نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
گروه آسیبشناسی و حرکات اصلاحی، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه تهران، تهران، ایران.
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Background and Aims: Forward bending is a coupled movement combining lumbar flexion and pelvic rotation, the so-called lumbar–pelvic rhythm. Clinical observations have suggested that hamstring tightness influences the lumbar pelvic rhythm and may be associated with modifications in the sagittal spine curvatures during trunk flexion. Moreover, there is still no agreement on the best stretching techniques. Therefore, the aim of the present study was to compare the effect of six weeks of active and inactive static training on lumbar-pelvic rhythm in forward flexion in men with hamstring shortness.
Methods: This study was a quasi-experimental study with pretest/posttest with two groups. In this study, 26 men with hamstring shortness, with a Mean±SD age of 25.76±1.71 years were selected (via purposeful sampling). Hamstring muscle shortness was measured utilizing the SLR and 90-90SLR tests. Measurements of the lumbar pelvic rhythm were recorded in the three-phase forward bending by a spinal mouse. Variables included pelvic rotation and lumbar flexion. Active and passive static stretching were respectively jack-knife and kneeling hamstring stretching techniques. To compare pretest and posttest values of active and passive static stretching groups, the paired t-test and Wilcoxon test were utilized. Furthermore, to assess the difference between active and passive static stretching groups, the ANCOVA and Mann-Whitney U test were utilized.
Results: After six weeks of active and passive static stretching, the total pelvic rotation significantly increased in contrast to total lumbar flexion (P<0/05). A comparison of pelvic and lumbar ROM output did not reveal a significant difference between active and passive static groups (P>0/05).
Conclusion: Compliant with the findings, active and passive static stretching could change the lumbopelvic rhythm to a pelvic-dominant motion, indicating that a flexible hamstring is important for preventing low back pain and other problems associated with the disturbance of the lumbo-lumbar rhythm.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
ساختارهای اسکلتی، ازجمله ساختارهای زیربنایی بدن انسان است که محل اتصال گروههایی از عضلات وضعیتی هستند و مهمترین این ساختارها لگن است. لگن میتواند بر وضعیت قرارگیری مهرههای خاجی کمری تأثیرگذار باشد و میتواند بر رابطه طول-تنشن عضلاتی که از لگن شروع میشوند، نظیر خمکنندههای مفصل ران و همسترینگها اثر بگذارد یا از آنها اثر پذیرد، پس سفتی یا ضعف عضلات ممکن است در اثر تغییر وضعیت قرارگیری پوسچرال ایجاد شود یا علت ایجاد آن باشد. وضعیت قرارگیری این ساختارها در ارزیابی وضعیت بدنی و نقشی که این ساختارها در دیسفانکشن ایفا میکنند، نقشی کلیدی دارد [1].
حرکت خم شدن به جلو، ازجمله حرکات معمول روزانه است، این حرکت نیازمند حرکات هماهنگ ساختارهای عضلانی در ناحیه کمر و لگن است که به آن ریتم کمری-لگنی میگویند [3 ,2]. ریتم کمری-لگنی به هماهنگی بین ستون فقرات کمری و لگن در فلکشن تنه اطلاق میشود که به منظور فهم دقیق از کینتیک و حرکت ستون مهرهها و لگن در ارتباط با هم بیان شده است [4]. بر اساس گزارشها دامنه حرکتی مجموعه کمر و لگن در دامنه فلکشن تنه 110 درجه است؛ چهل درجه در ستون فقرات کمری و هفتاد درجه در مفصل لگن. در حرکت خم شدن به جلو از تنه، حرکت در سگمنت ستون فقرات کمری در فاز ابتدایی غالب است، در فاز میانی مفاصل ستون فقرات کمری و لگن حرکت مشابهی دارند و در فاز پایانی نیز حرکت در مفصل لگن غالب میشود. عضلاتی که روی مفصل هیپ عمل میکنند، میتوانند روی این هماهنگی اثرگذار باشند [5].
در عضلاتی که به علت ماهیت فلکسوری مانند عضله همسترینگ مستعد ابتلا به کوتاهی هستند، کوتاهی عضله بدون وجود هیچ علت پاتولوژی خاص و تنها به علت عدم حرکت مداوم عضله در دامنه حرکتی کامل خود ایجاد میشود [6]. کوتاهی عضلات باعث کاهش دامنه حرکتی مفصل، ایجاد الگوهای حرکتی نامناسب، ایمبالانس عضلانی و کاهش قدرت عضله میشود و ضایعات دژنراتیو مفصلی را ایجاد میکند [7].
کوتاهی عضلات همسترینگ به عنوان یک عضله وضعیتی نقش بسزایی در بروز اختلالات سیستم اسکلتی-عضلانی دارد. نشان داده شده است که کوتاهی عضلات همسترینگ میتواند باعث ایجاد سندرمهای نقص حرکتی شود که نتیجه به هم خوردن قوسهای طبیعی ستون فقرات و وارد آمدن فشارهای غیرطبیعی بر آن و اختلال در مفاصل ساکروایلیاک و انحراف وضعیتی به دلیل عدم هماهنگی در قوسهای طبیعی ستون فقرات است [8].
در تحقیقات مختلف به ارتباط بین کوتاهی عضلات همسترینگ و ناهنجاریهای اسکلتی-عضلانی مانند هایپرکایفوز ساختاری و غیرساختاری، سندرمهای متقاطع تحتانی و لایهای اشاره شده است [9, 10, 1]. علاوه بر این موارد، یکی از عوارض جدی کوتاهی و سفتی عضلات همسترینگ آسیب و استرس وارده بر ساختار کمر و ایجاد کمردرد است که تحقیقات به ارتباط کوتاهی عضلات همسترینگ و کمردرد اشاره کردهاند [11, 12 ,13 ,14]. از این رو، بسیاری از محققان دلیل کمردرد را محدودیت تحرکپذیری لگن و غلبه ستون فقرات کمری در حرکات این ناحیه در افراد با کوتاهی همسترینگ میدانند.
برای اصلاح کوتاهی عضله همسترینگ بهطور معمول از تکنیکهای مختلف کششی استفاده میشود که سه روش معمول آن، کشش استاتیک، دینامیک و تسهیلسازی عصبی-عضلانی از طریق حس عمقی است [15]. بین محققین در مورد بهترین روش کششی توافقی وجود ندارد و برخی نیز تأثیرگذاری یکسان این تکنیکها را مشاهده کردند [16, 17, 18].
برخی تحقیقات نیز بر مؤثرتر بودن تکنیک استاتیک نسبت به سایر تکنیکها اشاره دارند [19, 20, 21, 22, 23, 24, 25 ,15 ,4]. پیش از این تمرینات استاتیک تنها حرکات کششی غیرفعال تعریف میشد، اما از آنجا که تمرینات کششی استاتیک را با یا بدون انقباض عضله آنتاگونیست میتوان انجام داد؛ بنابراین تمرینات کششی استاتیک شامل انواع روشهای کشش استاتیک فعال و غیرفعال است [26].
در مورد اثر این دو تمرین بر میزان انعطافپذیری نیز نتایج ضد و نقیض است. مطالعات بسیاری تأثیر معنادار هر دو روش فعال و غیرفعال کشش استاتیک را گزارش کردهاند[26 ,27, 28, 29 ,30, 31 ,18]. برخی تحقیقات تمرینات کششی استاتیک فعال را مؤثرتر میدانند [26 ،22]. برخی دیگر کشش استاتیک غیرفعال عضلات همسترینگ را مؤثرتر گزارش کردند [32 ،29 ،18]. از این رو، هدف تحقیق حاضر بررسی و مقایسه اثر دو روش کششی استاتیک فعال و غیرفعال همسترینگ بر ریتم کمری-لگنی مردان غیرورزشکار با کوتاهی همسترینگ است.
مواد و روشها
تحقیق حاضر از نوع نیمهتجربی و نمونهها شامل 26 دانشجوی پسر غیرورزشکار دانشگاه تهران با دامنه سنی 30-25 که دچار کوتاهی عضلات همسترینگ بودند، به صورت در دسترس و هدفمند بر اساس معیارهای ورود تحقیق انتخاب شدند. کوتاهی عضلات همسترینگ با آزمون بالا آوردن پا با زانوی صاف (دامنه غیرفعال) و آزمون باز کردن زانو در حالت 90-90 (دامنه فعال) ارزیابی شد و افرادی که در دامنه کمتر از هفتاد درجه در آزمون دامنه غیرفعال و کمتر از 150 درجه در آزمون فعال قرار داشتند، به تحقیق وارد شدند. همچنین عدم ابتلا به ناهنجاریهای ساختاری اسکلتی-عضلانی از دیگر معیارهای ورود این افراد به تحقیق بود.
ابتدا سی نفر با توجه به معیارهای فوق انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه تمرینی استاتیک فعال و غیرفعال قرار گرفتند. معیارهای خروج افراد از تحقیق عدم اجرای پروتکل تمرینی یا عدم شرکت در مرحله پسآزمون در نظر گرفته شد که در ادامه با توجه به معیارهای خروج چهار نفر از تحقیق حذف شدند. ویژگیهای آنتروپومتریک آزمودنیها در گروه استاتیک فعال و غیرفعال در جدول شماره 1 آمده است.
برای اندازهگیری دامنه غیرفعال نمونهها در وضعیت طاقباز روی تخت قرار میگرفتند و برای جلوگیری از انجام حرکات جانشینی (چرخش خلفی لگن و یا فلکشن ران پای مخالف) هنگام اجرای حرکت فلکشن پا با زانوی صاف، با دو استرپ لگن و وسط ران پای مخالف ثابت میشد. سپس مرکز گونیامتر روی تروکانتر بزرگ استخوان فمور قرار میگرفت و در حالی که بازوی ثابت آن از پروگزیمال در امتداد خط میدآگزیلاری بود، بازوی دیستال در امتداد قوزک خارجی قرار میگرفت. در حالی که زانوی نمونه مورد بررسی در اکستنسیون و مچ در حالت طبیعی بود، درمانگر با گذاشتن دست در خلف مچ پا، ران پا را به صورت غیرفعال به حالت فلکسیون میبرد تا حدی که نمونه در عضلات همسترینگ خود احساس کشش داشته باشد.
در این دامنه، حرکت متوقف میشد و درمانگر بازوی متحرک گونیامتر را با قوزک خارجی منطبق میکرد و درجه آن را میخواند. اندازهگیری سه بار تکرار شد و میانگین زوایا ثبت شد [33]. برای اندازهگیری باز کردن زانو در حالت 90-90 از گونیامتر یونیورسال استفاده شد. بدین ترتیب فرد در حالت طاقباز روی تخت میخوابد. در هر دو پا، مفصل هیپ در حالت نود درجه فلکشن قرار داده شد، فرد میتواند پاها را با دست ثابت نگه دارد. آزمونگر یک بازوی گونیامتر را روی برجستگی بزرگ استخوان ران و صفحه مدرج گونیامتر را روی محور حرکتی زانو ثابت کرده و با دست دیگر بازوی دوم گونیامتر را روی قوزک خارجی ثابت کرده و سپس فرد به صورت اکتیو پای مورد آزمون را به وضعیت اکستنشن میبرد تا آخرین دامنهای که لرزشی در پا دیده نشود، زاویه بهدستآمده ثبت و اندازهگیری سه بار تکرار و میانگین آن به عنوان مقادیر آزمون باز کردن زانو در حالت 90-90 ثبت شد [33].
به منظور اندازهگیری دامنه حرکتی لگن و کمر در حرکت خم شدن به جلو از روش ارزیابی ریتم کمری-لگنی با استفاده از اسپاینال موس مطابق تحقیقات پیشین استفاده شد[35 ،34 ،12]. روایی این وسیله در ارزیابی ریتم کمری-لگنی در تحقیقات بررسی شده که روایی بالایی (0/09=r) در حرکت فلکشن تنه گزارش شده است [36, 37, 38].
در مرحله ارزیابی ریتم کمری-لگنی قبل از هر چیز ابتدا نقاط مشخصی از ستون فقرات که مهرههای C7 و S2 را شامل میشد، تشخیص و علامتگذاری میشد. این دو مهره تعیینکننده ابتدا و انتهای حرکت اسپاینال موس روی ستون مهرهها است. به منظور بررسی ریتم کمری-لگنی ابتدا فاصله بین انگشتان دست تا زمین بر حسب سانتیمتر در حالت ایستاده اندازهگیری شد و این اندازه به عنوان فاصله انگشتان تا زمین ثبت شد. سپس فاصله 50 و 25 درصد این مقدار محاسبه شد. آزمودنی در هریک از چهار وضعیت زیر (تصویر شماره 1) قرار میگرفت و انحنای ستون فقرات طبق آنچه در ادامه خواهد آمد، توسط اسپاینال موس در این وضعیتها جداگانه اندازهگیری میشد.
چگونگی کار با اسپاینال موس برای ثبت انحنای ستون فقرات در چهار وضعیت به این صورت انجام شد. در هریک از وضعیتهای فوق آزمونگر با قرار دادن اسپاینال موس روی مهره C7 با فشار دادن دکمه مربوطه دستگاه آماده ثبت دادهها میشد، آزمونگر به آرامی اسپاینال موس را مماس با خار مهرهها تا مهره S2 هدایت میکرد و انحنای ستون فقرات روی لپتاپ توسط نرمافزار اسپاینال موس ثبت میشد، نرمافزار فلکشن ناحیه پشتی را از مهرههای T1 تا T12، فلکشن ناحیه کمری از L1 تا L5 و میزان تیلت لگن را از اختلاف کل دامنه خم شدن به جلو از مجموع فلکشن ناحیه پشتی و کمری محاسبه میکرد و در خروجی ثبت و ذخیره میشد.
اختلاف مقادیر موقعیت A به B به عنوان فاز یک، از موقعیت B به C به عنوان فاز دو و از موقعیت C به D به عنوان فاز سه محاسبه شد. این روند برای هر آزمودنی سه بار تکرار میشد که میانگین این مقادیر محاسبه و بهعنوان خروجی نهایی برای هریک از متغیرهای چرخش لگن و فلکشن ناحیه کمری در هر سه فاز حرکت در نظر گرفته شد. در هر دو مرحله افرادی که به وضعیتD نرسیدند، برای فاز سه مقدار صفر برای تمام متغیرها در نظر گرفته شد. نسبت فلکشن ناحیه کمری به چرخش لگن نیز از تقسیم مقادیر فلکشن ناحیه کمری در هر فاز بر چرخش لگن در همان فاز به دست آمد که میانگین سه بار اندازهگیری محاسبه و ثبت شد.
پس از انجام پیشآزمون، آزمودنیها وارد مرحله پروتکل تمرینی به مدت شش هفته، شش روز در هفته و نود ثانیه کشش در هر جلسه شدند. برای پروتکل تمرینی گروه کشش استاتیک تمرین کششی جک نایف از پروتکل تمرینی سایریو و همکاران استفاده شد.
این تمرین، یکی از انواع تمرینات کششی استاتیک است که اخیراً مورد توجه قرار گرفته است. برای انجام این کشش ابتدا فرد در موقعیت اسکات مینشیند و مچ پاها را با دستانش میگیرد، در حالی که قفسه سینه و رانها در تماس هستند، مفصل زانو را به اکستنشن میبرد [39]. در انتها با حداکثر انقباض عضله چهار سر، در دامنه پایانی مفصل زانو به مدت ده ثانیه قرار خواهد گرفت که در هر ست نُه بار تکرار و بین هر تکرار سی ثانیه استراحت داده میشود. این تمرین شش روز در هفته، هر روز یک سِت در طول شش هفته اجرا شد و اضافه بار با افزایش شدت تمرینی (افزایش اعمال نیروی کششی با انقباض بیشتر عضلات چهار سر) لحاظ شد (تصویر شماره 2).
برای پروتکل تمرینی گروه کشش استاتیک فعال عضلات همسترینگ از تکنیک کشش همسترینگ نیمه نشسته از پروتکل باهر و همکاران استفاده شد. در این تمرین مطابق تصویر شماره 2 آزمودنی در حالت نیمه نشسته قرار خواهد گرفت. بدین صورت که آزمودنی یک پا را روی زمین گذاشته و پای مورد آزمون را بهصورت کشیده در جلوی بدن روی زمین قرار میدهد. سپس از فرد بدون خم کردن زانو تنه خود را روی پای جلو خم کند تا در عضلات همسترینگ احساس کشش کند [40].
آزمودنی به مدت سی ثانیه در این موقعیت قرار میگرفت. هر سِت شامل سه تکرار، هر روز یک سِت، شش روز در هفته به مدت شش هفته انجام شد. در این پروتکل نیز اضافه بار از طریق افزایش شدت تمرینی (افزایش خم شدن تن به جلو) اعمال شد (تصویر شماره 3).
برای بررسی توزیع طبیعی دادهها از آزمون کولموگروف-اسمیرنف استفاده شد و تجزیه و تحلیل دادهها به کمک آمار توصیفی و آمار استنباطی با استفاده از نسخه 22 نرمافزار SPSS و در سطح معناداری 05/P<0 انجام شد. تجزیه و تحلیل دادهها جهت مقایسه درونگروهی از آزمون تی زوجی در دادههای با توزیع نرمال و آزمون ویلکاکسون در توزیع غیرطبیعی دادهها استفاده شد. به همین ترتیب، برای مقایسه بینگروهی از آزمون کوواریانس برای دادههای با توزیع نرمال و از آزمون یومن ویتنی برای دادههای غیرنرمال استفاده شد.
یافتهها
برای بررسی نرمال بودن توزیع دادهها از آزمون کولموگروف-اسمیرنف استفاده شد که نتایج آزمون نشان داد، متغیرهای چرخش لگن و فلکشن ناحیه کمری در فاز سه توزیع ناپارامتریک داشتند؛ بنابراین برای مقایسه درونگروهی و بینگروهی این دو متغیر به ترتیب از آزمونهای ویلکاکسون و یومن ویتنی استفاده شد.
نتایج مقایسه درونگروهی آزمونهای تی زوجی و ویلکاکسون به ترتیب در جداول شماره 1 و 2 آمده است.
نتایج تحقیق نشان داد شش هفته تمرین استاتیک غیرفعال در افزایش زاویه چرخش لگن در فاز دو و سه و همچنین شش هفته تمرین استاتیک فعال در افزایش چرخش لگن در فاز سه بهطور معناداری مؤثر است.همچنین دامنه کلی چرخش لگن در مجموع سه فاز حرکت خم شدن به جلو نیز افزایش معناداری در هر دو گروه تمرینی مشاهده شد (0/05≥P)، بدین صورت که زاویه چرخش لگن در مرحله پسآزمون به طور معناداری افزایش یافت. زاویه فلکشن ناحیه کمری نیز در فاز سه در هر دو گروه بین مرحله پیشآزمون و پسآزمون تفاوت معناداری داشت (0/05≥P)، اما در دامنه کلی فلکشن ناحیه کمری در مجموع سه فاز حرکت تفاوتی بین دو مرحله پیشآزمون-پسآزمون مشاهده نشد (0/05<P).
نتایج آزمون کوواریانس و یومن ویتنی جهت مقایسه بینگروهی در جداول شماره 3 و 4 آمده است.
مقایسه بینگروهی در جهت بررسی تفاوت تأثیر تمرینات استاتیک فعال و غیرفعال انجام شد که نتایج آزمون آنالیز کوواریانس برای دادههای پارامتریک و آزمون یومن ویتنی برای دادههای ناپارامتریک نشان داد در هیچیک از متغیرها اختلاف معناداری بین دو گروه تمرینی مشاهده نشد (0/05<P).
بحث
نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد در هر گروه تمرینی زاویه چرخش لگن بعد از شش هفته تمرینات استاتیک فعال و غیرفعال، خصوصاً در فازهای پایانی حرکت خم شدن به جلو افزایش یافت. این نتایج ضمن تأیید ارتباط بین محدودیت حرکات لگن و کوتاهی طول عضلات همسترینگ که در برخی از تحقیقات پیشین، ازجمله تحقیق اسولا، هاسبه و رییس [41 ،12 ،11 ،5]، با نتایج تحقیق هاسبه و همکاران در مورد تأثیر مثبت تمرینات کششی عضلات همسترینگ در افزایش دامنه چرخش لگن در حرکت خم شدن به جلو همسو است. هاسبه و همکاران به بررسی تأثیر تمرینات کششی دینامیک بر ریتم کمری-لگنی پرداختند که نتایج نشان داد پس از شش هفته تمرینات کششی دینامیک دامنه حرکتی لگن در حرکت خم شدن به جلو افزایش و دامنه حرکتی کمر ثابت است [35].
بنابراین نتایج بهدستآمده در تحقیق هاسبه و همکاران از حیث تأثیر تمرینات کششی همسترینگ بر افزایش دامنه چرخش لگن با یافتههای تحقیق حاضر همسو است. در بیان علت این امر میتوان گفت از آنجا که عضلات همسترینگ به سبب تأثیرگذاری بر ناحیه لگن به دلیل اتصال بر این ناحیه، هرگونه تغییر در طول استراحت این عضلات بر تمام حرکات ناحیه لگن تأثیرگذار است، کوتاهی عضلات همسترینگ با تأثیر بر ناحیه لگن در حرکت خم شدن به جلو سبب محدودیت در حرکت این ناحیه میشود و غالباً با افزایش حرکت در ناحیه ستون فقرات کمری جبران میشوند.
میتوان نتیجه گرفت افزایش در طول عضلات همسترینگ ناشی از تمرینات کششی استاتیک فعال و غیرفعال باعث کاهش در محدودیت چرخش لگن در طول حرکت خم شدن به جلو میشود.
در بیان علت تأثیر تمرینات کششی استاتیک بر طول استراحتی نیز میتوان گفت طبق نظریات محققان تغییر در طول عضله میتواند ناشی از تغییرات مکانیکی بافت عضله یا تغییرات عصبی عضلانی و کاهش تونسیته عضلانی باشد [16]. در تحقیق حاضر نیز در گروه کشش استاتیک غیرفعال از تکنیک کشش همسترینگ در حالت نیمه نشسته استفاده شد که با دورههای انقباض سی ثانیهای همراه بود که طبق تحقیقات تغییرات طول بیشتر ناشی از تغییرات فیزیکی بافت عضله از طریق پاسخ خزش و خارج کردن بافت از فاز الاستیک به فاز پلاستیک است. همچنین در گروه کشش استاتیک فعال از تکنیک کشش جک نایف استفاده شد که در بازه زمانی ده ثانیهای با انقباض عضله چهار سر به عنوان عضله آنتاگونیست انجام میگرفت و بیشتر از سازوکار مهار متقابل در کاهش دادن تنش عضله همسترینگ بهره میبرد و باعث کشش بافت عضله همسترینگ میشد؛ بنابراین تمرین استاتیک غیرفعال بیشتر از جنبه مکانیکی و تمرینات استاتیک فعال بیشتر از جنبه عصبی-عضلانی میتواند بر طول عضله تأثیرگذار باشد.
همچنین نتایج مطالعه حاضر نشان داد که تمرینات استاتیک فعال و غیرفعال بر دامنه کلی فلکشن ناحیه کمری در حرکت خم شدن به جلو بیتأثیر است که این یافته با نتایج تحقیق هاسبه و همکاران همسو است. البته در بررسی جداگانه فازهای حرکت نتایج نشان داد در فاز سه حرکت خم شدن به جلو فلکشن ناحیه کمری با افزایش همراه بود، اما این افزایش ناچیز بود و تأثیری بر دامنه کلی حرکت نداشت؛ بنابراین میتوان نتیجه گرفت این تمرینات، کشش مناسب روی عضلات همسترینگ اعمال میکند و تغییری در طول مجموعه عضلات راستکننده ستون فقرات کمری نداشته، پس تأثیری بر دامنه کلی فلکشن ناحیه کمری ندارد [35].
همچنین بررسی بینگروهی با آزمونهای کوواریانس و یو من ویتنی نشان داد در هیچ متغیری تفاوت معناداری بین دو گروه تمرینی وجود ندارد که با نتایج تحقیق ناکووا و همکاران و ویرایت و همکاران در خصوص عدم تفاوت تمرینات کششی استاتیک فعال و غیرفعال همسو است. در بیان علت تأثیر مشابه تمرینات کششی استاتیک فعال و غیرفعال میتوان گفت یک دلیل این امر شدت و حجم تمرینی مشابه در هر دو پروتکل تمرینی است.
هر دو برنامه تمرینی استاتیک فعال و غیرفعال شامل حجمی برابر با نود ثانیه کشش در هر نوبت، به مدت شش هفته و شش روز در هفته برابر در نظر گرفته شد. از طرفی، تغییرات بیومکانیکی بافت عضلانی کمتر در تمرین کششی استاتیک فعال به نسبت پروتکل تمرینی کششی استاتیک غیرفعال، احتمالاً با تغییرات عصبی عضلانی ناشی از انقباض عضله آنتاگونیست و مکانیزم مهار متقابل در این تمرین جبران میشود که سبب تغییرات تقریباً یکسان در دامنه چرخش لگن ناشی از تغییرات یکسان طول عضله است.
همچنین نتایج فوق از حیث مقایسه تأثیر تمرینات کششی استاتیک فعال و غیرفعال با تحقیق فاسن و همکاران و سلطانا و همکاران ناهمسو هستند که علت آن تفاوت در متغیر وابسته مورد اندازهگیری است. در تحقیقات فوق، تنها از شاخص طول عضله با اندازهگیری دامنه حرکتی غیرفعال استفاده شده است، در حالی که در تحقیق حاضر ریتم کمری-لگنی با اندازهگیری دامنه حرکتی کمر و لگن در حرکت خم شدن به جلو بررسی شده است.
طبق تحقیقات انجامشده توسط رییس و همکاران و اسولا و همکاران یکی از عوارض کوتاهی همسترینگ اختلال در ریتم کمری-لگنی و کاهش تحرک ناحیه لگنی و افزایش فشار وارده بر ستون فقرات کمری و دیسکها است. همچنین تحقیق هاسبه و همکاران در بررسی ریتم کمری-لگنی افراد با کمردرد نشان داد در فازهای پایانی حرکت خم شدن به جلو، خصوصاً در فاز دو با محدودیت بیشتری نسبت به افراد بدون کمردرد همراه بودند [13].
بنابراین تمرینات کششی استاتیک فعال و غیرفعال جهت پیشگیری از کمردرد و پیشگیری و اصلاح سایر عوارض و مشکلات ناشی از اختلال در ریتم کمری-لگنی در افراد با کوتاهی همسترینگ میتواند مؤثر باشد. ضمناً تمرینات کششی استاتیک با رفع محدودیت لگن در حرکت با افزایش شرایط بهینه عملکردی در ساختار لگن و به تبع آن در سایر ساختارهای مرتبط با آن از تغییر احتمالی الگوی حرکتی ناشی از طول نامناسب عضلات همسترینگ و احتمالاً عدم تعادل عضلانی و راستای قامتی غیرطبیعی ناشی از آن پیشگیری میکند.
نتیجهگیری
تمرینات استاتیک فعال و غیرفعال میتواند باعث تغییر ریتم کمری-لگنی به غلبه ناحیه لگنی نسبت به کمر شود. این تمرینات با افزایش چرخش لگن در حرکت خم شدن به جلو، محدودیت این ناحیه را اصلاح میکند و بدین ترتیب مانع از حرکات بیش از حد ناحیه کمری شده و فشار وارده بر دیسکهای بین مهرهای را کاهش میدهد. همچنین نتایج نشان داد تفاوتی بین دو پروتکل تمرینی وجود ندارد و تأثیر هریک بر دامنه حرکتی کمر و لگن یکسان است.
پیشنهاد میشود برای پیشگیری از کمردرد و پیشگیری و اصلاح سایر عوارض و مشکلات ناشی از اختلال در ریتم کمری-لگنی در افراد با کوتاهی همسترینگ تمرینات کششی استاتیک را در برنامه تمرینات ورزشی خود قرار دهند. ضمناً تمرینات کششی استاتیک با رفع محدودیت لگن در حرکت با افزایش شرایط بهینه عملکردی در ساختار لگن و به تبع آن در سایر ساختارهای مرتبط با آن از تغییر احتمالی الگوی حرکتی ناشی از طول نامناسب عضلات همسترینگ و احتمالاً عدم تعادل عضلانی و راستای قامتی غیرطبیعی ناشی از آن پیشگیری کنند.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
در اجرای پژوهش ملاحظات اخلاقی در نظر گرفته شده است. این پژوهش موردتأیید کمیته اخلاق دانشگاه تهران (کد: 81031) است.
حامی مالی
این مقاله برگرفته از پایاننامه کارشناسی ارشد با عنوان «مقایسه اثر شش هفته تمرینات کششی استاتیک فعال و غیر فعال بر انعطافپذیری و ریتم کمری لگنی در مردان با کوتاهی همسترینگ» به نگارش بهنام شریفی اردانی در دانشگاه تهران، دانشکده تربیتبدنی و علوم ورزشی، گروه حرکات اصلاحی و آسیبشناسی ورزشی میباشد.
مشارکت نویسندگان
تمام نویسندگان در آماده سازی این مقاله، مشارکت یکسان داشتهاند.
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان این مقاله تعارض منافع ندارد.
تشکر و قدردانی
از اساتید گرانقدر دانشکده تربیتبدنی دانشگاه تهران و کلیه دانشجویانی که در این تحقیق مشارکت داشتهاند تشکر و قدردانی میشود.
References