Document Type : Original article
Authors
1 Department of Physiotherapy, School of Rehabilitation Sciences, Isfahan University of Medical Sciences, Isfahan, Iran.
2 Department of Physiotherapy, School of Rehabilitation Sciences, Shahid Beheshti University of Medical Sciences, Tehran, Iran.
3 Department of Occupational Therapy, School of Rehabilitation Sciences, Shahid Beheshti University of Medical Sciences, Tehran, Iran.
Abstract
Keywords
Main Subjects
Introduction
The knee’s anterior cruciate ligament (ACL) is one of the most essential mechanical and neuromuscular stabilizing components. Following the damage of the ACL, significant problems arise, which can be mentioned as passive articular and mechanical defects and a decrease in proprioception (joint position sense), thereby leading to poor balance and postural stability. Using the ACL reconstruction, the anatomical position of the knee and its movement function in the ACL injury return to normal. However, the sensory function defect, including the proprioceptive defect, remains, followed by decreased sensory-motor control of balance. Rehabilitation methods complement surgical methods, which aim to maintain normal muscular control; reduce inflammation; relieve pain and maintain flexibility, strength, endurance, and sensory-motor interaction. Kinesio taping has been used in many cases, including improving proprioception, reducing pain, increasing strength, preventing damage, creating mechanical limitations, and establishing stability. Among the effects of kinesio tape is its impact on increasing knee joint proprioception. However, there are not enough controlled studies to show that kinesio taping can help in the recovery process of patients after ACL reconstruction. Moreover, it is unclear which kinesio tape has the most effect and under what conditions this modality is more effective. The present study investigated the short and medium-term effects of kinesio taping on proprioception in individuals undergoing ACL reconstruction.
Materials and Methods
In this quasi-experimental study, 20 male athletes with an average age of 27±5.2 years after ACL reconstruction participated. The inclusion criteria were isolated ACL tear without tearing the surrounding elements such as posterior cruciate ligament meniscus and medial-external lateral ligament, absence of injury on the opposite leg, 4 to 6 months passed after ruptured ACL, presence of full range of motion of the knee joint, having normal function in other joints of the lower limb and having instability in the affected knee before the surgery. Patients were randomly divided into two groups of 10 people with kinesio taping (intervention group) and without it (control group). Proprioception was evaluated as active (with opened eyes) and passive (with closed eyes) angle reconstruction error at 45 degree flexion by a digital goniometer. This evaluation was repeated before and after the kinesio taping application, after walking on a treadmill and after a 10 day treatment period with kinesio taping. For the intervention, waterproof and hypoallergenic kinesio tape with a width of 5 cm was used, which could be stretched by 40%. The kinesio tape was applied from the tuberosity of the tibia up to the lower 1/3 of the length of the thigh in an anterior-medial-anterior-external manner at 30 degrees of knee flexion. The amount of stretching was equal to 60% of the maximum possible stretching of the kinesio tape. During the study, the patients did not undergo therapeutic exercises or injections. No kinesio-taping intervention was applied to the control group. The Kolmogorov-Smirnov test was used to check the normal distribution of the data. The data were analyzed using the independent t-test and repeated measures analysis of variance by SPSS software, version 18 at a significance level of <0.05.
Results
The results showed that the group’s interaction effect on the angle reconstruction error was significant. The kinesio tape group significantly reduced joint angle reconstruction error in both active and passive angle reconstruction conditions. Also, 10 days of use of kinesio tape improved proprioception in active angle reconstruction conditions.
Conclusion
The results of the present study suggest that kinesio taping application can improve knee joint proprioception due to the recruitment of more sensory inputs. Therefore, by increasing the proprioceptive activity of the skin, kinesio tape provides additional awareness of the joint position, which we observed in the results of joint angle reconstruction in the present study. In future studies, it is suggested that kinesio tape be applied to the muscles around the knee joint, such as the hamstrings and the medial and lateral oblique muscles.
Ethical Considerations
Compliance with ethical guidelines
The ethical principles were observed in the article, such as obtaining the informed consent of the participants, ensuring the confidentiality of information, and permitting the participants to cancel their participation in the research. Ethical approval was obtained from the Research Ethics Committee of the Shahid Beheshti University of Medical Sciences (IR.SBMU.RETECH.REC.1403.510).
Funding
This study was extracted from the master thesis of Hoda Niknam, approved by Department of Physiotherapy, Tarbiat Modares University.
Authors' contributions
All authors equally contributed to preparing this article.
Conflict of interest
The authors declared no conflict of interest.
Acknowledgments
The authors would like to thank the participants and the Department of Physiotherapy, Tarbiat Modares University and Faculty of Rehabilitation Sciences, Shahid Beheshti University of Medical Sciences for their cooperation.
مقدمه
لیگامان متقاطع قدامی زانو، یکی از مهمترین اجزای ثباتدهنده زانوست که بهعنوان یکی از عوامل ثباتدهنده مکانیکال و نوروماسکولار زانو عمل میکند. این لیگامان متقاطع قدامی بهدلیل دارا بودن شبکه عصبی بسیار وسیع و شکل خاص عصبگیری نقشی فراتر از محدودکننده مکانیکی صرف پیدا کرده و همچنین بهخاطر عملکرد حس عمقیاش، در ثبات داینامیک و کنترل عصبی ـ عضلانی زانو نقش بسزایی دارد [1]. بنابراین، لیگامان صلیبی نقش انتقال اطلاعات مربوط به حس وضعیت و حرکت مفصل را بهعلت دارا بودن گیرندههای مکانیکی فراوان به عهده دارد.
بهدنبال آسیب لیگامان متقاطع قدامی مشکلات عمدهای ایجاد میشود که میتوان به دو مشکل رایج نقایص غیرفعال مفصلی و مکانیکال و کاهش عملکرد حس عمقی (حس وضعیت مفصل) اشاره کرد [2] که بهدنبال آن کاهش تعادل و ثبات پوسچرال را شاهد خواهیم بود [3، 4]. در آسیب لیگامان متقاطع قدامی، لیگامان میتواند بهخوبی بهبود یابد، اما نقص مکانورسپتورهای درون لیگامان که نقش مبدل مکانیکی دارند به کاهش توانایی شناخت تغییرات حس وضعیت مفصل منجر میشود. بهدنبال آسیب گیرندههای حسی محیطی یا مکانورسپتورها، لیگامان متقاطع قدامی کنترل فیدبک و فیدفوروارد دچار اغتشاش میشود [5، 6]. بنابراین، در زانوی بیثبات رابطه بین حرکت و فعالیت عصبی، همچنین رابطه بین حرکت و فعالیت عضلانی بهدلیل تأثیر طولانیمدت فقدان اطلاعات حسی از دست میرود [5]. آسیب میتواند به محدودیتهای عملکردی، کاهش کیفیت زندگی و در برخی موارد، کاهش توانایی انجام ورزش، بهصورتی که پیش از آسیب انجام میشد، منجر شود [7]. بنابراین، بهدنبال آسیب و نقص رباط صلیبی قدامی، درمانها بهدنبال کسب دامنه حرکتی مطلوب، حفظ و ارتقای ثبات مفصل، تقویت عضلات زانو و کسب کنترل عصبی ـ عضلانی نرمال هستند [8].
روشهای متعددی برای درمان پارگی لیگامان متقاطع قدامی به کار گرفته میشود؛ از درمانهای غیرجراحی و توانبخشی گرفته تا بازسازی لیگامان متقاطع قدامی [9]. براساس مطالعات موجود، با استفاده از روش بازسازی لیگامان متقاطع قدامی وضعیت آناتومیک زانو و عملکرد حرکتی آن در آسیب لیگامان متقاطع قدامی به حالت نرمال باز میگردد، اما نقص عملکرد حسی و از آن جمله نقص حس عمقی باقی میماند و بهدنبال آن کم شدن کنترل حسی ـ حرکتی تعادل را شاهد خواهیم بود، درنتیجه درمانهای جراحی بهتنهایی نمیتوانند مشکل ایجادشده در اثر ضایعه لیگامان متقاطع قدامی را حل کنند [9]. بدینمنظور روشهای توانبخشی بهعنوان تکمیلکننده متدهای جراحی بنا شدند که از اهداف آن سعی در حفظ کنترل نورماسکولار، التهاب، تخفیف درد، حفظ انعطافپذیری، قدرت، استقامت و بازآموزی حسی ـ حرکتی، با استفاده از تمرینات و ابزار متعدد مانند بریس، زانوبند، تمرینات حسی و تعادلی و ویبریشن است [10]. از اهداف مشترک بسیاری از این روشها مهیا کردن فیدبک آورانی و افزایش بستر ورودی آورانی قوی و بهدنبال آن بهبود کنترل حسیـحرکتی است. ازآنجاکه تحریکات حسی باعث بهبود وضعیت حس عمقی در بسیاری از مفاصل شدهاند، فراهم آوردن بستر آورانی در این نوع ضایعات میتواند در جهت جبران نقص حسی ایجادشده مؤثر واقع شود بنابراین ابزارهایی مانند کینزیوتیپ و بریسهای توانبخشی در ضایعات مفصلی کاربرد بسیاری دارند [11، 12].
کینزیوتیپ در موارد متعددی ازجمله بهبود حس عمقی، کاهش درد، افزایش قدرت، پیشگیری از ضایعه، ایجاد محدودیت مکانیکی و برقراری ثبات و موارد دیگر به کار گرفته شده است [13]. ازجمله تأثیرات کینزیوتیپ تأثیر آن بر افزایش دقت حس عمقی مفصل است [14]. مطالعات قبلی نشان دادهاند کینزیوتیپ میتواند بهسبب فراهم آوردن فیدبک آورانی پوستی سبب افزایش حس عمقی در بیثباتی عملکردی مچ شود [15، 16]. مطالعه دیگری گزارش کرد که کینزیوتیپ اثر فوری در بهبود بازسازی زاویه مفص زانو (حس موقعیت مفصل) در 30 درجه اکستنشن زانو دارد [17].
بنابراین روشن است که کینزیوتیپ توانایی تأثیرگذاری بر سیستم نوروماسکولار از طریق تحریک مسیرهای حسی را دارد. وجود چنین پتانسیل عملکردی در کینزیوتیپ ممکن است بتواند به جبران برخی نقایص نوروماسکولار مانند آنچه درمورد پارگی لیگامان متقاطع قدامی اتفاق میافتد، کمک کند. با وجود این، مطالعات کنترلشدهای که نشان دهد کینزیوتیپ میتواند در سیر بهبود بیمار پس از بازسازی لیگامان متقاطع قدامی کمک کند، صورت نگرفته است. بهعلاوه، مشخص نیست کینزیوتیپ در کدام فعالیت بیشترین تأثیر را دارد و در چه شرایطی میتوان روی اثرگذاری این مدالیتی حساب کرد.
چنانچه کینزیوتیپ بتواند در حد قابلقبولی پارامترهای حس عمقی را بهبود بخشد، میتوان در مراحل مختلف و حساس توانبخشی و همچنین در دوران بازگشت بیمار به فعالیتهای طبیعی از فواید آن بهره برد. از طرف دیگر، ازآنجاکه کینزیوتیپ میتواند بدون از دست دادن خصوصیات خود برای مدتی روی پوست بماند و تحریکات پوستی مداومی ایجاد کند، ممکن است بتواند تغییراتی در سیستم عصبی مرکزی به وجود آورد که باعث افزایش توان عملکردی سیستم عصبی بهطور ماندگار شود. بنابراین در این تحقیق به مطالعه تأثیر کوتاهمدت و میانمدت کینزیوتیپ پرداختیم. سؤالی که اینجا مطرح میشود این است که آیا استفاده از کینزیوتیپ میتواند بلافاصه باعث بهبود حس عمقی افراد شود و آیا ادامه استفاده از این مداخله میتواند این تأثیرات را تقویت کند؟
مواد و روشها
شرکتکنندگان
در این مطالعه شبهتجربی، 20 مرد ورزشکار با میانگین سنی 2/5±27 سال شرکت کردند. معیارهای ورود به مطالعه شامل پارگی ایزوله لیگامان متقاطع قدامی بدون پارگی عناصر اطراف مثل منیسک لیگامان متقاطع خلفی، لیگامان طرفی داخلی ـ خارجی و عدم آسیبدیدگی پای سمت مقابل، گذشتن 4 تا 6 ماه از آسیب، فعالیت ورزشی از نوع تماسی (ورزشهایی که پای آنها درگیر است)، وجود دامنه کامل حرکتی مفصل، عملکرد نرمال در سایر مفاصل اندام تحتانی و بیثباتی در زانوی آسیبدیده قبل از عمل بودند. معیارهای خروج نیز عدم توانایی فعالیتهای سبک بعد از جراحی، وجود درد و تورم غیرطبیعی، سابقه جراحی در زانوی درگیر، شکستگی در زانو که توسط تصاویر رادیوگرافی و اظهارات بیمار تشخیص داده شود، داشتن مشکل قلبی ـ تنفسی شدید (براساس اظهار بیمار) و دیابت یا مصرف دارویی که روی تعادل اثر میگذارد (براساس اظهار بیمار)، در نظر گرفته شد. همه بیماران برای اندازهگیری و انجام آزمایشات ساعت 8 صبح در محل آزمایشگاه بیومکانیک دانشگاه تربیتمدرس حاضر میشدند.
افراد بعد از انجام معاینات خاص و کسب شرایط ورودبه مطالعه بهصورت تصادفی براساس جدول اعداد تصادفی به دو گروه 10نفره دارای کینزیوتیپ و بدون کینزیوتیپ تقسیم شدند.
ابزارهای اندازهگیری
پارامترهای مربوط به حس عمقی در هر دو گروه قبل، بلافاصله بعد از چسباندن کینزیوتیپ و 10 روز بعد از کاربرد کینزیوتیپ اندازهگیری شدند.
اندازهگیری پارامتر حس عمقی با استفاده از تست بازسازی زاویه غیرفعال و فعال توسط دستگاه گونیامتر دیجیتال (تصویر شماره 1) با دقت 0/1 درجه (شرکت تحقیقات و توسعه صنعتی زنیج؛ ایران) انجام شد که شامل سه قسمت بود: 1) سیستم زاویهسنج که بر روی مفصل بیمار بسته میشود، 2) سیستم قرائتگر دیجیتال که بهصورت رومیزی بوده و مقدار زاویه را با دقت 0/1 درجه نمایش میدهد، و 3) ابزار کالیبراسیون دستگاه برای تنظیم نقطه صفر دستگاه. این گونیامتر توسط دو عدد نوار پارچهای چسبدار (ولکرو)که بر روی بازوهای ثابت و متحرک با پک پیچ نصب میشوند روی مفصل موردنظر بیمار فیکس میشد. جهت کالیبراسیون گونیامتر دیجیتال یا تنظیم پشتی صندلی در 80 درجه و همچنین تنظیم زانوی فرد مورد آزمایش در نقطه شروع 90 درجه از گونیامتر معمولی استفاده شد.
مداخله کینزیوتیپ
برای تیپینگ، از کینزیوتیپ ضدآب و ضدحساسیت با عرض 5 سانتیمتر استفاده شد که به میزان 40 درجه امکان کشیده شدن داشت. در این مطالعه از کینزیوتیپ با مارک Temtex ساخت کشور کره که دارای استفاده فراگیر در مسابقات ورزشی بود، استفاده میشد. نحوه چسباندن کینزیوتیپ، از توبروزیته تیبیا آغاز و به سمت بالا تا یکسوم تحتانی طول ران بهصورت قدامی داخلی ـ قدامی خارجی در حالت 30 درجه فلکشن زانو چسبانده میشد. میزان کشش برابر 60 درجه، حداکثر کشیدگی ممکن کینزیوتیپ بود.
آزمون حس وضعیت زانو
در ابتدا درباره نحوه اجرای آزمایشها به افراد توضیحات داده میشد. بعد از اعلام آمادگی فرد آزمایشات اصلی انجام میشد. تست حس وضعیت زانو، به دو صورت بازسازی زاویه فعال و غیرفعال انجام شد. زاویه مبدأ 90 درجه فلکشن و زاویه هدف 45 درجه فلکشن تعیین شد (تصویر شماره 2).
در آزمایش روز اول پس از مشخص شدن یکی از دو وضعیت مورد آزمایش، تست حس وضعیت در سه حالت قبل، بلافاصله بعد از کاربرد کینزیوتیپ و بعد از راه رفتن روی تردمیل گرفته میشد. در آزمایش دوم که 10 روز بعد انجام میشد مجدداً تست حس وضعیت ارزیابی میشد.
نحوه انجام تست حس وضعیت فعال زانو به این صورت بود که اول بیمار روی تخت معاینه مینشست. جهت افقیتر کردن محور استخوان ران و ایجاد زاویه 90 درجه، یک پد مخصوص در زیر ران پای تحت تست در نزدیکی زانو گذاشته میشد، طوری که ساق عمود بر سطح زمین قرار میگرفت و زاویه 90 درجه را با ران تشکیل میداد. بعد از کالیبره کردن گونیامتر و تعریف زوایای صفر و 90 درجه، بازوهای ثابت گونیامتر با استخوان ران و بازوی متحرک گونیامتر با استخوان ساق، همچنین محور چرخش آناتومیک زانو با محور چرخش مکانیک گونیامتر تطبیق داده میشد. سپس با استفاده از نوار پارچهای چسبدار بازوی ثابت گونیامتر فیکس میشد. جهت آگاهی هرچه بیشتر بیمار از نحوه اجرای تست، این تست 2 یا 3 بار بهصورت آزمایشی با چشمهای باز در یک زاویه دلخواه اجرا میشد. سپس طبق مراحل آزمایش قبل از استفاده از کینزیوتیپ، محل زاویه هدف که 45 درجه تعیین شده بود، با چشمهای بسته به بیمار نشان داده میشد. ساق پای بیمار بهمدت 5 ثانیه در این زاویه نگه داشته میشد. سپس پای نمونه به وضعیت شروع 90 درجه برگردانده میشد و در این وضعیت بهمدت 5 ثانیه نگه داشته میشد. بعد از این زمان از فرد خواسته میشد زاویه هدف را با انجام حرکت اکستنشن فعال زانو در زنجیره باز حرکتی بازسازی کند. میزان زاویه بازسازیشده ثبت و این آزمایش 3 بار تکرار شد و میانگین خطای مطلق بازسازی زاویه هدف محاسبه و ثبت شد. منظور از خطای مطلق، میزان انحراف از زاویه هدف بدون در نظر گرفتن جهت انحراف (+ یا -) است. به همین ترتیب براساس مراحل تست حس وضعیت در زاویههای دیگر با فاصلههای زمانی 30ثانیهای نیز مورد آزمایش قرار گرفت و میزان بازسازی زاویه با نرمافزار digimizer محاسبه شد.
همه این مراحل بلافاصله پس از چسباندن کینزیوتیپ در همان جلسه اول تکرار میشد. بعد از این مرحله، پس از پایان تستها در این وضعیت، بیمار تست راه رفتن روی تردمیل را بهمدت 10 دقیقه انجام میداد و پس از آن مجدداً تست حس وضعیت زانو مطابق روش توضیح دادهشده اجرا میشد. این آزمایش 10 روز بعد تکرار میشد.
در آزمون بازسازی زاویه غیرفعال، طبق مراحل آزمایش، قبل از استفاده از کینزیوتیپ، محل زاویه هدف که 45 درجه تعیین شده بود، با چشمهای بسته توسط تراپیست به بیمار نشان داده میشد. ساق پای بیمار بهمدت 5 ثانیه در این زاویه نگه داشته میشد. سپس پای نمونه به وضعیت شروع 90 درجه برگردانده میشد و در این وضعیت بهمدت 5 ثانیه نگه داشته میشد. بعد از این زمان از بیمار خواسته میشد چشمان خود را ببندد و پای فرد توسط تراپیست حرکت داده میشد و از بیمار خواسته میشد زمانی که زاویه بازسازیشده به زاویه هدف نزدیک شد را گزارش دهد. میزان زاویه بازسازیشده ثبت و این آزمایش 3 بار تکرار شد و میانگین خطای مطلق بازسازی زاویه هدف محاسبه و ثبت شد.
باید به این نکته اشاره کرد که در طول مطالعه، بیماران تحت تمرین درمانی یا تزریقی قرار نگرفتند.
تمامی مراحل، برای گروه کنترل به همان صورت گروه کینزیوتیپ انجام شد و فقط تیپینگ بر روی آنها انجام نشد.
تحلیل آماری
برای بررسی توزیع نرمال دادهها از آزمون کولموگروفـاسمیرنوف استفاده شد. برای بررسی تأثیر کینزیوتیپ، دفعات ارزیابی و نحوه تستگیری بر روی حس وضعیت مفصل از آزمون آنالیز واریانس چندعاملی با اندازهگیریهای مکرر استفاده شد. برای بررسی چگونگی تفاوت میان دو گروه کینزیوتیپ و کنترل از آزمون تی مستقل استفاده شد. خطای نوع اول آزمون در این تحقیق 0/05 در نظر گرفته شد، بنابراین مقادیر کمتر از آن از نظر آماری معنیدار تلقی شد. تحلیل دادهها در نرمافزار SPSS نسخه 18 صورت گرفت.
یافتهها
جدول شماره 1 میانگین و انحرافمعیار میزان خطای بازسازی زاویه و نتایج آزمون تی مستقل برای بررسی تأثیر متقابل گروه و دفعات ارزیابی بر بازسازی زاویه در دو گروه و جدول شماره 2 نتایج آزمون تحلیل واریانس چندعاملی برای بررسی تأثیر خالص و متقابل گروه، نحوه تستگیری و دفعات ارزیابی بر بازسازی زاویه را نشان میدهند.
اثر متقابل گروه و دفعات ارزیابی بر خطای بازسازی زاویه معنیدار بود (تصویر شماره 3)؛ یعنی صرف نظر از نحوه تستگیری (فعال یا غیرفعال) میزان خطای بازسازی زاویه در گروه کینزیوتیپ بهطور معنیداری کمتر از گروه کنترل بود (P<0/001). نتایج تحلیل واریانس چندعاملی و نیز آزمون تی مستقل بهمنظور بررسی و مقایسه گروه کینزیوتیپ و گروه کنترل در دفعات ارزیابی چهارگانه از نظر پارامترهای بازسازی زاویه نشان میدهد گروهی که از کینزیوتیپ استفاده کرده بودند بهصورت معنیداری خطای بازسازی زاویه کمتری را نسبت به گروه کنترل پس از راه رفتن و پس از 10 روز استفاده از نوار نشان دادند.
تصویر شماره 4 نشان میدهد اثر متقابل نحوه تستگیری و گروه بر خطای بازسازی زاویه معنیدار نبود؛ یعنی تأثیر احتمالی نحوه تستگیری و گروه به یکدیگر ارتباطی ندارند. همچنین اثر اصلی نحوه تستگیری بر میزان خطای بازسازی زاویه معنیدار نبود؛ یعنی میزان خطای بازسازی زاویه در تست فعال و غیرفعال تفاوت معنیداری با یکدیگر نداشتند. اثر متقابل نحوه تستگیری و دفعات ارزیابی بر خطای بازسازی زاویه معنیدار نبود؛ یعنی تأثیر احتمالی نحوه تستگیری و دفعات ارزیابی به یکدیگر ربطی ندارند. اما اثر اصلی دفعات ارزیابی بر خطای بازسازی زاویه معنیدار بود؛ یعنی صرف نظر از نحوه تستگیری، طی دفعات ارزیابی تغییر معنیداری در خطای بازسازی زاویه مفصلی رخ داد.
بحث
در این مطالعه از هر دو نوع بازسازی زاویه فعال و غیرفعال استفاده شد. در بازسازی زاویه غیرفعال مفصلی فقط گیرندههای مفصلی فعال میشوند، در حالی که در آزمون بازسازی زاویه فعال این کار با استفاده از انقباضات عضلانی و گروههای عضلانی اطراف مفصل انجام میشود. بهطورکلی، در بازسازی زاویه فعال گیرندههای مفصلی و عضلانی هر دو تحریک میشوند و میتوان ارزیابی عملکردی بهتری از حس تشخیص زاویه مفصل داشت [18]. خطای بازسازی زاویه نشانگر میزان دقت حس عمقی است. حس عمقی اشاره به درک آگاهانه و ناآگاهانه از وضعیت مفصل دارد که این سیگنال از طریق آورانهای حسی به سیستم عصبی مرکز منتقل میشود [19]. طبق نظریات مختلف نقص حس عمقی، ثبات زانو را که مرتبط با توانایی عملکردی افراد است کاهش داده یا از بین میبرد [20].
مطابق یافتههای مطالعه حاضر، گروه دارای کینزیوتیپ کاهش معنیداری در میزان خطای بازسازی زاویه مفصل نشان داد؛ بدینمعنی که استفاده از کینزیوتیپ سبب بهبود حس تشخیص وضعیت مفصل در هر دو حالت بازسازی زاویه فعال و غیرفعال شد. همچنین 10 روز پس از استفاده مداوم از کینزیوتیپ بهبود حس تشخیص وضعیت مفصل در حالت بازسازی زاویه فعال مشاهده شد.
از عوامل محرک مکانورسپتورها، تحریکات حسی ازجمله تحریکات پوستی است. مکانورسپتورها در کپسول مفصلی، پوست و داخل عضله واقع میشوند. سه نوع اصلی گیرندههای محیطی میتوانند وضعیت ثابت اندام، سرعت و جهت حرکت اندام را محاسبه کنند. نتایج ما همراستا با مطالعه رفشاگ و همکاران است که بیان کردند کینزیوتیپ بهعلت تماس نزدیک با پوست پیامهای حسی قوی را فراهم میآورد که سبب افزایش قدرت فعالیت گیرندههای عمقی پوست میشود [16].
طبق نظر برونتی و همکاران، بعد از بازسازی لیگامان متقاطع قدامی، مکانورسپتورهای مفصلی متعدد و ارتباطات عصبی مرکزی بهطور مداوم تغییر میکنند [21]. شاید بتوان گفت باتوجهبه نقایص حسی که در اثر آسیب لیگامان متقاطع قدامی ایجاد میشود، تحریک مکانورسپتورها با استفاده از کینزیوتیپ توانسته است با فراهم کردن آورانهای ورودی حسی سبب جبران نقش آورانهای لیگامانی شود و متعاقباً میزان خطای بازسازی زاویه کاهش یافته است. با اینکه دوک عضلانی یکی از عوامل اصلی حفظ و برقراری حس عمقی است، اما تحریکات ناشی از کینزیوتیپ بعید است مستقیمأ بافتهای عمقی را متأثر کند. از این جهت شاید گیرندههای دیگری غیر از دوک عضلانی بهطور اولیه فعال میشوند که غالباً سطحیترینشان گیرندههای نزدیک مفصل مثل پاچینی، گلژی تندون و گیرندههای III و IV هستند [22]. بااینحال، بهکارگیری غیرمستقیم دوکها را نمیتوان نادیده گرفت، زیرا سیگنالهای حسی از طریق ارتباطات نخاعی روی فعالیت گاما موتور نورون اثر میکنند و متعاقباً بر ورودی دوک که تنظیمکننده حساسیت آن است نیز تأثیرگذار هستند [22، 23].
اسپانوس و همکاران بیان کردند که کاربرد کینزیوتیپ از آسیب پیچخوردگی مچ پا بهوسیله افزایش فراخوان حس عمقی از طریق فعال کردن گیرندههای مکانیکی پوست مناطق اطراف مفصل جلوگیری میکند. طبق مطالعات قبلی، آنها اظهار داشتند که فیبرهای عصبی آورانی برخاسته از گیرندههای مکانیکی، لیگامان، پوست و بافت عضلانی پاسخگوی حس عمقی مناسب هستند و تحریک این نواحی سبب تقویتگیرندهها و مسیرهای حس عمقی میشود [15]. در زمینه تأثیر کینزیوتیپ بر حس عمقی زانو، مطالعات قبلی گزارش کردند که بعد از بازسازی لیگامان متقاطع قدامی، کینزیوتیپ اثر فوری در بهبود بازسازی زاویه مفصل زانو (حس موقعیت مفصل) در 30 درجه اکستنشن زانو داشته است [17]. مطالعات دیگر نیز بیان کردند که در افرادی که تحت جراحی بازسازی لیگامان متقاطع قدامی قرار نگرفته بودند، کینزیوتیپ در بهبود حس عمقی مفصل زانو اثر مثبت داشته است [24-26]. در مطالعه حاضر نیز استفاده از کینزیوتیپ سبب بهبود فوری حس وضعیت مفصل و نیز 10 روز پس از استفاده مداوم از آن شد که با نتایج مطالعات قبلی همراستاست.
بنابراین، کینزیوتیپ با افزایش فعالیت حس عمقی پوست آگاهی اضافهای از وضعیت مفصل فراهم میآورد که این پدیده را در نتایج مربوط به بازسازی زاویه مفصل در مطالعه حاضر مشاهده کردیم. عامل احتمالی دیگر، زمان انتخابشده برای کینزیوتیپ بود، زیرا گفته میشود بیماران طی ماه 4 تا 6 بعد از بازسازی هنوز دچار نقص حس عمقی هستند و بیماران انتخابی ما در این دامنه زمانی قرار گرفته بودند. طبق مطالعات مختلف ماه 4 تا 6 زمان لازم برای تکمیل شکلگیری مجدد فیبرهای کلاژن و رگسازی مجدد گرافت است [27].
نتیجهگیری
نتایج مطالعه حاضر پیشنهاد میکند که بهکارگیری کینزیوتیپ احتمالاً بهدلیل بهکارگیری ورودیهای حسی بیشتر میتواند سبب بهبود حس عمقی مفصل زانو شود.
محدودیت مطالعه حاضر عدم پیگیری بعد از اتمام جلسات مداخله کینزیوتیپ بود. همچنین، بیماران در مراحل ابتداییتری از عوارض بعد از بازسازی لیگامان متقاطع قدامی بهدلیل ترس از آسیب، حاضر به شرکت در مطالعات تحقیقاتی نمیشوند. در مطالعات آینده، پیشنهاد میشود عضلات اطراف مفصل زانو مانند همسترینگ و عضلات مایل داخلی و خارجی را نیز کینزیوتیپ کرده و نتایج آن را موردبررسی قرار دهند.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
در اجرای پژوهش ملاحظات اخلاقی مطابق با دستورالعمل کمیته اخلاق دانشگاه علومپزشکی شهید بهشتی در نظر گرفته شده و کد اخلاق به شماره (IR.SBMU.RETECH.REC.1403.510) دریافت شده است.
حامی مالی
این مقاله برگرفته از پایاننامه کارشناسی ارشد هدا نیکنام در گروه فیزیوتراپی، دانشکده علوم توانبخشی، دانشگاه تربیت مدرس است
مشارکت نویسندگان
تمام نویسندگان در آمادهسازی این مقاله مشارکت یکسان داشتند.
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان، این مقاله تعارض منافع ندارد.
تشکر و قدردانی
نویسندگان از اساتید و همکاران گروه فیزیوتراپی در دانشگاه تربیت مدرس و دانشکده علوم توانبخشی دانشگاه علومپزشکی شهید بهشتی قدردانی میکنند.
References