تأثیری که موسیقی بر درک گفتار در حضور نویز دارد با استفاده از موسیقی مشکلاتی که کاربران سمعک در محیطهای شلوغ و پر سر و صدا دارند را بهبود بخشید. اگرچه تاکنون پژوهشهای متعددی به این مقوله پرداختهاند، لیکن از مهمترین کاستیها در این زمینه عدم استفاده از موسیقی در مطالعات و تأثیری که بر شنوایی دوگوشی و تک گوشی و کاربران سمعک دارد و بررسی تأثیر آن بر درک گفتار در حضور نویز است. در پژوهش حاضر با استفاده از موسیقی و تأثیرات آن و با استفاده از آزمون Q-SIN و پرسشنامه SSQ به بررسی تأثیر موسیقی در درک گفتار در حضور نویز در کاربران سمعک تک گوشی و دو گوشی پرداخته شد. یافتههای این مطالعه نشان داد نتایج آزمون Q-SIN قبل و بعد از مداخله تغییر پیدا کرده است. هر دو گروه مداخله در نتایج آزمون بعد از گوش دادن به موسیقی بهبودی نشان دادند، اما کاربران سمعک دو گوشی همانطور که پیشبینی میشد باتوجهبه اثرات شنوایی دو گوشی (جهتیابی، مکانیابی و توانایی افتراق سیگنال گفتاری و غیره) نتایج بهتری در آزمونها نشان دادند. دلیل این امر نیز استفاده از سمعک در هر دو گوش میباشد.
در مطالعهای که ما انجام دادیم میانگین SNR50 قبل از شروع مداخله 15/50 دسیبل بود و بعد از گوش دادن به فایل موسیقی به 11/50 دسیبل تقلیل پیدا کرد که نشاندهنده تأثیر مثبت موسیقی در بهبود SNR50 در کاربران سمعک دو گوشی است. همچنین در کاربران سمعک تک گوشی SNR50 قبل از مداخله 14/50 دسیبل بود که بعد از گوش دادن به موسیقی به 12/50 دسی بل تقلیل پیدا کرد. مطالعه چندنی و همکاران که مطالعه خود را با عنوان تأثیر آموزش کوتاهمدت موسیقی بر ادراک گفتار در نویز انجام دادند، نتایج حاصله نشان داد SNR-50 بعد از تمرین موسیقی بهبود قابلتوجهی داشت (0/001=P و 3/06=Z).
در این پژوهش از آموزش موسیقی کوتاهمدت راگا (نوعی موسیقی هندی) استفاده شد و نتایج افزایش درک گفتار در حضور نویز را نشان داد که تأییدی بر افزایش درک گفتار به کمک گوش دادن به موسیقی میباشد [39] که با نتایج حاصله از مطالعه حاضر تطابق دارد. همچنین مطالعات مشابهی نشان داده است آموزش طولانیمدت موسیقی به افزایش عملکرد در شناسایی ادراکی موسیقی و گوش دادن در نویز پس زمینه منجر میشود [19].
پاربری کلارک و همکاران نیز در مطالعهای که انجام دادند، ادراک گفتار را در نویز، حافظه کاری و تمایز فرکانس در نوازندگان و غیر موسیقیدانان را بررسی کردند. نتایج نشان داد نوازندگان در تمام وظایف از غیرنوازندگان بهتر عمل کردند. نویسندگان به این نتیجه رسیدند که تجربه گوش دادن به موسیقی طولانیمدت میتواند درک گفتار در حضور نویز، حافظه کاری و تمایز فرکانسی را بهبود بخشد. همچنین یک همبستگی مثبت بین ادراک گفتار در نویز و عملکرد حافظه کاری وجود دارد که نشان میدهد مکانیسم مشترکی برای پردازش این دو وجود دارد [40]. در این پژوهش جهت بررسی مهارتهای شنوایی مرتبط با شنوایی دو گوشی از نسخه فارسی پرسشنامه SSQ که از مهمترین خودارزیابها در حیطه شنوایی شناسی به شمار میرود و شامل سه بخش درک گفتار، شنوایی فضایی وکیفیت شنوایی میباشد استفاده شد. یکی از ویژگیهایی که این پرسشنامه را با تحقیق حاضر بسیار متناسب و سازگار مینماید تأکید ویژه آن بر فرآیند پردازش دو گوشی است.
نتایج این مطالعه نشان داد کاربران سمعک دو گوشی نسبت به کاربران سمعک تک گوشی قبل و بعد از مداخله افزایش بیشتری را در امتیازات داشتند. در مطالعهای که امری و همکاران انجام دادند نشان دادند گوش دادن به موسیقی نمرات آزمون شناختی روانی کلام را افزایش میدهد [41].
محققان دریافتند گوش دادن به موسیقی تأثیر مثبتی بر تواناییهای فضایی دارد و میتواند باعث افزایش موقت ضریب هوشی به میزان 9 برابر شود. این افزایش موقت، حدوداً 15 دقیقه دوام دارد. تصور عمومی در مورد این یافتهها بر این است که گوش دادن به موسیقی میتواند باعث افزایش ضریب هوشی افراد گردد. گوش دادن به موسیقی به افزایش یکباره ضریب هوشی منجر نمیشود، بلکه باعث افزایش موقت هوشیاری و برانگیختگی میگردد که طی اندازهگیریهای شناختی این امر میتواند به عملکرد بهتر شناختی فرد منجر شود [42]. براساس مطالعه ویس و اسکلنبرگ، هرگاه ﻣﻮﺳﻴﻘﻲ ﻣﻮرد ﻋﻼﻗﻪ اﻓﺮاد ﺑﺎﺷﺪ ﺑﺎﻋﺚ ﺑﺮاﻧﮕﻴﺨﺘﻦ وﺿﻌﻴﺖ هوشیاری و درﻧﺘﻴﺠﻪ اﻓﺰاﻳﺶ ﻋﻤﻠﻜﺮد اﻓﺮاد در اﻧﺠﺎم وﻇﺎﻳﻒ ﺷﻨﺎﺧﺘﻲ ﻣﻲﺷﻮد [43]. همچنین مطالعهای که مامارلا و همکاران انجام دادند نشانگر تأثیر مثبت موسیقی زمینه بر بهبود حافظه فعال نسبت به موقعیت سکوت و در حضور نویز سفید است [44]. در تأیید یافتههای مطالعه انجامشده، بوگوس و همکاران نیز بیان کردند افرادی که حداقل بهمدت 3 هفته پیانو تمرین کردند، مهارتهای پردازش شنوایی بهتری را نسبت به گروه کنترل از خود نشان دادند [45].
آموزش موسیقی چنانچه طی سالهای اولیه زندگی آغاز گردد، باعث ایجاد تغییرات اساسی شیمیایی و ساختاری در اندازه، شکل، حجم، ارتباطات و فعالیتهای عملکردی مغز بهویژه در نواحی فرونتال، حرکتی و شنوایی میشود. قسمت قدامی کارپوس کالوزوم که انتقال اطلاعات بین دو نیمکره را بر عهده دارد، همچنین پالنوم تمپورال که جهت پردازشهای زبانی و موسیقی حیاتی است، در موسیقیدانهایی که آموزش موسیقی را طی سالهای اولیه آغاز کردهاند، بزرگتر میباشد. تفاوتهای مغزی مشاهدهشده در موسیقیدانها با میزان تجربه آنها در زمینه موسیقی در ارتباط است و بهمدت زمان آموزش و تمرین موسیقی افراد موسیقیدان بستگی دارد [44]. رشد کارپوس کالوزوم کودکانی که بهمدت 49 ماه و هر هفته بیش از 4 ساعت آموزش دریافت کردهاند، نسبت به کودکانی که کمتر از 4 ساعت در هفته آموزش دیدهاند یا اصلاً آموزشی دریافت نکردهاند، بیشتراست [43].
یافتههای اکثریت پژوهشها در این زمینه، تأثیر مثبت موسیقی را بر عملکردهای شناختی و درک گفتار نشان میدهند. گوش دادن به موسیقی، عملکردهای شناختی و قابلیتهای درک گفتار بهخصوص در محیطهای شلوغ را بهبود میبخشد. بنابراین گوش دادن به موسیقی تعامل بین پردازشهای ادراکی و شناختی رده بالا را افزایش میدهد و درنتیجه پردازشهای شنوایی پایین به بالای (در ارتباط با اجزای گفتار) موردنیاز برای حل موقعیتهای پیچیده شنوایی را ذخیره میکند، همچنین میتواند مهارتهای شنوایی مربوط به پردازشهای بالا به پایین (شناخت) را نیز افزایش دهد. این امر باعث میشود شنوندگان توجه و تمرکز بیشتری بر تکالیف مربوط به محرک شنوایی داشته باشند. گوش دادن به موسیقی تنها شامل درک درست اصوات و تولید صدا نمیباشد، بلکه اصل مهم برقراری ارتباط میان اصوات است. تشخیص کوک بودن یک ساز موسیقی در یک گروه موسیقی یا دنبال کردن صدای یک گوینده در محیط نویزی، نیازمند استخراج یک سیگنال معنادار از یک موقعیت پیچیده صوتی است. در هر دو فعالیت، استفاده از سرنخهای آکوستیکی ظریف جهت تفکیک جریان ورودی مشخص، توانایی برگرداندن اطلاعات در حافظه کاری، پیشبینی کردن طبق الگوها و قواعد موجود در سیگنال، استفاده از تجربههای قبلی و فهم سیگنال ضعیف الزامی است [45]. تمامی این جنبهها که در پردازش شنوایی یا شناخت تأثیرگذار و مهم هستند، در شنوندگان موسیقی گسترش یافتهاند. براساس یافتههای حاصل از مطالعات کنونی میتوان نتیجهگیری کرد که احتمالاً عملکرد بهتر شنوندگان موسیقی در درک گفتار با داشتن مهارتهای بهتر در عملکردهای شناختی مانند حافظه فعال آنها در ارتباط است [43].
موسیقی بهدلیل ارتباط با بسیاری از فعالیتهای مغزی مانند درک، شناخت، احساسات، عاطفه، رفتار، حافظه یک ابزار ایدئال برای مطالعه شناخت و چگونگی عملکردهای مختلف مغزی است. آموزش و تمرین موسیقی سبب تقویت و تکامل مسیرهای عصبی دخیل در انجام فرآیندهای شناختی وابسته به محیط (از جمله تواناییهای فضایی) و رشد و یکپارچگی حسی، درکی و مهارتهای حرکتی همچنین احساسات، حافظه و عملکردهای سطح بالایی شناخت و توجه میشود.
طبق اصول یادگیری هب استفاده مکرر از یک شبکه عصبی خاص (مانند یادگیری موسیقی) آن را در انجام دیگر قابلیتها توانمندتر میسازد. موسیقی میتواند در تولید و بازسازی سلولهای عصبی و پلاستیسیتی مؤثر باشد و با تغییر سطح استروئیدها در مدارهای شنوایی و نیز مدارهای عاطفی و سیستم هیجانی بر ادراک فضایی و عملکردهای شناختی اثر داشته باشد [42].
درمجموع احتمالاً حساسیت بالاتر شنوندگان موسیقی به کشف جزئیات طیفی و زمانی، همچنین مهارتهای بالای آنها در عملکردهای شناختی مانند حافظه، توجه و عملکردهای اجرایی که درنتیجه تجربه طولانیمدت آنها براساس آنالیز صحنه شنوایی است، میتواند به موقعیتهای شنیداری روزانه تعمیم داده شود و بهعنوان فاکتورهایی جهت بهبودی قابلیت درک گفتار بهخصوص در شرایط دشوار و نویزی در نظر گرفته شود.
نتیجهگیری
براساس مطالعه حاضر و سایر مطالعات که در زمینه گوش دادن به موسیقی انجام شده، میتوان نتیجه گرفت موسیقی بر روی درک گفتار در حضور نویز باتوجهبه آزمونهای Q-SIN و SSQ تأثیر دارد و باعث بهبود درک گفتار در حضور نویز میشود. همچنین باتوجهبه آزمونهای انجامشده و تأثیر شنوایی دو گوشی نیز میتوان نتیجه گرفت کاربرانی که از سمعک در هر دو گوش خود استفاده میکنند نسبت به کاربرانی که تنها یک سمعک دارند نیز نتایج بهتری را نشان دادند که میتوان تأثیر شنوایی دو گوشی را مشاهده کرد.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
از تمامی شرکتکنندگان رضایتنامه آگاهانه اخذ شد. مطالعه با کد (IR.SBMU.RETECH.REC. 1401.507) در کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی تأیید شده است.
حامی مالی
مقاله حاضر برگرفته از رساله مقطع کارشناسی ارشد عطیه باوندی در رشته شنواییشناسی در دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران است و هیچگونه کمک مالی از سازمانیهای دولتی، خصوصی و غیرانتفاعی دریافت نکرده است..
مشارکت نویسندگان
همه نویسندگان بهطور یکسان در مفهوم و طراحی مطالعه، جمعآوری و تجزیهوتحلیل دادهها، تفسیر نتایج و تهیه پیشنویس مقاله مشارکت داشتند.
تعارض منافع
بنا بر اظهار نویسندگان، این مقاله تعارض منافع ندارد.
تشکر و قدردانی
نویسندگان از شرکتکنندگان در این پژوهش که بهصورت داوطلبانه شرکت کردند، تشکر و قدردانی میکنند.
References
References